پاورپوینت کامل امام مهدی(عج) منجی اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل امام مهدی(عج) منجی اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام مهدی(عج) منجی اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل امام مهدی(عج) منجی اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۹۹
اشاره:
مقاله حاضر ابتدا به معرفی کلی اثر پرداخته و مروری نقادانه بر محتوای کتاب دارد. سپس روش شناسی
پژوهش را به تفصیل ارائه می دهد. تحلیل رابطه بین حقایق تاریخی و ویژگیهای اعتقاد به امام مهدی(عج)
آنچنانکه خود با هر یک از مفاهیم منحصر به فرد اجتماعی و سیاسی همراه شده، در این پژوهش جنبه
محوری داشته است.
تمایز روش شناسانه بین مطالعه تاریخ اعتقادات: نه خود اعتقادات، نکته اساسی در این اثر می باشد این
پژوهش نخست بنیاد فرآیند تاریخی مفهوم مهدویت در اسلام را به عنوان حقیقت مسلم و ضروری قرآنی در
مورد عدالت تغییرناپذیر الهی بنا می سازد و دوم مفهوم یهودی مسیحی منجی را استخراج کرده و بر جنبه های
منحصر به فرد و جهانی مهدویت(عج) در تجربه تاریخی مسلمانان تأکید می ورزد، جنبه هایی که به تلاش و
کشمکش عده ای از مسلمانان اصیل به تشکیل جامعه سیاسی مذهبی آرمانی مربوط می شود و نقش رهبر
هدایت شده الهی مهدی موعود(عج) در آن جنبه محوری دارد.
و در تحلیل نهایی بر زیست پذیری امامت حضرت مهدی(عج) در تشیع اثنی عشری تمرکز می یابد. استدلال
محوری در این اثر بر این پایه قرار دارد که چون مهدی(عج) رسالت تمام پیامبران گذشته الهی را به انجام
می رساند و پیروزی نهایی مکتب حق را در وعده الهی محقق می سازد اعتقاد به او برای شیعیان جنبه اساسی
می یابد. نیاز به چنین آئینی هم از شرایط سیاسی که بر شیعیان تحمیل شده بود و از قدرت کنار گذاشته شده
بودند ناشی می شود و هم از بنیاد اعتقادی آنان به طبیعت مطلق عدل الهی نشأت می گرفت، عدالتی که در
پیروزی نهایی عدالت بر نیروهای اهریمنی تحقق می یابد و نور بر ظلمت چیره می شود.
چکیده معرفی و مروری نقادانه بر محتوای کتاب
این کتاب مطالعه جامعی در مورد یکی از اساسی ترین ارکان آئین تشیع و کار علمی بسیار دقیقی است که
پژوهشگری دانشمند با آشنایی زیاد به منابع اصیل آنرا انجام داده و با حساسیت و دقت امیدهایی که او و
جامعه تشیع را در قرون متمادی از نظر معنوی تغذیه کرده بحث می کند و نکته در خور توجه آن که
نویسنده خود شیعه معتقد اثنی عشری است و از منظر «خودی» اهمیت و اصالت و جامعیت اعتقاد به
مهدویت را بررسی کرده و به علاوه از دیدگاه برونی «غیرخودی» این موضوع را مورد مطالعه قرار داده تا
ابعاد جهانی «خودی ـ غیر خودی» را با شایستگی بررسی همه جانبه کند. مبحث روش شناسی کتاب که
جداگانه به عنوان تکمله آن برای مترجم نوشته ابعاد روش مند مطالعه را تبیین و تشریح می کند و قبل از
فصل اول ترجمه شده و در اختیار دین پژوهان قرار می گیرد.
این کتاب در پنج فصل به بررسی موشکافانه جنبه های عمده مفهومی و بسط اعتقادات و نقش مهدی
منتظر(عج)، شخصیت بی نظیر نجات بخش در تشیع اختصاص دارد. دو فصل اول چارچوب مفهومی
منجی اسلام را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. در فصل اول، بحثی کلی را درباره پدیده منجی اسلامی
ارائه می نماید و در فصل دوم القاب و کنیه های امام دوازدهم حضرت مهدی(عج) را بحث و بررسی
می کند؛ که جنبه های گوناگون نقش و مسئولیت آن حضرت را باز می تاباند در فصل سوم مسائل کلامی و
فقهی و مشکلات مربوط به غیبت امام دوازدهم(عج) ارائه می گردد. بحث مستوفا بیشتر در فصل چهارم
تمرکز یافته است، که از متمایزترین آئین تشیع، یعنی امامت بحث می کند و رابطه آن را با امام
دوازدهم(عج) تبیین می نماید. در حالی که فصل قبلی روایات و احادیث ولادت، نوباوگی و غیبت
اسرارآمیز امام عصر(عج) را به سبک شرح زندگانی اولیاء و قدیسین ارائه می دهد، این فصل به وظیفه
دشوار و پرالتهاب علماء دین در دوره شکل گیری تاریخ تشیع در قرون چهارم و پنجم هجری (دهم و
یازدهم میلادی) در پاسخگویی به بسیاری از تشکیکات و تردیدات و ناکامی هایی که پیروان معتقد به امام
با آن روبرو شده اند می پردازد و به تغذیه فکری و معنوی آنها همت می گمارد. این مهم با بناسازی یک نظام
جامع از عقاید و مسئولیت های امام غائب(عج) و تشریح وظائف شیعیان در دوران غیبت آن حضرت
انجام شد. فصل آخر به ظهور امام مهدی(عج) اختصاص یافته است. این فصل تصویری از ظهور مقدس
امام عصر(عج) را با روش بررسی زندگانی اولیاء خدا و قدیسین الهی بررسی می کند و نه با فضل و
دانشوری کلامی و فقهی تا بذر این قداست آرمانی را در اندیشه و قلوب مؤمنان راستین بپاشد و امید آنها را
به نظم اجتماعی بهتر تشفی بخشد.
عصاره تشیع در آئین نجات بخشی (منجی اسلام) متجلی است و همین دیدگاه ظهور نجات بخش
انتهای تاریخ را ضروری می شمرد که به صورت مکتب اعتراض بنیادی اجتماعی، در برابر هر خفقان و
سرکوب سیاسی قد برافراشته و عرض اندام کرده است. این ویژگی اجتماعی، اعتقاد به وجود مبارک منجی
اسلام حضرت مهدی موعود(عج) را به صورت پدیده ای بی نظیر در تاریخ ادیان مشخص ساخته است.
نویسنده در آغاز، چنانکه انتظار می رود، به وضوح تداوم ضروری بین حلقه های نبوت و امامت را ارائه
نمی دهد. او نشان می دهد که طرح مفهوم مهدویت بلافاصله پس از ارتحال پیامبر اسلام حضرت
محمد صلی الله علیه و آله شروع شده بود. در این دیدگاه، این مفهوم در آغاز واژه ای سیاسی بوده که در مورد حاکم آرمانی
کاربرد داشت. در عین حال، در مورد این عقیده مهم با جزئیات و تفصیل سخن نمی گوید و با دلیل و مدرک
به اثبات آن نمی پردازد. باید در نظر داشت که از همان آغاز واژه مهدویت، حتی زمانی که توسط اشخاصی
چون مختار یا خلفای عباسی به کار رفته، مفهوم مقدس نجات بخشی انتهای تاریخ را به ذهن متبادر
می کرده است. نویسنده می گوید: «غیبت امام دوازدهم(عج) در سال ۲۶۰ هجری (۸۷۳ میلادی) می تواند
آغاز مؤثر تأکید بر کاربرد واژه مهدی(عج) باشد تا رهبر انتهای تاریخ را مشخص نماید و نه فقط او را رهبر
حقیقی اسلام بداند.»
نویسنده در ابراز نظریه خود گامی پیش می نهد و به این ترتیب تکامل تدریجی واژه های قائم، صاحب
الامر، حجت و مهدی را مطرح می سازد و بسط تدریجی اعتقاد به یک حاکم سیاسی آرمانی را به یک
شخصیت بی همتای نجات بخش انتهای تاریخ مشخص می نماید. در حقیقت، تمام این القاب از همان
آغاز هم به انتهای تاریخ معطوف بوده است. قائم کسی است که با شمشیر قیام می کند؛ صاحب الامر
صاحب قدرت بوده و قائم به قدرت سیاسی است و مهدی کسی است که به درستی هدایت شده و جامعه
بشری را هم از نظر سیاسی و هم از جنبه مذهبی هدایت می کند و قدرت اداره امور جهان را هم از جنبه
دنیایی و هم دینی در اختیار دارد، که در انتهای تاریخ وظیفه نجات بخشی خود را به کمال و تمام به انجام
می رساند. این امام با تمام این وظایف و مسئولیت ها حجت و دلیل الهی بر همه انسان های روی زمین
است.
بحث فصل سوم در مورد غیبت امام دوازدهم بسیار روشنگرانه است. مراحل تاریخ تفکر شیعه امامیه و
دیانت آنها در چارچوب قدرت مطلق سیاسی و معنوی امام عصر(عج) در پس پرده غیبت بسط یافت و
نویسنده به وضوح خط مشی این مراحل را ترسیم می کند.
مباحث فصل چهارم از جنبه های فقهی و کلامی امامت امام دوازدهم(عج) بسیار مفید و ارزشمند و
روشنگرانه است. درباره این موضوع با این وضوح و جامعیت مطالب کمی نگارش یافته و منتشر شده
است. در عین حال، باید بر این نکته همان گونه که نویسنده هم اظهار داشته تأکید کرد که تمایز آشکاری در
زمان و تخصص بین محدثین و متکلمین وجود داشته است، اکثر علماء شیعی هم متکلم و هم محدث
بوده اند. مطمئنا در تأکید از حدیث به کلام تغییری به وجود آمد و این حرکت در مقیاس گسترده انجام
گرفت و به بسط بعدی کلام شیعی به عنوان یک نظام متمایز علمی انجامید.
فصل پنجم به رجعت امام منجی اختصاص دارد. از همان آغاز رجعت امام مهدی(عج) جزء لایتجزای
آئین غیبت به شمار آمد و نقش نجات بخشی امام(عج) در بازگشت آن حضرت مورد تأکید قرار گرفت. این
فصل در تبیین آئین رجعت، بازگشت گروهی از شیعیان وفادار امام را به این جهان پس از مرگشان و پیش از
رستاخیز و قبل یا بعد و یا در روزگار حکومت قائم آل محمد صلی الله علیه و آله بررسی می کند و وظیفه اصلی رجعت را
چنین بیان می دارد که معتقدان به امامت موعود جهانی زندگی در حکومت امام معصوم را تجربه کنند و
انتقام گیری از دشمنان اهل البیت علیه السلام را ببینند. این فصل با دقتی روشنگرانه به سؤالات اساسی رجعت
پاسخ داده و این آئین را مورد مراقه علمی قرار می دهد و قیام مهدی(عج) و جایگاه آن را در این رابطه در
استقرار و حاکمیت دولت مهدی موعود(عج) در متون اصلی موشکافی می کند.
آخرین بخش کتاب به نتیجه گیری مباحث پیشین درباره منجی اسلامی می پردازد. ضمیمه کتاب هم به
ویژگیهای امامت و امام پرداخته و با کتابنامه جامعی پایان می یابد.
این نقد جزئی ارزش گذاری بر کار علمی ارزشمندی است که نویسنده ای معتقد با روشی علمی همت
بدان گمارده و این معنی را در پی دارد که باید بیشتر تمرکز دقیق را بر مقدمه بسیار عالی این کتاب، که تاریخ
تفکر و دیانت شیعی را فراهم می سازد، گذاشت. به طور کلی، این مطالعه کم نظیر است و سهم شایانی را در
زمینه تفکر و دیانت اسلامی، که از دیرباز در غرب مورد غفلت قرار گرفته است، به خود اختصاص
می دهد. در خاتمه، ذکر این نکته ضروری است که کتاب در سطح دانشگاهی نگارش یافته و هم می تواند به
صورت کتابی درسی و هم کتاب مرجع مورد استفاده کسانی که از حداقل سطح متوسط حوزوی و
دانشگاهی برخوردارند قرار گیرد، هم چنین سایر دین پژوهان اندیشمند را مفید فایده می افتد.
روش شناسی
مقدمه
به چه کسی باید اعتماد کرد؟
دو شکل مباحثه در جامعه مذهبی: ضرورت زمان ما
مباحثه خودی ـ غیرخودی در قرآن
مقدمه
حدود ربع قرن از زمان انجام پژوهشی که در مورد بسط اعتقاد به مهدویت در تشیع اثنی عشری به
عنوان «منجی اسلام» انجام شده می گذرد. از زمان انتشار این اثر توجه مجامع دانشگاهی و هم جامعه
شیعیان اثنی عشری بدان جلب شده است. در حالی که به عنوان عضو فعالی از جامعه تشیع اهمیت بحث و
بررسی علمی این کتاب را تصدیق می کنم، اما شایسته است تا واکنش دانشمندان و فرهیختگان اسلامی را
مورد توجه قرار دهم و به منظور اعتماد سازی این پژوهش در فضای حساس اعتقادات دینی ام توضیحات
ضروری را در مورد روش شناسی موضوع ارائه دهم.
واکنش دانشمندان و اساتید مطالعات اسلامی، هم در خاورمیانه و هم در غرب جدی بوده و گاهی بسیار
جذاب و تعهدآور که البته به خاطر ماهیت و اهمیت این پژوهش در جامعه غربی است. این تحقیق بحث
ساختارهای دینی و تاریخی را تلفیق می کند و تاریخ اعتقاد اسلامی به بازگشت نظم عمومی آرمانی جهانی
را از مسیر نوعی مداخله الهی در تاریخ انسانی بسط می دهد و همزمان به کاوش در برداشت و تبیین آن
می پردازد و این موضوع را پی می گیرد که چرا در نقطه ای از تاریخ تشیع این اعتقاد بسط یافت و به اعتدال
رسید تا به نیاز حیاتی جامعه تشیع پاسخ دهد.(۱)
تاریخی از ارزشهایمان که از آن طریق محیطمان را درک می کنیم الگو پذیرفته است.
اجازه دهید تا این مشاهده روش شناسانه را با مراجعه به سه بحث اساسی بین اشعریون (مکتب کلامی
تسنن که مدعی است تمام اعمال بشر از پیش، از سوی خدا تعیین گردیده است)، معتزله (مکتب کلامی
تسنن که بر خلاف اشعریون از آزادی اراده انسانی حمایت می کند) و امامیه (مکتب تشیع اثنی عشری) در
سه موضوع اصول دین: عدل الهی، ضرورت کلامی نبوت و تداوم آن از طریق آئین امامت را نشان دهم. این
سه آئین تنها زمانی قابل درک می شود که تعامل بین حقیقت تاریخی استدلال اهل سنت در مورد قدرت
مطلق سیاسی حاکم (سلطان) و ارزش قرآنی اطاعت از ولی امر متعهد به موازین اخلاق و قانون دین را
بپذیریم. معتزله و امامیه بر قدرت متعهد به مذهب و اخلاق تأکید دارند و چنین قدرت قانونمندی می تواند
مشروعیت داشته و اطاعت مردمی را طلب کند و بر عدالت الهی به صورت یک صفت اخلاقی ضروری
عمل خدا تأکید می ورزند.
خدا هرگز هیچ عمل بیهوده ای انجام نمی دهد و اعمال الهی با اصول معنویت همراه بوده و پیروی انسان
از آن را ضروری دانسته است. در مقابل، اشعریون چنین الزام اخلاقی را تجاوز به قدرت نامحدود الهی بر
بشر تلقی می کنند و همین امر را به حاکمیت بشری داده و دلیلی بر قدرت مطلق حاکم بر جامعه می دانند.
آنچه بدان نیاز داریم این است که مفاهیم فکری، سیاسی و دینی متکلمان شیعه نظیر ابن بابویه و شیخ مفید
را کشف کنیم. این متکلمان بلند مرتبه با تشکیک های تعقلی معتزله و نقدهای اشعریه مواجه بوده اند و
پاسخ های کلامی خود را به صورت ردّیه بر آراء آنان نوشته اند.
به همین نحو، تحلیل رابطه بین حقایق تاریخی و ویژگی های اعتقاد به مهدی(عج) آن چنان که خود با هر
یک از مفاهیم منحصر به فرد اجتماعی و سیاسی همراه شده، در این پژوهش جنبه محوری داشته است. به
علاوه، این روش بر فرض دیگری هم استوار است که بر اساس آن عملکرد شرایط اجتماعی و سیاسی
انسانی کلیدهای مهم فهم و تبیین ارائه تفصیلی و تدریجی اعتقادات توسط علمای برجسته در دوره های
مختلف تاریخی بوده اند. از این مهمتر، چنین روشی را می توان منحصرا بر حقایق تاریخی عینی تعیین
کننده که در تاریخ دوره های خاص ضبط شده (مانند دوره های امویان، عباسیان و غیره) اعمال کرد. از
این رو، برای آنکه تاریخ اعتقاد به مهدویت را از دوره ای به دوره دیگر بازسازی کنیم باید مبنای پژوهشی را
بر اساس تاریخ سیاسی و اجتماعی مشهور دوره کلاسیک اسلامی قرار دهیم و این مهم به تبیین رابطه
گفتمانی بین حوادث تاریخی و مجموعه ای از آئین هایی که در آثار کلامی مورد بحث قرار گرفته اند (که هم
کلام اعتقادات و هم احادیث و اخبار را بحث کند) نیاز دارد. به منظور اطمینان، از این شیوه استمداد جستم،
چنانکه در سایر مواضع چالش آفرین هم از اعتقادات دینی ام که از تعالیم قرآنی درباره هدایت الهی از مسیر
سنت دینی عمل می شود یاری طلبیدم و درباره حقیقت هدف دین در زندگی انسانی و راهی که خدا برای
هدایت انسانی از مجرای رهبری دینی نهادینه شده الهی پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان بر حق علیهم السلام تعیین می کند متقاعد
شدم.
علاوه بر آن عقلانیت را هدیه ای الهی به عنوان منبع اولیه هدایت انسانی دیدم. در عین حال، نمی توان
قانع شد که عقل تنها بتواند اعتقادات درون قلوب مؤمنان که آنرا فرمان جاویدان الهی می نگرند را تحلیل
کند. بیشتر پژوهش های علمی جدید، آنچنانکه بررسی کرده ام، توسط افراد متجددی صورت گرفته که در
تفکر نسبیت گرائی عمیق و محض غوطه وراند و توان ایمان را در تعقل به یادگیری از «آنچه کار می کند» بر
مجموعه وسیع حوادث تاریخی غیراساسی می شمرند.
این تمایز روش شناسانه بین مطالعه تاریخ اعتقادات: نه خود اعتقادات، نکته اساسی در این اثر که درباره
منجی اسلام نوشته شده می باشد. مهم این است که این تمایز اساسی را به ذهن بسپاریم، چرا که نحوه
بررسی را از موضوع به صورت یک پژوهشگر و نه یک مؤمن معتقد تبیین می کند. به عبارت دیگر، انجام
این پژوهش بدین منظور صورت گرفته تا تفسیر محتملی را از کیفیت یک جامعه مذهبی (شیعیان) ارائه
دهد. این جامعه تحت نظام واقعی سیاسی ـ اجتماعی می زیسته اند و از اعتقاداتی خاص پشتیبانی
می نموده اند که این اعتقادات نقش محوری در ایمان آنها داشته است. در نظر داشتن این تمایز بین روش
انسان معتقد در ایمان او و یک پژوهشگر معتقد در دستیابی به راههایی برای تبیین چنین عقیده ای به حل و
فصل تنش ایجاد شده کمک خواهد کرد. تنشی که برخی از شیعیان مرا به سازشکاری در تمامیت اعتقاداتم
به اصول دین و از جمله اعتقاد به امامت دوازده امام بر حق منصوص الهی متهم ساخته اند.
گرچه هیچ ایمانی نمی تواند بدون تعهد به حیات خود ادامه دهد، اما در فرهنگ مادی غربی مدرن که با
زبان روانشناسی بیان می شود نقش اساسی تعهد را امری ذهنی می داند. بنابراین، غالبا واژه ایمان تنها برای
عمل باور داشت به کار می رود و خدا، که هدف ایمان است را بی ربط تلقی می کند، گویا باور است که به
حساب می آید، نه آنچه که شخص باور می کند. بنابه این دیدگاه، ایمان، جنبه خود تصدیقی دارد و به هیچ
عنوان قابل بررسی، اصلاح، بحث و استدلال نیست و جایگاه آن تنها در تخیلات معتقد یا جهان محدود و
محفوظ جامعه دینی است و لاغیر. در مقابل، عصاره ایمان سئوالی است که شخص را به یقین می رساند. به
نظر می رسد «ایمان قوی» چیزی فراتر از یقین باشد.
در ایمان قوی مؤمن به ارزشیابی متفکرانه اعتقاد و دفاع از اعتقادات دینی غالبا با تفکر زیاد و محنت زا
می پردازد و تنها وفاداری و تبعیت بی استدلال را ندارد بلکه بر پایه معرفت و بصیرت عمیق اندیشمندانه
ایمان خود را استوار می سازد.
در عین حال، چنانکه تجربه روزمره نیز به ما می آموزد، کاملاً ممکن است تا ایمان به مفاهیم غلط یا اوهام
هم وجود داشته باشد. ایمان به همان اندازه موضوع آن خوب است. اگر موضوع ایمان ما درست باشد
(مانند قرآن)، آنگاه اعتماد بدان معقول است. اگر نه، دیگر شایسته نیست بدان اعتماد ورزیم. نفس باور
داشت دلالت بر تقوی ندارد. بنا به تعالیم بلند امامان معصوم علیهم السلام ، عقل یکی از مؤلفه های اساسی ایمان
است.
ایمان و عقل با هم ارتباط دارند و عقل انسان را در دستیابی به آنچه باید باور داشت را یاری می دهد.
وقتی که اندیشه به خدا ایمان آورد اطمینان قلبی به وجود می آید و عقل در این راستا چون دیده بانی صلح
جو نقش آفرینی می کند. از نظر امام جعفر صادق علیه السلام همانند سایر امامان معصوم علیهم السلام ، ایمان یک احساس یا
نگرش ذهنی نیست، بلکه عقیده ای عقلانی است که امنیت ذهنی و کمال انسانی را به وجود می آورد. از این
رو، آن حضرت چنین می فرمایند:
«کسی که آگاهانه ایمان می آورد در آن استوار می ماند و ایمان اش برای او سودمند است. [از طرف دیگر].
کسی که ناآگاهانه ایمان می آورد، به همان طریقی که وارد (حوزه ایمان) شده خارج می گردد»(۲)
به اعتماد به شخص درغگوی اصلاح ناپذیر می ماند.
تردیدی وجود ندارد که یکی از علل جدائی ایمان از عقل این بوده است که بر نگرش فرد معتقد تأکید
گردد و نه حقیقت چیزی که باید باور نمود تا آسانتر بتوان تفاوت ها را تحمل کرد و با هم زندگی
مسالمت آمیز و هماهنگی داشت. در دنیایی که مذاهب گوناگون و فراوانی وجود دارد صلح کلی مکان امنی
را برای معتقدان به مذاهب مختلف پدید می آورد تا ایمان خود را بی آنکه با مانع خارجی مواجه گردد
تمرین کنند.
باز هم باید گفت که این شکل صلح کلی بهائی دارد. با تسلیم به جنبه ذهنی ایمان، مؤمنان به یک مذهب
ایمان خود را غیر عمدی از ویژگی تشخیصی آن (یعنی «ورود آگاهانه به حوزه ایمان» چنانکه حضرت امام
صادق علیه السلام در حدیث فوق الذکر بیان فرموده اند) تهی می سازند. وقتی که موضوع ایمان در عمل باور داشت
جنبه ثانوی پیدا کند، دیگر مطالعه اصول دین (کلام) ابزاری می شود تا هویت یک جامعه خاص را احراز
نماید. از این رو، الهیات و کلام تنها می تواند از آنچه در یک جامعه خاص کار می کند سخن گوید و دیگر
نمی تواند در مورد حقیقت، ادعا و مطالبه ای داشته باشد. البته، این مغایر با دیدگاهی است که علمای دین از
آن پشتیبانی می کنند و هدف الهیات را فهم و درک ذات باری و اهداف الهی برای انسان تلقی می نمایند.
در اینجا هدف آن نیست تا به تفصیل به جزئیات ایمان و عقل بپردازیم یا مسأله مطالعات کلامی را در
جامعه اسلامی به طور عام و یا جامعه تشیع به طور خاص شرح دهیم. با ذکر این مشاهدات و نظریات
سخن آغاز شد تا حدیث موثق (اعم از آنکه توثیق به شخص مورد اعتماد یا مأخذ قابل اعتمادی بر گردد)
مورد بحث قرار گیرد و خردمندی بصیرت های عمیق تعقلی از گذشته تا حال را تعالی بخشد. تا متفکری از
محدودیت های اعتقادات و نهادهای سنتی آزاد نشود، نمی تواند با روحیه ای آزاد منشانه که او را به حقیقت
رهنمون سازد هدایت گردد. تنها زمانی یک دانشمند پژوهشگر می تواند اثر علمی و تحقیقی خود را به
درستی هدایت کند که خود را از مطالبات سنتی جدا ساخته و از محدودیت های خارجی مستقل کرده
باشد.
باز بودن متفکران مسلمان در تحقیق در مورد یک مطالعه تشخیصی با تمامیت آن می تواند به سطح قابل
توجهی از اعتماد در تعقل و سنت اسلامی بیانجامد. حقیقت یکی است و اگر علمای مسلمان با دیگران در
تحرّی حقیقت بکوشند، نتایج آن برای اسلام سودمند خواهد بود. اندیشه اسلامی، با تشویق و هدایت
مستمر امامان معصوم علیهم السلام همیشه یک اقدام بزرگ عقلانی و نقادی بوده است، و به بهترین نحو ممکن از
حکمت عالم وجود در قداست ایمان استقبال کرده است.
در عین حال، متفکران مسلمان باید به این حقیقت اعتراف کنند که آنان حاملان سنت مقدسی هستند که
نخست در کلام وحی (قرآن) بیان گردیده و سپس در معرض بررسی نقادانه قرار گرفته و از نقادی ها
نهراسیده و از آن دفاع شده، در زندگی مردان و زنان بی شماری آزمون گردیده و جزئیات آن به تفصیل در
شکل ها و مجموعه های اجتماعی و فرهنگی بیان گردیده است. از این رو، اصرار آن دسته از عالمان
متجددی که تصور می کنند تعقل را باید خارج از سنت جستجو کرد و آن را از سنت آزاد ساخت جای
تردید دارد و حیرت زاست. روشنفکری بدین معنی نیست که پای بندی به سنت خاص را رها کنیم یا از
جامعه ای مذهبی جدا شویم. در حقیقت، تعقل را باید در درون یک چیز و نه خارج از آن چیز یافت.
در نتیجه، لازم می آید تا مفاهیم سنتی را به صورت مخلوقات تاریخ بررسی کنیم؛ مخلوقاتی که به وجود
آمده اند، قالب گرفته اند و گاهی از پیچیدگی به روابط انعطاف پذیر در دیگر مفاهیم و اختصاصات وجود
انسانی تبدیل یافته اند. حیات مفاهیم سنتی به صورتی حل ناشدنی به حیات واقعی اشخاص و جوامع
مرتبط است. از این رو، هیچ تفکر اصیل اسلامی که در تاریخ ریشه نداشته باشد نمی تواند وجود داشته
باشد. هر تلاشی که به منظور جداسازی موضوعات عمده کلام اسلامی (الهیات) از مسائل پیچیده تاریخی
صورت گیرد، آن را غیر قابل درک خواهد کرد. تعالیم اسلامی از چنان ویژگی برخوردارند که محتوای آن
بر شخصیت تاریخی پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله نهاده شده و بر تفسیرهای تاریخی که نتیجه
برنامه آن حضرت در محیط قبیله ای عربی مکه و مدینه بوده شکل گرفته است. در نتیجه، زبان تفکر
اسلامی را نمی توان از مکان آن در تاریخ استخراج کرد، زیرا بدون توجه به تاریخ، خاص بودن و قابلیت
فهم بودن خود را از دست می دهد.
به چه کسی باید اعتماد کرد؟
آنگاه، نخستین سؤالی که یک روشنفکر مسلمان باید جویا شود این پرسش نیست که «چه چیزی را باید
باور کرد؟» یا «به چه چیزی باید فکر کرد؟» بلکه این سؤال است که «به که باید اعتماد کرد؟» در این نقطه
مسأله منابع تاریخی، که اعتماد اولیه را به وجود می آورند توجه عمده تحقیق را در آئین مهدویت به خود
معطوف می دارد؛ آئینی که ایده ظهور رهبر هدایت شده و برگزیده الهی در آینده در جامعه اسلامی را نوید
می دهد.
هنگامی که تازه درباره موضوع پژوهش فکر می کردم هنوز تحصیلات دوره کارشناسی ام در
مشهد مقدس (۱۳۵۰-۱۳۴۵ ش) را ادامه می دادم و به بی نظیر بودن اعتقاد به ظهور مهدی منتظر(عج) در
اسلام پی بردم و بدان متقاعد شدم. این وجه اختصاصی انحصاری که توجه مرا به خود جلب کرد بیشتر در
تشیع حفظ شده است تا درک وظیفه مهدی(عج) در آینده در مذهب تسنن و اساسا از مختصات تشیع به
شمار می آید. سنیان گرچه در مفهوم مهدویت با شیعیان مشترکند، اما به خاطر اکثریتی که در میان مسلمانان
دارند و قدرت سیاسی را در اختیار داشته اند خود کمتر به این اعتقاد توجه کرده اند. در عوض، آنان بر بسط
امت از مجرای رهبری غیر آرمانی خلفا و پس از آنها بر شناسائی رسمی بالفعل سلاطین و حکام تمرکز
یافته اند. از طرف دیگر، شیعیان برداشت دیگری از عدالت الهی دارند و آن را حقیقت آرمانی می دانند که
خدای بزرگ هرگز از وعده خود درباره اش تخطی نمی کند و سنت مقدس الهی او تغییرناپذیر بوده و وعده
انتظار ظهور رهبر هدایت شده الهی را برای برقراری عدالت و مساوات در زمین تحقق خواهد بخشید.
مطمئنا، در تسنن علاقه سنیان به ظهور آینده رهبری آرمانی مهدی(عج) در حاشیه قرار گرفته است،
زیرا به نظر آنان «عصر طلائی اسلام» در طی دوره حکومت خلفای راشدین در سالهای یازدهم تا چهلم
هجری (۶۶۰ ـ ۶۳۲ میلادی) سپری گردیده است. بنا به دیدگاه تاریخی کلاسیک سنیان، دوره خلفای
راشدین، دوره آرمانی بوده است. با بررسی بیشتر منابع اهل سنت این نکته روشن می شود که هم چنان که
ایدئولوژی تشیع در جامعه ریشه دارتر شد نگرش سنیان به مفهوم مهدویت موقعیت جدلی می یافت و این
امر تا آن جا پیش می رفت که اصالت اسلامی آن را منکر شدند. همانند سازی مهدی(عج) با امامان
معصوم علیهم السلام تهدیدی جدی برای تحقق «دوره طلایی» سنیان تحت خلافت خلفای راشدین محسوب
می شد و مشروعیت قدرت های سیاسی موجود حاکم را زیر سؤال می برد. در نتیجه، علمای سنی که به
بافت قدرت سیاسی حاکم وابسته بودند رفتاری ناشایست و غیرمنصفانه نسبت به اعتقاد به مهدویت از
خود بروز دادند و ایده منجی اسلام در آینده را که به تمام بسط یافته بود جزء واردات یهودیان به عالم اسلام
و اسرائیلیات تلقی کرده و ترویج نمودند.
به علاوه با تبلیغ این موضوع خاطرنشان کردند که ایده منجی در تشیع را یهودیان نو مسلمان ساخته اند تا
کینه دیرینه خود را که در قرآن بخوبی بیان شده، ابراز دارند و بدین وسیله به هدف عمده خود یعنی ایجاد
نفاق و جدایی در بین مسلمانان دست یابند. چنین برخورد خصمانه و ظالمانه با تشیع تنها به یک دوره
خاص از تاریخ سیاسی و اجتماعی اسلام محدود نمی شود. تنها کافی است به آثار و متون عربی که در جهان
تشیع، هم امروزه نشر می دهند نگاهی بیفکنیم تا شدت تنفر عمیق ریشه دار آنان را از آرمانگرائی تشیع در
مورد عدالت الهی و قدرت آن به ایجاد ناپایداری در نظم عمومی ناعادلانه جهان تسنن را کشف کنیم.
بنابراین، این پژوهش در مرحله اول دو وظیفه را می بایست انجام دهد و در دو جنبه به تحقیق پردازد.
نخست آنکه بنیاد فرآیند تاریخی مفهوم مهدویت در اسلام را به عنوان حقیقت مسلم و ضروری قرآنی در
مورد عدالت تغییرناپذیر الهی بنا سازد و دوم مفهوم یهودی مسیحی منجی را استخراج کرده و بر جنبه های
منحصر به فرد و جهانی مهدویت(عج) در تجربه تاریخی مسلمانان تأکید ورزد؛ جنبه هایی که به تلاش و
کشمکش عده ای از مسلمانان اصیل به تشکیل جامعه سیاسی، مذهبی آرمانی (است) مربوط می شود و
نقش رهبر هدایت شده الهی، مهدی موعود(عج) در آن جنبه محوری دارد.
قطعا، اهداف دوگانه این پژوهش روشی تاریخی را با تأکید بر شرایط سیاسی تعیین کرد که برای همه
مسلمانان جزئیات تفصیلی و اعتقادی آن شناخته شده بود.
این شناخت گسترده در احادیث مفصل فراوان منعکس شده اند و بخشی از مجموعه های حدیثی موثق
قرون سوم و چهارم هجری اهل سنت را تشکیل می دهند و به صحاح سته معروف شده اند. این احادیث از
آینده ملالت انگیز جامعه اسلامی سخن می گوید و از آزمایش ها و فتنه هایی که مسلمانان با آن روبرو
خواهند شد بحث می کند و از بازگشت نهایی اسلام اصیل و طبیعی و دست نخورده توسط امام هدایتگر
الهی، مهدی(عج)، که با ظهور خود این وظیفه را به انجام می رساند خبر می دهد. این احادیث تأیید می کنند
که مهدی(عج) از اعقاب پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله بوده و از طریق نوه اش امام حسین بن علی علیه السلام به
رسول خدا صلی الله علیه و آله نسب می برد. در عین حال، این شناخت در احادیث بعدی در آثار جدلی اهل سنت نفی
شده و مهدی(عج) را با شخص مسیح، جاعلانه همانند سازی کرده اند تا بدان وسیله بی اعتباری همانند
سازی مهدی(عج) را با امامان شیعه ادعا کنند.
از آنجا که موقعیت تاریخی شیعیان به صورت طبقه ای منکوب شده بوده که تحت استیلای سنیان
می زیسته اند، در این مطالعه تحلیل تاریخی ما بیشتر توجه خود را به تاریخ سیاسی ـ فرقه ای و رابطه آن با
بسط ایده ها محدود می سازد. این موضوع را می توان با تبیین اصالت «آئین غیبت» به دنبال ناپدید شدن امام
دوازدهم، حضرت محمدالمهدی(عج)، در سال ۲۶۰ هجری (۸۷۴ ـ ۸۷۳)، که بنیادی ترین آئین به شمار
می رود به شرح زیر در کتاب مذکور توضیح داد:
«با احتمال زیاد، موقعیت حیرت زائی که با وحشی گری عباسیان علیه اعقاب امام صادق علیه السلام از یکسو
انجام گرفت و حیرتی که در مورد جانشینی امام حسن عسکری علیه السلام در سامره از سوی دیگر روی داد،
عوامل مهمی بودند که در تکوین نظریه غیبت امامت شیعه امامی سهم داشتند».
گرچه گزارش کامل آن تنها به این عامل موضعی محدود نمی شود؛ اما راز مطلب و تفسیر سیاسی
تاریخی آن است. تلاش در این پژوهش به دوباره سازی انتخاب های تاریخی و اختیاراتی که جامعه تشیع
در یک موقعیت تاریخی با آن روبرو بوده توجه داشتم.
به علاوه، با اعمال این شیوه بررسی روایات تاریخی، با تلاش فکری کوشیدم تا جنبه های تاریخی آئین
مهدویت را بیان کنم و بر اخلاص معتقدان به این مرام مقدس تأکید ورزم. برای مثال، مفهوم قائم (قیام
کننده ای که انتقام اهل بیت علیهم السلام را می گیرد) را با آئین غیبت تبیین نمودم و نیاز جامعه را به وجود انسان
شایسته ای که از دشمنان انتقام می گیرد و به معتقدان به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ، که در دوران های سخت و دشوار
و نبود قدرت، اعتقادات خود را حفظ نموده پاداش دهد را نشان می دادم. در این باره توضیحات زیر ارائه
شده است:
«… طولانی بودن غیبت امام دوازدهم اعتقاد بسیاری از پیروان را به امامشان تکان داد و آنان می بایست
بار دیگر مطمئن شوند که تأخیر در قیام امام علیه السلام به خاطر این حقیقت از پیش تقدیر شده صورت گرفته و
مهدی(عج) موعود پیامبر، در انتظار فرمان الهی به سر می برد تا آن زمان که لازم است ظهور کند…»
در عبارات متعددی نظیر آنچه ذکر شد، شائقانه این نکته را مطرح ساختم که آئین های شیعی در بسیاری
از جهات با زمینه تاریخی آنها شکل گرفت. ابراز این علاقه مندی در بیان مذکور بدان جهت بود که اهل
سنت و دانشمندان غربی در موضوع مهدویت در اسلام این گرایش را داشته اند که آئین های شیعی را بر
گرفته از منابع الحادی مسیحی و یهودی نشان دهند و رهبران شیعی را متهم سازند که این آئین ها را به شکل
اسلامی در آورده و لباس دین بدان پوشانده اند و بدینوسیله در صدد بوده اند تا حکومت های سنی مذهب
حاکم را سرنگون کنند و اقدام من در واقع به نوعی پیش دستی در این زمینه بوده است تا موضع شیعه را از
حالت تدافعی خارج کند.
یکی از راههای مقابله با این تحریف جدی اخیر اهل تسنن که هماهنگ با علمای مسیحی یهودی عمل
کرده اند این بود که ارائه اهل سنت را در موضوع مذکور که همه جا پخش شده و در یک خلأ از طریق پیامبر
به امامان نقل گردیده را دنبال کنم و به بررسی علمی آن بپردازم. این روش، در واقع، ارزش گذاری فردی
معتقد به عقاید مذهبی بوده و برداشت او را از حقایق وجودی امام عصر(عج) در عینیت غیبت اش ارائه
می دهد. چنین رفتار علمی، در حقیقت، پاسخ متقابل بوده، چنانکه دیگر منابع شیعی هم چنین کرده اند.
یعنی کار علمی دیگری بوده که گرایش ویژه و هدفمند دفاعی را از درون جامعه شیعی به حمایت از آئین
مقدس مهدویت انجام داده است.
در ارائه رابطه بین حقایق خارجی و ارزشهای داخلی که مورد حمایت معتقدان قرار داد می بایست با
استفاده از روایات تاریخی به صورت ابزاری برای تبیین و ترسیم احادیث موجود درباره مهدی(عج)
مسیر پر جرأتی را بپیمایم و بدان وسیله نشان دهم که چگونه حقایق تاریخی و ارزشهای قرآنی در تفکر
مذهبی شیعی در تکامل و تبادل بوده اند. در این راستا، روش استقراء را در مورد حقایق و اصول و قیاس را
در بررسی روابط عقاید به کار گرفتیم. این کوشش برای هدایت یک دوره میانی مفید واقع می شود که هم به
صورتی جدی ایده های یک سنت و حدیث را استخراج می کند و هم از تعبد به تحلیل تجربی که در
کارهای علمی غربیان شایع است اجتناب می ورزد. اعتقاد من این است که اعمال این روش به آئین ها این
فرصت را می دهد تا خود واژه ها و زبان ویژه خود را به صورت متغیرهای مستقل در گفتمان با تاریخ را بیان
دارند بی آنکه ارزش گذاری ایشان را برای دین باوران انکار کنند.
در حالی که این روش تاریخی غالبا مرا به ارائه برخورد عقاید در زمینه ای خاص بین افراد خالص و
صمیمی قادر می ساخت، خود را بیش از اندازه جزئی نگر و وابسته به متون یافتم. در این راه می خواستم تا
از کم انگاری نقش عقاید جلوگیری کنم و تعیین اثر متقابل تاریخ و عقاید که نقش علیت را تعریف کرده و
مشخص می نمایند را انتخاب کردم. عوامل علیت که می بایست به صورت گذشته نگر تشخیص دهم بیشتر
از هر حدیث مذهبی می توانست این مطلب را در بر داشته باشد. به منظور دستیابی به دو هدف پیش گفته
پژوهش به کاربرد روش روایت تاریخی نیاز داشتم تا بدان وسیله بتوانم به کارهای علمی مستشرقین و آثار
جدلی اهل سنت در موضوع مهدویت در اسلام را به حد کافی پاسخ دهم.
یک روایت تاریخی چگونگی پیدایش آئین ها را شرح می دهد و با آن آئین ها به صورت مستقل و مؤثر
برخورد می کند. یعنی قادر است تا تاریخ را حرکت دهد و می تواند به صورت پلی که یک واقعیت تاریخی
را به ارزش گذاری اعتقادی در درون و میان فرهنگ ها می پیوندد خدمت کند. علاوه بر آن، روش روایت
تاریخی می تواند به یاری جوامع دینی و معتقدان به یک آئین در آید تا تصمیمات گذشته را ارزشیابی کنند و
انتخاب های آینده را هدایت نمایند.
پژوهش حاضر درباره منجی اسلام، حیاتی بودن این فرآیند را نشان داده است و بر پایه این فرض
استوار است که تاریخ بر گرد محور دین می چرخد و چنین ایده های مذهبی محصول شرایط تاریخی است
و کلیت ایده های فرهنگی را که در آن قرار گرفته باز می تاباند.
در تحلیل نهایی، این مطالعه بر زیست پذیری امامت حضرت مهدی(عج) در تشیع اثنی عشری،
مهمترین شعبه از شاخه شیعی اسلام تمرکز می یابد. البته این که تشیع در زمان خود پیامبر آغاز شده باشد،
در این پژوهش چندان مهم نبود. در حقیقت، به وضوح چنین تفسیری را تا حدودی جهت دار می نگریم(۳).
البته این پژوهش به طور ضمنی بر سنت عمیق اسلامی که با قداست همراه شده و مسیر وح
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 