پاورپوینت کامل غیبت، انتظار و حکومت ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غیبت، انتظار و حکومت ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غیبت، انتظار و حکومت ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل غیبت، انتظار و حکومت ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۲۹۳

اشاره:

این نوشتار که نگاهی کوتاه به برخی برداشت ها از واژگانی چون، غیبت انتظار، تقیه و اجتهاد،
دارد؛ مباحثی هم چون دیدگاه برخی از دانشوران به این واژگان و نقد و بررسی و تحلیل چنین
اندیشه های را در بر می گیرد.

تأکید بیشتر ما به برداشت هایی است که در اندیشه عالمان دینی مورد نقد و کاوش قرار گرفته
است. بنابراین اندیشه نفی حکومت اسلامی و بی تفاوتی نسبت به آن در سایه برداشتی ویژه از
این واژگان نقد و بررسی می شود.

تأثیر تلقی امامت در زمان غیبت بر نفی حکومت اسلامی

برخی تصور کرده اند که وظیفه شیعیان در عصر غیبت امام زمان (عج)، ضعف و سستی در امور،
بی تفاوتی در برابر مفاسد اجتماعی، واگذار کردن همه چیز به امید آینده و اصلاح امور را به عهده امام
زمان علیه السلام گذاردن است.(۱)

نگرش های سیاسی متفکران شیعه مذهب، چنین می گوید:

این گونه باورها عبارتند از:

باورهایی که موجب بروز انگیزه موافقت و همراهی با اقتدار حاکمان
می گردد؛ باورهایی که باعث تشدید تمایلات ستیزه جویانه و مخالفت با
ساخت سیاسی مستقر، به منظور از میان برداشتن نظم هنجاری حاکم می گردد؛
باورهایی که بی تفاوتی و کناره گیری سیاسی را تقویت می کند.(۲)

از نظر وی، شیعه با یک ارزیابی منفی از شرایط، عملاً خود را از حوزه اقتدار سیاسی حاکم کنار می کشد.(۳)

جهاد در عصر غیبت است.(۴)

مهم غیبت امام عصر (علیه السلام) است.(۵)

امامت و غیبت

با توجه به این که ادله امامت همه زمان ها را در بر می گیرد، این پرسش پیش می آید که چگونه مردم در عصر
غیبت از چنین لطفی محروم هستند؟ و اشکال می شود که آن چه لطف است، محقق نشده است و در امر
تحقق یافته لطفی نیست.(۶)

لطفی هستند.

در سخن جامع علامه حلی این گونه می یابیم: «وجوده لطف، تصرفه لطف آخر و عدمه منا»(۷)

دیگر امام نیز پنهان خواهد بود.

این نکته در سخنان شیخ انصاری مورد توجه قرار گرفته است؛ تا آن جا که وی می گوید:

محروم بودن از امام، همانند محرومیت از سایر برکاتی است که به خاطر فقدان
آن حضرت از آن ها بی بهره گشته ایم.(۸)

گونه رهبری در زمان غیبت، چنین می گوید:

در عصر غیبت، ولایت امام ملغی، متوقف یا منقطع نمی شود، بلکه به صورت
پیچیده ای به حال تعلیق درمی آید. بر اساس اعتقاد شیعیان، مبنی بر تداوم
ولایت امام، در زمان غیبت، ولایت آنان منقطع نمی شود، بلکه فقط به حالت
تعلیق درمی آید که در صورت عدم وجودچنین تعلیقی، می توان تصور کرد که
شیعه در موقعیتی نظیر اهل تسنن بعد از رحلت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و
سلم) قرار می گرفت. به دلیل تلقی خاص شیعه از امامت، تعلیق ولایت نتایج
گسترده ای را به وجود می آورد؛ درنتیجه غیبت به تعیین کننده ترین عنصر در
شکل گیری اندیشه و عمل سیاسی شیعیان تبدیل می گردد.(۹)

عصر غیبت سخن نمی گفت و در این زمینه سیاست خاموشی و تطبیق خود با شرایط را پیش گرفت.(۱۰)

محرومیت او از حکومت نیز، برای جامعه امری طبیعی است.

انتظار

به رغم روشنی معنای کلی انتظار؛ یعنی چشم داشت همیشگی به این که وعده بزرگ الهی روی دهد و
روزی فرا رسد که بشر در سایه عدالت کامل به رهبری حضرت مهدی (عج) زندگی کند،(۱۱) برداشت های
گوناگونی از آن ارایه شده است که دو برداشت عمده عبارت است از:

۱ ـ انتظار به معنای قیام و انقلاب علیه دولت های ظالم و غاصب و مبارزه با فساد و تباهی برای
زمینه سازی ظهور امام زمان (علیه السلام) و شکل دهی به حرکت اصلاحی و سازنده است.

۲ ـ انتظار به مفهوم انزوا، بی تفاوتی و بی اعتنایی نسبت به حکومت های نامشروع و بی توجهی
نسبت به اصلاح جامعه است.

شجاعی زند در این باره می نویسد:

پارسایان شیعی، با الهام از فلسفه انتظار، همواره در جست و جوی کسی
بوده اند که جامع شرایط نیابت باشد و سلطنت آسمانی را در زمین مستقر سازد
و به شرارت ها پایان دهد.

چون جمع چنین شرایطی در شخص واحد، به آسانی میسّر نیست و یا در
صورت تحقق، موانع زیادی در راه تشکیل دولت صالح وجود دارد، شیعه با
یک ارزیابی منفی از شرایط عملاً خود را از حوزه اقتدار سیاسی حاکم کنار
کشید، ولی به لحاظ نظری هم چنان بر همراهی دین و دولت مصّر بود. انعزال
و انقطاع از اقتدار سیاسی جامعه، در عمل دو صورت متفاوت پیدا کرد.

۱ ـ کناره جویی پارسایانه و بی تفاوتی نسبت به تحولات سیاسی پیرامون

۲ ـ تلاش فعالانه برای تصاحب یا منقاد ساختن قدرت سیاسی حاکم جهت
مراعا داشتن اصول و مقررات شریعت.(۱۲)

منصب امامت خواهد بود.(۱۳)

تقسیم می کند:

انتظار فرج دوگونه است: (یکی) انتظاری (که) سازنده است، تحرک بخش
است، تعهّدآور است، عبادت است، بلکه با فضیلت ترین عبادت است. و
(دیگری) انتظاری که ویرانگر است، بازدارنده است، فلج کننده است و نوعی
اباحی گری محسوب می شود.

انتظار ویرانگر؛ برداشت قشری از مردم، از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی
موعود، این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط، از گسترش و
اشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشی ها و تباهی ها ناشی
می شود.(۱۴)

برای اصلاح جامعه اسلامی مصرف می کند.(۱۵)

تقیه زمانیه

یکی از اعتقادهایی که با نسبت به شیعیان مورد بحث و گفت و گو قرار می گیرد و حتی برخی آن را به عنوان
طعنه به شیعیان یادآور می شوند، تقیه است.

شیخ صدوق درباره تقیه در زمان غیبت امام معصوم این گونه می فرماید:

و التقیه واجبه لایجوز دفعها الی ان یخرج القائم(عج) فمن ترکها قبل خروجه فقد خرج عن دین اللّه و دین
الامامیه و خالف اللّه و رسوله و الائمه؛

تقیه واجب است و ترک آن تا ظهور حضرت
حجت(عج) جایز نیست. هر کس از تقیه پیش از ظهور
دست بکشد، از دین خدا و مذهب امامیه، خارج شده
است و با خدا و رسولش و امامان (علیهم السلام)
مخالفت کرده است.(۱۶)»

غیبت هم کاری و هم زیستی با سلطان جائر لازم است.(۱۷)

زمانی»، پذیرش حکومت دیگران، تفکیک در حاکمیت دینی و حکومت غیردینی خواهد بود.

باید توجه داشت که این برداشت ممکن است برگرفته از طیف وسیعی از روایات باشد که به مدح تقیه
می پردازد و آن را «احبّ شی عند اللّه» معرفی می کند.(۱۸) نیز، کسی که تقیه را رعایت نکند بی ایمان، و تقیه را
روش امامان معصوم (علیه السلام) می داند.(۱۹) این احادیث، مؤمن را همیشه جهادگر می داند که در دولت
حق با شمشیر مجاهدت می کند و در دولت باطل با تقیه کردن(۲۰)، یا برخی از احادیث دیگر تقیه را امری
لازم و ضروری و رعایت آن را تا قیام حضرت حجت (عج) واجب می داند.(۲۱)

اخباری ها و حکومت مجتهد

مکتب اخباری گری که از قرن ۱۱ تا اواسط قرن ۱۳ جبهه مخلف نیرومندی را علیه بیشتر باورهای
اصولی ها مطرح کرد که در زمینه های گوناگون سبب ارائه نظرات و آرایی ویژه شد.

اخباری ها بر این باور بودند که چون احکام به وسیله امامان (علیهم السلام) وضع شده اند پس جامع و کامل
هستند و وظیفه عالمان دینی؛ تنها، یافتن و فهمیدن آن هاست، آنان تأکید داشتند که باید تنها به وضعیت
حاکم در دوران امامان معصوم (علیهم السلام) بازگشت و نیازی به اجتهاد و استنتاج موازین جدید نیست،
بلکه همانند دوران زندگی و حیات امامان (علیهم السلام) اجتهاد پذیرفته نیست.

آنان با این که گفتارهای نقل شده از ائمه را مفید «یقین واقعی» نمی دانستند ولی، باور داشتند که سخنان آنان
مفید «یقین عادی» است و این همان یقینی است که انسان در زندگی روزانه اش بر آن تکیه می کند. بنابراین،
میان کسانی که در زمان امامان (علیهم السلام) از دستورات آنان الهام می گرفتند و از آن ها پیروی می کردند،
با کسانی که در عصر غیبت امامان از ایشان پیروی می کنند، هیچ تفاوتی وجود ندارد.

بر اساس اعتقاد اخباری ها، هر کس از زبان عربی و اصطلاحاتی که معصومین (علیهم السلام) به کار
برده اند، آگاهی کافی داشته باشد، می تواند بدون روش شناسی مرسوم مجتهدان، از روایت های نقل شده از
معصومان به چنین یقینی دست یابد.

اخباری ها درباره جایگاه امام (علیه السلام) دیدگاه های ویژه ای دارند: مرحوم استرآبادی که یکی از بزرگان
این گروه به شمار می آید، سخنان امامان معصوم (علیهم السلام) را مرجع و روشنگر حقایق اعتقادی و
فقهی می داند و استفاده از امامان معصوم را در تمام امور نظری ـ حتی درباره امامت ـ تنها راه چاره می داند.
وی در این باره چنین می نویسد:

قرآن و حتی سنت های نبوی برای عموم انسان ها غیر قابل فهم است و برای
فهم آن ها باید به اخبار صادقین ـ امام محمد باقر و امام جعفر صادق (علیهما
السلام) ـ مراجعه کرد و هرگز نباید و نمی توان بدون اخبار ائمه به استنباط از
ظواهر قرآن و سنت پیامبر پرداخت.(۲۲)

تمام شئون زندگی به ویژه در امور اجتماعی و سیاسی، به روایات و اخبار امامان مراجعه کنند.

اخباری ها در باب علم، عصمت و ولایت امامان نیز، خویش را تابع آن چه که امامان فرموده اند، می دانند، در
صورت تعارض دو دسته از روایات اگر راه به جایی نبرند در آن موضوع توقف می کنند و هیچ استدلال و
استنباطی را در این باره نمی پذیرند.

نکته قابل توجه در اندیشه اخباری ها درباره حکومت مجتهدان این است که آنان هیچ منزلت و جایگاهی
برای اجتهاد و مجتهدان قائل نیستند؛ در نتیجه هیچ گاه سخن گفتن از ولایت غیر امامان را درست
نمی دانند.

استرآبادی در کتاب الفوائد چنین می گوید:

نزد قدماء اخباری ها، اعم از دو صدوق و کلینی، همان
گونه که در اوایل کتاب و در باب تقلید، رأی، قیاسات و
باب تمسک به آن چه در کتاب کافی است، به حرمت
اجتهاد و تقلید و وجوب تمسک به روایات عترت
طاهره که در کتابهایی که به فرمان آنان تألیف شده موجود
است، تصریح می کند. استادش علی بن ابراهیم در اول
تفسیر خود به چنین مطلبی تصریح دارد، و کسانی که
پیش از آنان در عصر نزدیک به امامان بوده اند، نیز بیان
می کنند که در احکام شرعیه چه اصلی و چه فرعی هیچ
مدرک و دلیلی به جز احادیث ائمه اطهار وجود ندارد.(۲۳)

داده است و امامان خود در این باره امر به توقف کرده اند.(۲۴)

(۲۵)

آماده درک سخنان معصومین است. در نتیجه مجتهدان هم باید تابع فهم عموم از اخبار باشند.

اگر از اخباریین بپرسیم که شما تأکید امامان را در رجوع به علما چگونه توجیه می کنید؟ زیرا ایشان در
روایات بسیاری وجوب مراجعه مردم به عالمان دینی را تبیین کرده اند. در پاسخ به این پرسش چنین
خواهند گفت که این روایات تنها در قلمروی نقل اخبار و سخنان امامان مراجعه به عالمان را امر می کنند؛ نه
در زمینه پیروی از اجتهادات ظنی مجتهدان، ـ که چه بسا خطا باشد ـ

باتوجه به آنچه درباره دیدگاه های اخباری ها گذشت باید گفت آنان هیچ جایگاهی برای این پرسش باقی
نمی گذارند که آیا مجتهد در دوره غیبت می تواند جایگاه امام را در عرصه زندگی سیاسی ـ اجتماعی شیعیان
پر کند یا خیر؟ چرا که اجتهاد در نظر آنان به خطا افتادن و انداختن است؛ پس دیگر سخن درباره انتقال
یافتن یا نیافتن ولایت معصوم به مراجع و فقیهان نارواست. در واقع آنان برای ولایت مجتهدان اقتضا و
ظرفیتی نمی بینند تا بحث از تمامیت و به فعلیت رسیدن آن، جایگاهی داشته باشد.

بنابراین، در این دیدگاه، فقیه، تنها یک راوی حدیث است و آن چه که سبب تکلیف می شود مضمون و
متون احادیث است؛ نه نظرات فقیه. و در یک کلمه، اخباری ها هر نوع ولایت از سوی امام
معصوم(علیه السلام) را برای فقیه مردود می دانند.(۲۶)

چکیده آن چه گذشت:

۱ ـ از نظر برخی، وظیفه مسلمانان در عصر غیبت امام معصوم (علیه السلام) واگذار کردن امور به آینده و
زمان ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) است؛ زیرا امکان برپایی حکومت اسلامی وجود ندارد. اگر
چنین امکانی وجود داشت، آن حضرت خود ظاهر می شد و چنین امر خطیری را به سرانجام می رساند.
بنابراین، قیام نکردن آن حضرت، دلیلی بر عدم وجوب تلاش و قیام از سوی دیگران است.

۲ ـ مبنای محروم بودن از وجود امام، در اندیشه نفی حکومت دینی، حرمان از تمام آن چه به حضور ایشان
بستگی دارد، است. پس بزرگ ترین برکت وجودی آن حضرت، یعنی تشکیل حکومت اسلامی به دلیل
غیبت فیزیکی آن امام، پنهان خواهد ماند.

۳ ـ برداشت از مفاهیمی همچون غیبت، انتظار و اجتهاد و جایگاه مجتهد و تقیه سبب تشکیک در حکومت
ولایی عصر غیبت شده است.

نقد آن چه گذشت:

از آن جایی که در عصر کنونی، حضرت امام (ره) کامل ترین اندیشه نظری و عملی سیاست اسلام را به
تصویر کشیده است، در نقد دیدگاه ها و برداشت های گذشته، بیش تر بر نقد ایشان تکیه خواهد شد.

حضرت امام، در نقد «برداشت از تفاوت زمان حضور امام معصوم (علیه السلام) و غیبت و رهنمونی به
تشکیک در حکومت ولایی عصر غیبت» می گوید:

اکنون از طرف خداوند که شخص معینی برای احراز امر حکومت در دوره
غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کرد؟

… اسلام فقط دویست سال بود، یا این که (همیشه) حکومت لازم است و اگر
خداوند شخصی را تعیین نکرده خاصیت که علم به قانون و عدالت است، در
عده بی شماری از فقهای عصر، موجود است.(۲۷)

احکام منحصر و محدود به زمان پیامبر و امام نیست.

آیا می توان گفت که همه تلاش عالمان گذشته اسلام، تنها برای بخش عبادی فردی بوده است؟

در واقع چنین نیست، بلکه هر یک به اقتضای زمان، به وظایف خویش عمل می کردند و تنها جبر جباران و
حکومت های غیر مشروع مانع می شد تا آنان نتوانند احکام نجات دهنده الهی را به طور کامل اجرا کنند.(۲۸)

غیبت است؟

در پاسخ به این شبهه نیز باید گفت هیچ منافاتی ندارد که حکومتی گسترده و کامل در زمان حضور معصوم
تحقق یابد و امکان تحقق حکومت اسلامی به صورت جزئی و محدود نیز وجود داشته باشد؛ چرا که بر
پایی آن در راستای عمومیت ادله وجوب پیاده کردن اسلام واجب و بلکه به حکم عقل نیز ضروری به نظر
می آید.(۲۹) هم چنین تمام ادله ولایت فقیه دلالت بر لزوم جریان احکام الهی در سایه حکومت ولایی، دارد.

عمده است:

۱ ـ بیان احکام الهی و حفظ آن ها از بدعت ها و اوهام؛

۲ ـ حفظ نظام جامعه اسلامی بر اساس اسلام و اجرای قوانین الهی؛

۳ ـ اداره امر قضاوت و حل اختلافات مردم؛

بحث مهم در این زمینه این است که گستره این شئون سه گانه، تمام شهرها و سرزمین های اسلامی را در
برمی گیرد. و هر اندازه که محدوده کشور و حکومت اسلامی گسترش یابد، محدوده این شئون نیز توسعه
می یابد. از سوی دیگر تعطیل ماندن این امور مهم محال و غلط است. اکنون با توجه به موارد یاد شده آیا
می توان گفت که انجام همه این امور در زمان حضور امام معصوم (علیه السلام) برای شخص امام به صورت
مستقیم و شخصی ممکن است؟

بنابراین، از آن جایی که چنین امری صورت نمی گیرد و تحقق آن محال عادی است، اجرا و انجام آن ها از
سوی امام معصوم (علیه السلام) به افراد، موسسه و تشکیلات ویژه ای که معصوم نیستند، ارجاع داده شده
است. به عنوان نمونه از سوی امام علی (علیه السلام) ولایت مصر به مالک اشتر واگذار می شود یا از سوی
امامان به افرادی همانند ابان بن تغلب، زکریا بن آدم و العمری و فرزندش مسئولیت فتوا داده می شود، بر
چنین اساسی، نه تنها مانعی نخواهد داشت؛ بلکه ضروری است که در عصر غیبت این وظایف سه گانه امام
به افرادی که دارای بهترین شرایط اجرا هستند، فقیهان عادل و جامع شرایط تفویض شود.(۳۰)

(۳۱)

کامل در اجرای تمام احکام، نمی توان قدر ممکن و قابل اجرای آن را نیز مسکوت گذاشت.

نقد برداشت انزوایی از انتظار

یکی از برداشت های مخرّب از مفهوم انتظار این است که برای به تصویر کشیدن عملی حکومت اسلام باید
منتظر صاحب آن؛ یعنی امام غایب معصوم نشست و تا ظهور آن حضرت از حرکت های عملی و انقلابی
دست کشید.

در نقد این تفکر باید گفت: اگر کسی با نگاهی همه سونگر و جامع به دین اسلام را مطالعه کند، می یابد که
چنین برداشتی از سوی حاکمان و ظالمان برای رسیدن به منافع شخصی، به مسلمانان الغا شده است. در
عصر حاضر نیز امام خمینی (ره) از نظر تئوری و عملی به این تصور باطل پاسخ فرمود:

از غیبت صغری تا کنون که هزار و چند سال می گذرد و ممکن است صدها
سال دیگر (بگذرد) و مصلحت اقتضاء نکند که حضرت تشریف بیاورد. در
طول این مدت (آیا) احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود و هر کس هر
کاری خواست بکند؟

آیا قوانینی که پیامبر اسلام، در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن ۲۳ سال
زحمت طاقت فرسا کشید، فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خداوند اجرای
احکامش را محدود کرد به دویست سال؟

و آیا پس از غیبت صغری، اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است.(۳۲)

تدبیر جامعه است.(۳۳) و قرآن همه را لازم الاجرا می داند.(۳۴)

از سوی دیگر انتظار در اندیشه عالمان فرهیخته به این معناست که:

و هو کیفیه ء نفسانیهٌ یَنبَعِثُ منها التهیوُء لما تنتظره، و ضده الیأس فکلما کان
الانتظار اشد کان التهیوءُ اکَد، الاتری انه اذا کان لک مسافر تَتَرقَّعُ قدومَهُ اِزدادَ
تهیؤک لقدومه کلما قرب حینه…،

انتظار کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت آمادگی (انسان ها)
برای آن چه انتظار دارند، می شود و ضد آن یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار
بیش تر باشد، آمادگی نیز بیش تر است. آیا نمی بینی اگر مسافری در راه داشته
باشی و چشم به راه آمدن او باشی، هر چه زمان رسیدن نزدیک شود، آمادگی
برای آمدنش فزونی می یابد…(۳۵)

در راستای آرمان «منتظر» است.

امام موعود (علیه السلام) در انتظار پایان غمنامه بزرگ انسان و در انتظار ورق خوردن آخرین برگ سیاه
تاریخ است. او به سعادت انسان و نجات اجتماعات بشری نیز عشقی الهی دارد. بر این اساس انتظار او
برای تحقق این آرمان ها نیز خدایی است؛ چه این که در برخی احادیث «انتظار فرج» برترین کارها به شمار
آمده است. شاید یکی از علل این گونه آموزش ها این بوده است که پیروان امام مهدی (علیه السلام)
بکوشند تا خود را به امامشان نزدیک کنند، مانند او بیندیشند و در راستای اهداف او حرکت کنند.(۳۶)

بی تفاوتی نسبت به «منتظَر» و اهداف اوست، پس چگونه می توان خود را با این عقیده منتظر دانست.

هر کس که، کمی با

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.