پاورپوینت کامل دفاع از روایات مهدویّت (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دفاع از روایات مهدویّت (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دفاع از روایات مهدویّت (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دفاع از روایات مهدویّت (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۴۹۵

اشاره:

در این شماره به چند شبهه در ارتباط با روایات سیره حضرت مهدی ارواحنافداه پاسخ
می دهیم. مؤلف محترم «شمیم رحمت» به سیره حکومتی امام زمان علیه السلام و روایات آن نگاهی
افکنده مواردی را مورد مناقشه قرار داده اند.

از دیدگاه ایشان روایاتی که قهر و خشم و جنگ و کشتار حضرت را بازگو می کند جعلی معرّفی
شده است. در ارتباط با روایات داوری داودی نیز مناقشه دارند که اوّلاً: حضرت داود یک بار
حکم به واقع کرد و ثانیا: داوری داودی و حکم به واقع بر خلاف سیره پیامبر است که بر پایه بیّنه
و سوگند داوری می کردند و هرگز امام زمان علیه السلام سیره ای بر خلاف روش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نخواهد
داشت.

با ما همراه شوید تا از روایات سیره دفاع کنیم و قهر حضرت را در کنار مهر وی نگاه کنیم و
داوری به واقع و قضاوت داودی را به عنوان حکم اوّلی اسلام بنگریم.

روایات سیره

الف: مهر و قهر

در کتاب شمیم رحمت چاپ دوّم، ص ۱۱ آمده است:

سوگمندانه، ذهنیّت رایج مسلمانان آن است که امام مهدی«عج» با چهره ای خشن ظهور می کند و با تکیه
بر شمشیر و قتل و کشتار مخالفان خود، موفّق به تشکیل حکومت و به دست آوردن قدرت می شود. این
ذهنیّت ریشه در روایاتی دارد که در این باره موجود است و در کتاب ها و بر روی منبرها برای مردم بازگو
می گردد. به موجب پاره ای از این روایات، امام مهدی(عج) به هنگام ظهور چنان با خشونت و درشتی با
مردم رفتار می کند که بیش تر آنان آرزو می کنند که کاش هرگز او را نبینند و عدّه زیادی از آنان در نسب او به
تردید می افتند و او را از آل محمّد علیهم السلام نمی دانند.

در کتاب شمیم رحمت پس از طرح بحث، آن گونه که در بالا مشاهده شد، به تفصیل بیش تر وارد روایات
می شود و درباره روایات قهر و جنگ چنین اظهار نظر می کند:

روایات دروغین و محّمدبن علی الکوفی

تعداد این روایات به بیش از پنجاه مورد می رسد. از این تعداد، سند نزدیک به سی مورد از آن ها به
شخصی به نام محمّد بن الکوفی می رسد که فردی بدنام و دروغگو است و تمام علمای رجال بر بی اعتباری
روایات او حکم کرده اند. این شخص در زمان امام حسن عسکری علیه السلام می زیسته و از معاصران فضل بن
شاذان بوده است. و فضل بن شاذان از اعاظم روات و بزرگان شیعه است که هیچ شکی در جلالت قدر و
منزلت وی وجود ندارد تا جایی که امام حسن عسکری علیه السلام در مدح و توصیف او می فرماید: «انّی أغبط
اهل الخراسان لمکان الفضل به خاطر آن که فضل خراسانی است من آرزو داشتم که از اهل خراسان بودم».
فضل بن شاذان در وصف محمّد بن علی کوفی می گوید: «رجلٌ کذّاب؛ مردی بسیار دروغگوست» و در
جایی دیگر اظهار داشته است «کدت أقنت علیه؛ نزدیک بود در قنوت نماز لعن و نفرینش کنم.»

آن گاه در شمیم رحمت شش روایت در این ارتباط آورده و در نهایت چنین می نویسد: این ها تنها چند
نمونه از روایاتی است که در این زمینه وارد شده است. صرف نظر از محمّد بن علی کوفی عدّه ای از راویان
دیگر این روایات نیز به هیچ وجه مورد اعتبار نبوده و روایاتشان قابل پذیرش نیست.

گذشته از اشکالات سندی، این دسته از روایات از جهت دلالت نیز ناتمام ند و قابل پذیرش نیستند؛ زیرا
مفاد بسیاری از آن ها با ضروریّات مذهب و شریعت در تعارض است و به هیچ عنوان نمی توان آن ها را
توجیه کرد.

اصولاً امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه می آید که عدالت را بیاورد و بساط جور و جفا و ستم را برچیند.
بنابراین، امکان ندارد که بخواهد از راه ظلم به عدل برسد و یا از طریق ایجاد بدعت، سنّت جدّش حضرت
محمد صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علی علیه السلام را احیا کند.

آن گاه در کتاب شمیم رحمت بر ادلّه خویش چنین می افزاید که:

دلیل دیگر بی اعتباری این گونه روایات، احادیث صحیح و معتبری است که بر مفهوم مقابل آن ها دلالت
دارد و به روشنی گویای این مطلبند که روش حکومتی حضرت ولیّ عصر عجّل اللّه فرجه همانند همان
روش حکومتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه السلام است.

سپس به چهار روایت در این باره اشاره می کند، آنگاه درمقام جمع، روایات قهر را مرجوح می شناسد و
می نویسد: در جمع بین روایات متعارض خود ائمه علیهم السلام توصیه های لازم را فرموده اند. البته دو روایت
مخالف وقتی با هم در تعارض قرار می گیرند که شروط لازمِ تعارض را داشته باشند. به این صورت که اولاً
سند هر دو معتبر باشد نه آن که یک طرف محمّد بن علی الکوفی دروغگو باشد و طرف دیگر علی بن ابراهیم
و محمّد بن مسلم که از ثقات و معتمدان ائمّه علیهم السلام هستند.

مقایسه بین این دو عقلاً و شرعا جایز نیست. پس ما در همین پلّه اوّل که بحث سند باشد مشکل داریم؛
چرا که روایاتی که از محمّدبن علی کوفی نقل شده، امام زمان را یک آدم کش معرّفی می کند که در زمان او
هرج و مرج خواهد بود؛ در حالی که فقها می گویند حتّی اگر احکام شرعی، باعث هرج و مرج شوند، ساقط
می گردند و دیگر واجب نخواهند بود. حال آیا امام زمان عجّل اللّه فرجه که صاحب این دین و احکام آن
هستند، باعث هرج و مرج خواهد بود؟!پس در همین مرحله اوّل بحث، تعارض منتفی است؛ چرا که یک
آدم درغگو نمی تواند معارض بزرگان حدیث و ثقات باشد.

از این مرحله که بگذریم، بر فرض صحّت سند، نوبت به بررسی تراجیح بین دو روایت متعارض
می رسد. در این مرحله، احادیث یاد شده با روایات صحیح دیگر و سنت و سیره و کتاب (قرآن) مقایسه
می شوند و هر کدام موافق آن ها بود معتبر است.

از این جهت نیز روایاتی که تشابه سیره امام زمان عجّل اللّه فرجه با سیره امیرمؤمنان علیه السلام و
رسول خدا صلی الله علیه و آله را بیان می کند دارای رجحان هستند؛ چرا که با سیره معصومین علیهم السلام سازگار است و قرائن
صدق بسیار دارد.

دفاع ما

این پذیرفته شده است که باید مهر و قهر در کنار هم مطرح شود و در چهره ای که از زمان ظهور و
حکومت حضرت و شخصیّت بی مانند آن امام علیه السلام ترسیم می گردد، مهر و قهر کنار هم بنشیند و تنها
چهره ای قهرآمیز، جنگ آور و منتقم تصویر نشود. اگر کسانی که با طرح قهر حضرت مخالفند، منظورشان
این است ما به آنان حقّ می دهیم.

باید سیمای حکومت حضرت آن گونه که هست ترسیم شود نه این که تنها از قهر بگوییم و مهر حضرت
را از یاد ببریم و در نتیجه در ذهن برخی افراد، امام، خشونت طلب معرّفی شود.

این سخن کاملاً صحیح است؛ لذا ما در این نوشته مهر را در کنار قهر و قهر را در کنار مهر و هر کدام را در
جایگاه ویژه اش مطرح ساخته ایم.

روایات مهر

درباره مهر حضرت سخن بسیار می توان گفت؛ چه روایاتی که مهر امامان را به طور عموم بازگو می کند و
چه روایاتی که در ارتباط با مهر شخص حضرت مهدی ارواحنافداه رسیده است. باید در این دو بخش تأمّل
کرد تا ژرفای مهر امام را شناخت.

مهر امامان علیهم السلام

در بخش اوّل بنگرید به روایتی که از حضرت رضا علیه السلام درباره خصلت های امامان علیهم السلام رسیده است در
آن جا می خوانیم:

الامام الانیس الرفیق والوالدالشفیق والاخ الشقیق والاُمّ البرّه بالولد الصغیر و مفزع
العباد فی الداهیه الناد.(۱)

در پیش آمدها و کارهای بزرگ است.

دقّت در تعابیر آمده در این متن کوتاه، عمق رأفت، مهر، دلسوزی و محبّت امام را نسبت به مردم
می رساند. نگاه کنید: همدمی سازگار، پدری مهربان، برادری تنی، مادری خوش رفتار با کودک خردسال و
ملجأ و پناهگاه مردم در امور بزرگ و پیش آمدها.

در روایتی مهر پیامبر صلی الله علیه و آله این گونه بازگو شده است:

«و کان اشفق الناس علی الناس و ارأف الناس بالناس…(۲)؛ با محبّت ترین و پر مهرترین فرد نسبت به مردم بود.»

در روایتی می خوانیم:

عن عبداللّه بن ابان الزّیات و کان مکینا عندالرضا علیه السلام قال:

قلت للرضا علیه السلام ادع اللّه لی و لأهل بیتی فقال: اولست افعل؟ واللّه انّ أعمالکم
لتعرض علیّ فی کلّ یوم ولیله قال فاستعظمت ذلک فقال لی: أما تقرء کتاب اللّه عزّوجلّ
«وقل اعملوا فسیری اللّه عملکم و رسوله والمومنون» قال: هو واللّه علیّ بن أبی
طالب علیه السلام .(۳)

عبداللّه بن ابان زیّات که موقعیّت ویژه ای نزد حضرت رضا علیه السلام داشت، گوید:

از امام رضا علیه السلام خواستم که برای من و اهل بیتم دعا کنید، حضرت فرمود: آیا مگر دعا نمی کنم؟
به خدا سوگند اعمال و رفتار شما در هر روز و شب بر من عرضه می شود. راوی گوید: این گفته امام
برایم بزرگ جلوه کرد، امام فرمود: آیا کتاب خدا را نمی خوانی (که می گوید): «بگو عمل کنید. خدا و
رسول او و مؤمنان اعمال شما را می بینند». امام افزودند که به خدا سوگند منظور علیّ بن
ابی طالب علیه السلام است.

از این روایت به دست می آید که به هنگام ارائه اعمال به امام علیه السلام ، امام علیه السلام برای مردم هر روز و شب دعا
می کند.

در روایتی دیگر آمده است: «جعلهم اللّه حیاه للانام و مصابیح للظلام…(۴) خداوند امامان را مایه حیات مردم
و چراغ هایی برای تاریکی ها قرار داده است».

در دیگر روایت آمده است:

انّ الامامه لاتصلح إلاّ لرجل فیه ثلاث خصال ورع یحجزه عن المحارم وحلم یملک
به غضبه و حسن الخلافه علی من ولّی علیه حتی یکون له کالوالد الرحیم.(۵)

زیر سرپرستی و ولایت اوست، تا آن اندازه که چون پدری مهربان برای او باشد.

در روایات ما، والدین بر پیامبر و امام علیه السلام تطبیق داده شده است و از دیگر سو امام علیه السلام مصداق «ماء معین»
(آب گوارا) و تعابیری از این دست قرار گرفته است که این ها، همه مهر امام و سودمندی وی را در راستای
منافع مردم بازگو می کند.

مهر امام زمان علیه السلام

در بخش دوّم بنگرید که امام چگونه حکومتی برپا می سازد.

در روایت آمده است:

یرضی فی خلافته اهل الأرض و أهل السماء والطیر فی الجوّ(۶)

زمینیان و آسمانیان در زمان حکومت وی خشنود می گردند و پرندگان فضا شاد می شوند.

در روایتی دیگر آمده است:

…فطوبی لمن أدرک أیّامه و به یفرّج اللّه عن الامّه حتّی یملأها قسطا و عدلاً…(۷)

گشایشی پدید می آورد تا آن جا که زمین را از قسط و عدل پر می سازد.

و باز آمده است که پیامبر می گوید:

یتنعّم امّتی فی زمانه نعیما لم یتنعّموا مثله قط البرّ والفاجر یرسل السماء علیهم
مدرارا ولاتدّخر الأرض شیئا من نباتها(۸)

نه خوبان و نه بدان. نعمت های آسمانی به وفور بر آنان فرو می ریزد و زمین هر چه دارد می رویاند.

و برای همین است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مسلمانان را به ظهور حضرت مهدی علیه السلام در آینده بشارت می دهد.

گاه می گوید «ابشّرکم بالمهدی»(۹) و گاه سه بار تکرار می کند که: «ابشروا بالمهدی»(۱۰) و می افزاید:

ملئت ظلما و جورا یملأ قلوب عباده عباده و یسعهم عدله.(۱۱)

مردم را مالامال از بندگی خدا می کند و عدالتش فراگیر می گردد و مردم را در گشایش قرار می دهد.

در روایت دیگری آمده است: «یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الأرض…(۱۲)؛ ساکنان
زمین و ساکنان آسمان از امام مهدی علیه السلام در رضایت و خشنودی اند».

در روایت دیگری پس از آن که امام علیه السلام ارزش زمان غیبت را بازگو می کند، به شیعیان یادآور می شود که
در چنین زمان سختی اگر پای بند باقی بمانند و در راه خدا گام بردارند به ارزش های بسیاری دست می یابند.

راوی می گوید: بنابراین ما آرزو نمی کنیم که زمان غیبت سپری گردد و در زمان ظهور حق و از اصحاب
حضرت قائم علیه السلام باشیم؛ چرا که در زمان شما بودن فضیلت بیش تری خواهد داشت.

حضرت در پاسخ با تعجب می فرماید:

سبحان اللّه أما تحبّون أن یظهر اللّه عزّوجلّ الحق و العدل فی العباد و یحسن حال
عامّه الناس و یجمع اللّه الکلمه و یؤلّف بین القلوب المختلفه و لایعصی اللّه فی أرضه
و یقام حدوداللّه فی خلقه و یردّ الحق الی أهله…

سبحان اللّه، آیا دوست نمی دارید که خداوند حقّ و عدل را آشکار سازد و حال عموم مردم بهبود
یابد و مردم متحد گردند، دل ها به هم پیوند خورد و در روی زمین معصیت خدا نشود و حدود الهی
در میان مردم اجرا گردد و حقّ به اهلش برگردد…

بنگرید، چه زمانی می شود و چه رفاه و راحتی و رضایتی برای عموم مردم پدید
می آید، درگیری حضرت به جاست؛ چرا که نتیجه اش مطلوب است. شمشیر او درست عمل می کند؛ چرا
که در راه بهسازی حال عموم مردم است.

به هنگامی که فردی چاقوی جرّاحی را در دست جراح می بیند، شاید خیال کند که این جراح بی مهر و
عطوفت است که چنین می برد و می دوزد، ولی وقتی که جان سامان یافته بیمار را در لحظاتی بعد می نگرد،
می فهمد که چه مهری وجود این دکتر جراح را گرفته بود.

قهر حضرت برای مهر است و آغشته به مهر. مهر اوست که او را چنین قهرآمیز می سازد و قهر اوست که
مهر مردمان را در پی دارد. به گفته علامه طباطبایی رحمه الله درباره خداوند، اقتضای رحمت در وجود مقدّس
خداوند است و اقتضای قهر در زمینه ها. در ارتباط با حضرت مهدی ارواحنافداه نیز چنین است؛ نقص در
قابل است. معاندان و معارضان و سرکشان و متمرّدان زمینه قهر حضرت را فراهم می آورند و گرنه در
وجود مقدّس حضرت جز مهر نیست.

قهر حضرت نیز رحمت است؛ هم برای مجرم و هم برای دیگران. برای مجرمان مهر است؛ چرا که از
استمرار جرمشان جلوگیری می کند و برای دیگران مهر است؛ چون با نفی مجرم زمینه تعالی و پرورش
برای مردمان بهتر فراهم می گردد.

راوی گوید: امام به من فرمود:

یا ابا ابراهیم هوالمفرّج للکرب عن شیعته بعد ضنک شدید و بلاء طویل وجور
فطوبی لمن أدرک ذلک الزمان…(۱۳)

ستمی دراز می زداید و گشایش می آفریند. خوشا آنان که آن زمان را درک کنند…

آری، «طوبی لمن أدرک زمانه و لحق اوانه و شهد ایّامه»(۱۴) خوشا آنان که زمانش را درک کنند، به آن زمان دست
یابند و شاهد آن روزها باشند.

در تشرّفی که ابراهیم بن مهزیار داشته است، در آغاز گفت وگو امام به او می گوید:

مرحبابک یا أبا اِسحاق لقد کانت الأیّام تعدنی و شک لقائک والمعاتب بینی و بینک
علی تشاحط الدار و تراخی المزار تخیِّل لی صورتک حتّی کأن لم نخل طرفه عین من
طیب المحادثه و خیال المشاهده و أنا أحمداللّه ربّی ولیّ الحمد علی ماقیّض من
التلاقی و رفّه من کربه التنازع والاستشراف ثمّ سألنی عن اِخوانی متقدّمها و
متأخرها.(۱۵)

ستم سپاس می گویم.

ابن مهزیار گوید: آن گاه امام علیه السلام از دوستان و برادرانم در گذشته و حال پرسیدند.

در نقل دیگری آمده است که امام به او فرمود: «کنّا نتوقّعک لیلاً و نهارا»(۱۶)؛ ما شب و روز در انتظار دیدارت
بودیم.

این است مهر امام و چنین است رأفت امامت و این گونه است دلسوزی و محبّت حجّت خدا؛ قهر او از
مهرش نشأت می گیرد و جنگ او برای صلح است. کشتار وی برای ایجاد حیات و زندگی در جامعه،
تندی اش نشان محبّت و ترش رویی اش از روی دلسوزی، نهیبش برای آرام سازی و فریادش برای آرامش
دهی است.

در نامه حضرت به شیخ مفید آمده است:

انّا غیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم ولولا ذلک لنزل بکم اللأواء
واصطلمکم الأعداء.(۱۷)

می آمد و دشمنان شما را از ریشه در می آوردند.

بنابراین، اگر در روایات، قهر بی بدیل حضرت مطرح است، این خود نشانی از مهر بی بدیل اوست. نفی
قهر نفی مهر است. ما نباید در نفی روایات قهر حضرت شتاب کنیم و پنداریم که این روایات چهره خشنی
از حضرت می سازد و مهر حضرت را نفی می کند. این دو در کنار هم در جایگاه ویژه خود دو روی یک
سکّه است و اصلاً تعارضی در کار نیست.

رها کنید کسانی را که می پندارند قصاص و اجرای حد الهی و مانند آن با مهر و محبّت ناسازگار است.
بنگرید که خداوند چگونه قصاص را مطرح می سازد: «ولکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب؛(۱۸) ای
عاقلان، قصاص مایه زندگی و حیات شماست.»

روایات قهر

هم اکنون با ما همراه شوید تا آماری از روایات قهر ارائه دهیم و به بخشی از این روایات بنگریم.

البته ما انکار نمی کنیم که شاید برخی از روایات به دلیل موجّهی اگر ثابت شود جعلی و غیرواقعی، باشد
ولی این بدان معنی نیست که قهر حضرت را انکار کنیم و به روایات قهر بی اعتنا شویم.

روایات قهر بسیار است آن گونه که روایات مهر نیز فراوان بود. ما در این مقاله به نمونه هایی اشاره
می کنیم.

الف: روایاتی که قهر حضرت را در کنار مهر نشانده است:

فیاطوبی لمن ادرکه و کان من انصاره والویل کلّ الویل لمن ناواه و خالفه و خالف
أمره و کان من أعدائه.

خوشا آنان که حضرت را درک کنند و از یاران وی گردند و وای و بسیار وای بر کسانی که با وی
دشمنی کنند، دستور وی را سر ننهند و از دشمنان وی باشند.

ب: روایاتی که هشدار می دهد اگر خواهان ظهور و حضور حضرت هستید، از خدا بخواهید که با عافیت
او را ببینید، چرا که حضرت می خواهد از دشمنان خدا انتقام گیرد، در برابر دشمنان و کارشکنان بی مهابا و
بدون تقیّه ایستادگی می کند و آنان را امان نمی دهد. او برای دشمنان عذابی دردناک است.

بنگرید:

اِذا تمنی أحدکم القائم فلیتمنّه فی عافیه فإنّ اللّه بعث محمّدا صلی الله علیه و آله رحمه و یبعث
القائم نقمه.

در روایت دیگری در پاسخ به تأخیر اجرای بعضی از حدود تا زمان حضرت آمده است:

…اِنّ اللّه تبارک و تعالی بعث محمّدا صلی الله علیه و آله رحمه و بعث القائم علیه السلام نقمه.

پ: روایاتی که از خروج، قیام به سیف (انقلاب قهرآمیز)، لشکر، زره، اسب، پرچم و نام قائم علیه السلام سخن
می گوید، نیز نشان قهر حضرت است.

بنگرید:

فقال له اُبّی و ما دلائله و علاماته یا رسول اللّه قال:

له عَلَمٌ اِذا حان وقت خروجه انتشر ذلک العلم من نفسه و أنطقه اللّه عزّوجلّ فناداه
العلم: اخرج یا ولیّ اللّه فاقتل أعداء اللّه و هما آیتان و علامتان و له سیف مغمد فإذا
حان وقت خروجه اقتلع ذلک السیف من غمده وأنطقه اللّه عزّوجلّ فناداه السیف اخرج
یا ولیّ اللّه فلا یحلّ لک أن تقعد عن أعداء اللّه فیخرج ویقتل أعداء اللّه حیث ثقفهم و
یقیم حدود اللّه و یحکم بحکم اللّه یخرج و جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن
یسرته…(۱۹)

أبیّ از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسید نشانه های امام چیست؟ حضرت فرمود:

پرچمی دارد آن زمان که وقت خروج نزدیک گردد آن پرچم خود به خود باز می شود و خداوند
پرچم را به زبان می آورد و امام را ندا می دهد که: «ای ولیّ خدا خروج کن و دشمنان خدا را بکش.»
این دو نشانه و علامت است.

و باز شمشیری در غلاف دارد که تا زمان خروج نزدیک شود از غلاف در آید و خداوند شمشیر را
گویا سازد و شمشیر به امام علیه السلام ندا دهد که ای ولیّ خدا خروج کن جایز نیست که بنشینی. امام خروج
می کند و هر جا که دشمنان خدا را بیابد می کشد، حدود الهی را به پا می دارد و بر طبق حکم خدا
داوری می کند. او خروج می کند در حالی که جبرئیل سمت راست او و میکائیل در سمت چپ
اوست…

و در روایتی آمده است:

یا علیّ اِنّ قائمنا اِذا خرج یجتمع اِلیه ثلاثمأه و ثلاثه عشر رجلاً عدد رجال بدر فاذا
حان وقت خروجه یکون له سیف مغمود ناداه السیف: قم یا ولیّ اللّه فاقتل أعداء
اللّه.(۲۰)

و دشمنان خدا را بکش.

ت: روایاتی که از ثواب کشتن و کشته شدن در کنار آن حضرت سخن می گوید:

من أدرک قائمنا فقتل معه کان له أجر شهیدین و من قتل بین یدیه عدوّا لنا کان له
أجر عشرین شهیدا.

هر کس که قائم ما را درک کند و در کنار او کشته شود، پاداش دو شهید و هر کس که در پیش روی
حضرت دشمن ما را بکشد، پاداش بیست شهید را دارد.

در همین جا مناسب است اشاره کنیم به دعاهایی که درخواست شهادت در رکاب حضرت را از خداوند
می نماید. بنگرید به دعای عهد در آن جا که از خدا می خواهیم ما را از کسانی قرار دهد که در پیش روی
حضرت به شهادت برسیم و ادامه می دهیم:

اللّهم اِن حال بینی و بینه الموت الّذی جعلته علی عبادک حتما مقتضیّا فأخرجنی من
قبری مؤتزرا کفنی شاهرا سیفی مجرّدا قناتی ملبیّا دعوه الداعی فی الحاضر والبادی
پروردگارا اگر مرگی که بر بندگانت حتم کرده ای بین من و دیدار حضرت فاصله شد، مرا در زمان
ظهور حضرت از قبر زنده کن و بیرون آور در حالی که کفنم را چون ازاری بر خود گرفته ام و شمشیرم
را از نیام بیرون کشیده ام و نیزه ام را لخت کرده ام و در شهر و روستا به دعوت امام علیه السلام پاسخ مثبت
می دهم.

ث: روایاتی که می گوید پس از شهادت امام حسین علیه السلام آن گاه که فرشتگان ضجّه کردند و از خداوند
خواستند تا صفحه زمین را از لوث وجود مردمان پاک سازند؛ چرا که مردم حرمت خدا را نگه نداشتند و
برگزیده خدا را کشتند، خداوند پرده ای را کنار زد و سیمای امامان علیهم السلام را نشان داد و اشاره کرد که با این
قائم علیه السلام انتقام می گیرم.

این روایات بازگو می کند که قائم علیه السلام منتقم است و این خود نشان دهنده چهره قهرآمیز امام علیه السلام است و
اساسا یکی از القاب معروف حضرت، همین لقب منتقم است:

قال أبوعبداللّه لمّا کان من أمرالحسین بن علیّ علیه السلام ما کان ضجّت الملائکه اِلی اللّه
تعالی و قالت:

یا ربّ یفعل هذا بالحسین صفیّک و ابن نبیّک قال: فأقام اللّه لهم ظلّ القائم علیه السلام و قال
بهذا أنتقم له من ظالمیه.(۲۱)

می گیرم.

در روایت دیگر آمده است:

عن الثمالی: قال قلت لأبی جعفر علیه السلام یابن رسول اللّه ألستم کلّکم قائمین بالحق قال
بلی قلت فلم سمّی القائم قائما قال: لمّا قتل جدّی الحسین ضجّت الملائکه اِلی اللّه
عزّوجلّ بالبکاء والنحیب و قالوا: الهنا و سیّدنا اتغفل عمّن قتل صفوتک وابن صفوتک و
خیرتک من خلقک فأوحی اللّه عزّوجلّ الیهم قرّوا ملائکتی فوعزّتی و جلالی لأنتقمن
منهم ولو بعد حین ثمّ کشف اللّه عزّوجلّ عن الائمه من ولد الحسین علیهم السلام للملائکه
فسرّت الملائکه بذلک فاذا أحدهم قائم یصلّی فقال اللّه عزّوجلّ: بذلک القائم أنتقم
منهم.(۲۲)

باز هم بنگرید:…

فإنّ الحسین علیه السلام لمّا قتل عجّت السماوات والارض و من علیهما والملائکه فقالوا: یا
ربّنا إئذن لنا فی هلاک الخلق حتّی نجدهم من جدید الأرض بما استحلوا حرمتک و قتلوا
صفوتک فأوحی اللّه إلیهم: یا ملائکتی و یا سماواتی و یا أرضی اسکنوا ثمّ کشف
حجابا من الحجب فإذا خلفه محمّد و اثنی عشر وصیّا له علیهم السلام ثم أخذ بید فلان القائم من
بینهم فقال: یا ملائکتی و یا سماواتی و یا أرضی بهذا أنتصر لهذا قالها ثلاث
مرآت.(۲۳)

و نیز روایات دیگری داریم که از انتقام گیری و تسلط حضرت سخن می گوید. بنگرید:

«اِذا قام قائمنا انتقم اللّه ولرسوله و لنا اجمعین(۲۴)؛ آن زمان که قائم، قیام کند او برای خدا و رسول و برای ما انتقام
می گیرد».

ج: روایاتی که حضور حضرت را عذاب و انتقام (البته برای دشمنان و سرکشان) می داند. بنگرید:

عن مفضّل بن عمر قال:

سألت أبا عبداللّه علیه السلام عن قول اللّه عزوّجلّ: ولنذیقنّهم من العذاب الأدنی دون
العذاب الأکبر قال: الأدنی غلاء السعر والأکبر المهدی بالسیف.

مفضل بن عمر گوید

از امام صادق علیه السلام درباره این آیه که به آنان از عذاب کمتر پیش از عذاب بزرگتر می چشانیم،
پرسیدم حضرت فرمود: عذاب کمتر گرانی قیمت هاست و عذاب بزرگتر حضور مهدی علیه السلام با
شمشیر است.

در روایت دیگری در پاسخ به تأخیر اجرای بعضی از حدود تا زمان حضرت قائم علیه السلام آمده است:

فکیف أخرّه اللّه للقائم علیه السلام فقال له: اِنّ اللّه تبارک و تعالی بعث محمّدا صلی الله علیه و آله رحمه و
بعث القائم علیه السلام نقمه.

چون پیامبر صلی الله علیه و آله پیامبر رحمت است و امام قائم علیه السلام برای انتقام گیری می آید این تأخیر انجام
گرفته است.

در دیگر روایت آمده است:

«… قوله تعالی «هل ینظرون اِلاّ أن تأتیهم الملائکه أو یأتی ربّک أو یأتی بعض
آیات ربّک یخبر محمّدا صلی الله علیه و آله عن المشرکین والمنافقین الذین لم یستجیبوا للّه و لرسوله
فقال: هل ینظرون الاّ أن تأتیهم الملائکه أو یأتی ربّک او یأتی بعض آیات ربّک یعنی
بذلک العذاب تأتیهم فی دار الدنیا کما عذّب القرون الاولی فهذا خبر یخبر به النبی صلی الله علیه و آله
عنهم ثم قال: یوم یأتی بعض آیات ربّک لاینفع نفسا اِیمانها لم تکن آمنت من قبل
الآیه یعنی لم تکن آمنت من قبل أن تجییء هذه الآیه و هذه الآیه هی طلوع الشمس
من مغربها.(۲۵)»

و در روایت دیگر می خوانیم…

بعد طلوع شمس من مغربها فعند ذلک ترفع التوبه فلا توبه تقبل ولاعمل یرفع
ولاینفع نفسا اِیمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی اِیمانها خیرا…(۲۶)

خورشید از مغرب که همان ظهور حضرت مهدی ارواحنافداه است تطبیق گردیده است.

باز در روایت معروفی آمده است:

…فیفیض العلم منه (قم) اِلی سائر البلاد فی المشرق والمغرب فیتم حجه اللّه علی
الخلق لایبقی أحد علی الأرض لم یبلغ اِلیه الدین والعلم ثمّ یظهر القائم علیه السلام و یصیر
سبیا لنقمه اللّه و سخطه علی العباد لانّ اللّه لاینتقم من العباد اِلاّ بعد انکارهم حجّه.(۲۷)

نرسیده باشد.

آن گاه حضرت قائم علیه السلام آشکار می گردد. او سبب انتقام خدا و خشم وی بر مردمان
است؛ چرا که خداوند از مردمان انتقام نمی گیرد مگر پس از آن که حجت را نپذیرند.

چ: روایاتی که دستور می دهد برای قیام حضرت آماده شوید و حتّی اگر شده یک
تیر فراهم سازید.

«لیعدّنّ أحدکم لخروج القائم و لو سهما(۲۸)؛ برای خروج حضرت قائم علیه السلام اگر شده
حتّی یک تیر آماده کنید».

ح: روایاتی که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.