پاورپوینت کامل نقد و بررسی(۱) آیین بهائیت ۸۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد و بررسی(۱) آیین بهائیت ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد و بررسی(۱) آیین بهائیت ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد و بررسی(۱) آیین بهائیت ۸۴ اسلاید در PowerPoint :

۵۲۳

اشاره:

در شماره های پیشین به معرّفی فرقه بهائیت و گوشه هایی از انحرافات آن پرداختیم. در این
نوشتار در مقوله های ایدئولوژی بابی گری و بهائی گری، جهت گیری کلی ایدئولوژی بهائیه،
تحلیل جامعه شناختی از شکل گیری بهائیت و بالأخره مسأله ادّعای الوهیّت پرداخته شد و نقد
و بررسی آن ارایه می شود.

مقدمه:

در شماره های پیشین مجله، در موضوع «بابیت» و تاریخچه این مسلک استعماری و پایه گذاری
تشکیل مسلک انحرافی دیگر ـ بهائیت ـ مطلبی ارایه شد.

بهائیت، آیینی بی بها، ادّعایی دروغین، آموزه هایی استعماری و ابزار گمراهی مردم در دست
قدرت های استکباری است.

در بخش پیشین این سلسله نوشتار به نمونه هایی از نقش استعمار در شکل گیری بهائیت و وابستگی
این مسلک به استعمارگران عصر اشاره شد.

در این بخش به نقل، نقد و بررسی برخی از ادّعای ناروای این فرقه پرداخته می شود تا آن دسته از
خوانندگانی که می خواهند اطلاعات بیش تری به دست آورند، به عمق پوچی و انحراف آن پی ببرند و
دریابند که چرا و چگونه مستکبران و سیاستمداران غربی از این گروه حمایت می کنند، در مجامع
بین المللی با نام دفاع از حقوق بشر یا آزادی ادیان، از حقوق از دست رفته و مظلومت بهائیان دروغ پرداز
و فاسد داد سخن می دهند و در حقیقت تلاش می کنند تا میان مسلمانان تفرقه اندازی کنند.

ناگفته نماند که هشیاری و دقّت نظر اندیشمندان و حاکمان مسلمان می تواند همراه با آگاهی بخشیدن
به نسل جوان، از انحراف و گرفتار شدن آنان در دام مسلک های ساختگی ـ از جمله بهائیت ـ جلوگیری به
عمل آورند.

۱. ایدئولوژی بابی گری و بهایی گری

با اعدام باب در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ هـ. ق، مسلک بابیّت به تزلزل و تشتّت دچار شد و گر چه عدهّ ای از
با بیان نخستین پس از پی بردن به ادّعاهای بی اساسی چون نسخ شریعت اسلام و ظهور آیین جدید،
دست از این آیین کشیدند، ولی برخی از طرفداران آن با انگیزه های گوناگون، از جمله حمایت های
گوناگون بعضی از کشورها و مخالفان اسلام و تشیّع، بابیّت را در شکل حمایت از جانشین باب ـ میرزا
یحیی (صبح ازل) ـ پی گیری کردند. پس از تبعید این گروه به بیرون از کشور ایران، آیین خود را در بغداد،
ترکیه، فلسطین اشغالی و قبرس تبلیغ می کردند تا آن که ادّعاهای جدید حسین علی نوری با استقرار در
«حیفای» سرزمین اشغالی رسما مورد توجّه رژیم غاصب صهیونیستی و استعمارگران قرار گرفت.

آموزه های غلط و توهّم آمیز علی محمد شیرازی (باب) به دست یحیی (صبح ازل) مورد توضیح و ـ
تفسیر قرار گرفت. ازلیان با مرام جدید بابی خوگرفته، درصدد بودند تا ایدئولوژی بابیه را حفظ کنند، ولی
حسین علی نوری پس از فراهم کردن زمینه های لازم برای اعلان موجودیت، دعاوی چندی را نیز اعلام
نموده و ایدئولوژی بهائیه را با مبنای نسخ شریعت پیشین مطرح کرد.

او هر جا به تناسب موقعیت، مقام و مخاطبان، دستورهایی را صادر می کرد که به ایدئولوژی آنان
معروف گردید. بی ارزشی و پوچی مفاهیم این ایدئولوژی در بررسی و تحلیل بعضی از آموزه های آن
نشان داده خواهد شد.

۲. جهت گیری کلّی ایدئولوژی بهائیه

فرقه های انحرافی با اهدافی متفاوت پدید می آیند و در زمینه های گوناگونی فعّالیت می کنند. در قرن
سیزدهم هجری خاورمیانه شاهد رویداد و خیزش مرام ها و مسلک های جدید بوده است. ظهور
فرقه های وهّابیت در حجاز، ترویج افکار لیبرالیستیِ جدایی دین از سیاست، ملّی گرایی در کشورهای
آسیایی به ویژه در ترکیه، ادّعاهای دروغین ملّاغلام احمد قادیانی در هندوستان و بالأخره ظهور بابیه و
بهائیه در ایران، هدف های مشترکی را تعقیب می کردند.

همه فرقه های گمراه و گمراه کننده با سر سپردگی به قدرت های استکباری و شیطانی با هدف مشترک
ایجاد تفرقه میان صفوف مسلمانان و تزلزل در باورها و افکار آنان و در نتیجه، از بین بردن اسلام یا تبدیل
اسلام ناب محمدی به یک مکتب بشری یا فکری کهنه و مندرس و… بوده است.

از سوی دیگر، هر یک از فرقه ها در خاستگاه جغرافیایی خود، هدف ویژه ای را دنبال می کردند. در
شرایط اجتماعی ـ فرهنگی ایران که بیش تر مردم آن را شیعه امامیه تشکیل می دادند و با توجّه به این که
در مکتب تشیّع مباحث اجتهاد و تقلید رواج داشته، مردم جایگاه مرجعیّت عالمان دین شناس را ارج
می گذاشتند. هم چنین بسیاری از سنن اجتماعی ـ فرهنگی با مفاهیم دینی آمیخته شده بود.

در چنین وضعیتی، جهت گیری کلّی ایدئولوژی فرقه های بابیه و بهائیه، جداسازی ملت ایران از مراجع
تقلید و مشغول کردن آنان به مکتبی بشری بود؛ مکتبی که جنبه های غیر عقلانی آن به عقلانیتش
می چربد و به تدریج از صحنه های عملی زندگی اجتماعی و سیاسی خارج می شود. در نهایت، گرایش
به این ایدئولوژی موجب دور شدن مردم از دین و دینداری شده، پیوستن به مکاتب غیر دینی را آسان
می کند.

پیدایش ایدئولوژی جدید، با ارایه تغییراتی تازه در تفسیر اصول و فروع دین، جدایی آن از دین اسلام و
شیعه را به دنبال داشت. گر چه انحراف و بدعت جدید با عنوان «رکن رابع» و «ادّعای نیابت خاصّه» در
عصر غبیت کبری، زمینه مناسبی برای انحراف بزرگ تری به نام «بابیّت» آماده کرده بود، ولی پدید آمدن
آیین و مناسک تازه در فروع دین، پیروان علی محمد باب را از دیگر مسلمانان و شیعیان در زندگی عملی
و اجتماعی نیز جدا نمود.

از سوی دیگر، حکم تکفیر و ارتداد علی محمد شیرازی و پیروان وی از سوی علمای شیعه در ایران و
عراق، و سپس با فتوای عالمان مسلمان در کشورهای دیگر، موجب شد تا دنیای اسلام با بدعت تازه ای
که استعمارگران آن را پایه گذاشته بودند و از آن حمایت می کردند، آشنا شود.

ناگفته نماند که در این عرصه، با ادّعای دروغین حسین علی نوری (بهاء الله) و افاضات او، بابیّه از
حالت سنّتی خارج و به آداب و رسوم متناسب با زمانه نزدیک تر شد. این نزدیکی، با آسان تر کردن
احکام مربوط به روابط جنسی و وجهه های ظاهرا انسان دوستانه در مجازات دزدان و حکم به عدم
سوزاندن کتب،(۲) گسترش روابط با اجانب، لغو حکم جهاد و مبارزه، جلوگیری از شرکت پیروان در
سیاست و… قابل مشاهده است.

۳. تحلیل جامعه شناختی از شکل گیری بهائیت

برای تحلیل دقیق تر نقش دشمنان اسلام و تشیّع در سرمایه گذاری برای تفرقه و پراکندگی میان
مسلمانان و بهره گیری سیاسی ـ اجتماعی از اوضاع نابه سامانی که ایجاد کرده اند، بررسی آیین بهائیت از
نگاه جامعه شناختی لازم می نماید.

چنان که پیش از این نیز به کوتاهی گذشت، قرن سیزدهم هجری، قرن ظهور مسلک های انحرافی برای
از بین بردن اسلام به شمار می رود. ایجاد تنش در عرصه سیاسی ـ اجتماعی مسلمانان و به ویژه شیعیان،
قدرت های جهانی را بر آن داشت که به پشتیبانی از مسلک های نو پدید بپردازند.

یکی از نویسندگان معاصر که تحقیق جامعی در موضوع «بهائیت در ایران» انجام داده، با توّجه به
مسایل سیاسی ـ اجتماعی نیمه دوم قرن سیزدهم، این پدیده را چنین تحلیل کرده است:(۳)

شیعه که در دوره ی قاجار در ایران و در میان عموم مردم حاکم بود، به خوبی دیده می شود.

مقام نیابت عامّه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ که شیعیان برای مراجع و فقهای خود قایل اند
ـ نقطه ای کلیدی در اندیشه سیاسی شیعه است. پیروی از نایب عامِّ امام زمان علیه السلام به شیعیان این
امکان را می دهد که در هر عصری به حکومت مورد نظر و اعتقاد خویش را پایه گذاری کنند.

معصوم نداشتن این نواّب امام عصر علیه السلام و پیروی از اعلم و اعدل فقها ضمن انتخاب بودن
مرجع و امکان تغییر آن در هر زمان ضمانت اجرای خوبی برای دور ماندن اسلام و مدیریت جامعه
اسلامی از برداشت ها و مدیریت های نادرست است.

انتخابی بودن مرجع و ولّی فقیه، برآورنده مردمی بودن آن و امکان تغییر مرجع یا پی فقیه با سلب
عدالت، یا اعلمیّت از او ضمانت کننده حفظ دین و مدیریت آن از کج اندیشی ها و ناتوانی ها است، اگر
این نیابت عام به نیابت خاص مبدّل شود، دیگر امکان انتخاب، تغییر و سرپیچی از آرای خود سرانه
فردی که نایب خاص تلقّی شده و فرمان های خود را به امام معصوم علیه السلام نسبت می دهد، از بین
می رود. به این ترتیب هر گونه تعبیر و تفسیر از دین از سوی نایب خاص امکان پذیر می شود و در نتیجه
هم محتوای دین و هم حاکمیت آن با بحران روبه رو می گردد. این وضع در بلند مدّت نتیجه ای جز
سرخوردگی از دین و جدایی آن از سیاست نخواهد داشت.

به این ترتیب، در گرایش شیخی گری نیز از لحاظ سیاسی، تشکیل حکومت دینی با مشکل بزرگی روبه
رو خواهد شد. این فرقه بر حسّاس ترین نقطه باور سیاسی مکتب شیعه در زمان غیبت کبری انگشت
می گذارد که سر منشأ اقتدار روحانیت شیعه می باشد.

بعد از بی اعتبار شدن اصل نیابت عامّه امام عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف با ملغی کردن دین
اسلام از جانب میرزا علی محمد شیرازی (باب) و حسین علی نوری (بهاء الله)، این حرکت به سوی
نابودی کامل دین اسلام پیش می رود. مخالفت با وجود قشری به نام فقها که در مکتب اسلام (چه در
شیعه و چه سنّی) برای تفسیر متشابهات(۴) و در صورت تشکیل حکومت اسلامی، برای مدیریت
جامعه در نظر گرفته شده است، (۵) در اندیشه های باب و بهاء به حدّی است که وجود چنین قشری را در
آیین بهائیت ممنوع اعلام می کنند.(۶)

شیعه در ایران در واقع به معنای شکسته شدن اقتدار ملّی در این کشور است.

به نظر می رسد حمایت روسیه و سپس انگلستان و بعد از آن اسرائیل و ایالات متحّده آمریکا از این
قرقه، انگیزه ای مهم تر از شکستن اقتدار ملت ایران نداشته باشد.

البتّه باید یاد آور شد که شواهد نشان می دهد هیچ مکتبی نمی تواند جایگزین مکتب ریشه دار و عمیق
شیعه در کشوری که به کشور امام زمان علیه السلام مشهور است، شود. افزون بر این، در مکتب بهائیت
پراگندگی و سر در گمی به گونه ای است که همواره مانند یک بمب خوشه ای فرهنگی، در آن رهبر تازه ای
ظهور می کند، مکتب جدیدی احداث می شود و فکر نوی مطرح می گردد.

وعده این نو به نو شدن ها در گفتار علی محمد باب نیز داده شده است؛ در آن جا که او از آمدن
پیامبران آینده(!) و «من یظهره اللّه»(!) سخن می گوید. و در دوران جدید، این معنا را اسماعیل رائین در
کتاب «انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربّانی» پی گیری کرده است که خوانندگان را به آن کتاب
ارجاع می دهیم.

ناگفته نماند که در دوره های بعد دست اندرکاران مسلک بهائیت برای جلوگیری از فروپاشی و حفظ
طرفداران به چاره جویی افتادند؛ لذا در دوره شوقی افندی تشکیلات این مسلک به صورت نوعی حزب
در می آید و همین حرکت حزب گونه بهائیت در سطح بین المللی است که تا حدّی آن را از متلاشی شدن
در دام تفرقه ها دور می دارد.

۴. ادّعای الوهیّت!

شاید به سادگی باور کردنی نباشد که در نوشته های «باب» و «بهاء» از الوهیّت و ربوبیت آن ها سخن
رفته است و درباره جلال و جبروت خود، رجزها خوانده اند. به گونه ای که خود را «اصل قدیم» و «ربّ
جلیل» دانسته و زمین و آسمان را ساخته دست توانای خود، بلکه آفریده صدای نوک قلم خود
خوانده اند. همه انسان ها، حتی فرشتگان و مردگان هزار سال پیش را بنده خاکسار و آفریده ناچیز خود
دانسته، جهانیان را به پرستش خود دعوت نموده اند.

به راستی چگونه می توان این یاوه ها را باور کرد؟ اگر چنین باشد، خود، قلم بطلان بر عقاید و مسلک
خود کشیده اند. اینک به بخشی از نوشته ها و گفته های آنان، که مستقیما از کتاب هایشان نقل می شود،
توجّه فرمایید.

۱. سیّد علی محمد در نامه خود به یحیی (صبح ازل) چنین نوشت:

«هذا کتاب من اللّه الحیّ القیّوم قل کلّ من اللّه یبدون قل کلّ الی اللّه یعودون»(۷) این نامه ای است از خدای
زنده و بر پادارنده ی جهان (باب) به سوی خدای زنده و بر پا دارنده ی جهان (صبح ازل) بگو همه از خدا
آغاز می شوند و همه به سوی او باز می گردند!

۲. سیّد محمد علی باب در کتاب «بیان فارسی»(۸) (واحد اول، باب اول) نوشت:

(۹)(۱۰)

لااله الاّ أنا ربّ کلّ شی ء و انّ ما دونی خلقی، أن یا خلقی ایّای فاعبدون».

۳. شبیه همین تعابیر را حسین علی نوری (بهاء) در کتاب اقدس، فقره ۲۸۲ آورده است:

یا ملأ الانشاء اسمعوا نداء مالک الأسماء انّه ینادیکم من شطر سجنه الأعظم انّه لا اله الاّ أنا المقتدر المتکّبر
المتسخّر المتعال العلیم الحکیم انّه لا اله الاّ هو المقتدر علی العالمین.

۴. میرزا حسین علی نیز در نوشته ای به هادی دولت آبادی خطاب می کند:

ظلم تو و امثال تو به مقامی رسید که در قلم اعلی(۱۱) به این اذکار مشغول. خف عن الله، انّ المبشّر قال:
انه ینطق فی کلّ شأن انّنی انا الله لااله الا الله أنا المهیمن القیّوم.(۱۲)

من خدایم، جز من مهیمن قیوّم خدایی نیست.

۵. و نیز وی، در «لوح هیکل» بر تخت الوهیت می نشیند و هیکل جمال، کینونت و ذات خویش را
همانند جمال و ذات خداوند می داند:

لایری فی هیکلی الّا هیکل الله و لا فی جمالی الّا جماله و لا فی کینونتی الّا کینونته و
لا فی ذاتی الّا ذاته ذاته… و لایری فی ذاتی الّا الله.(۱۳)

۶. میرزا حسین علی، خود را همان معبود بر شمرده و دیگران را به عبودیت خویش فرا می خواند:

من توجّه إلیّ قد توجّه إلی المعبود کذلک فصّل فی الکتاب و قضی الأمر من لدی اللّه
ربّ العالمین.(۱۴)

را تبیین می کند و در پاسخ پرسش گری که پرسید: قبله کجاست؟

می گوید:

مکان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.