پاورپوینت کامل عدالت جهانی، نماد سیاست مهدوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عدالت جهانی، نماد سیاست مهدوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عدالت جهانی، نماد سیاست مهدوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عدالت جهانی، نماد سیاست مهدوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۶۳
شاید شیرینترین میوه انقلاب عالم گیر امام مهدی(عج) عدالت باشد؛ آن هم عدالتی که
مانند سرما و گرما تا اعماق خانهها نفوذ می کند.
به راستی، عدالت مهدوی چگونه است و از نظر جغرافیایی، چه محدودهای را شامل میشود؟
آیا فاصله طبقاتی بین افراد را از میان برمیدارد؟ آیا به رفع اختلاف فاحش بین فقیر
و غنی میانجامد؟…
همه این موارد، پرسشهایی است که در این نوشتار، پاسخ آن را میخوانیم.
روایت مشهور «یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جورا» ویژگی حکومت مهدوی
را در دو محور اساسی بیان کرده است.
۱. گستره جهانی
۲. عدالت
هر دو ویژگی در روایات فراوان دیگری نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
درباره جهان شمولی قیام و انقلاب امام مهدی(ع) بسیار سخن گفته شده است، ولی
سیاست های امام مهدی(ع) و به خصوص عدالت مهدوی که نماد اصلی انقلاب امام مهدی(ع)
است، کمتر مورد بحث و کاوش قرار گرفته است.
عدالت، اساسی ترین، استوارترین، بنیادی ترین و شامل ترین عنوان در مبانی سیاسی امام
مهدی(ع) است. از این منظر، عدالت مهدوی تنها با عدالت علوی قابل مقایسه است. نام
مقدس امام علی(ع) چنان با عدالت در آمیخته که علی(ع) عدالت را تداعی می کند و عدالت
علی را (اگرچه گستره منطقه حکومتی امام مهدی(ع) بسی فراتر از محدوده حکومت امام
علی(ع) است).
بررسی عدالت مهدوی، بدون گذار از عدالت علوی، بحث کاملی نخواهد بود. همان گونه که
بحث از مبانی سیاسی امام علی و امام مهدی(ع) بدون آشنایی با اصول و مبانی سیاسی
اسلام و معارف حاکم بر تمامی جلوه های فکری و عملی اسلام ممکن نیست. چه، هر دو
بزرگوار در صدد پی ریزی حکومتی الهی و منطبق بر قواعد و مبانی اسلامی بودند تا
زمینه ساز حرکت و تکامل مردمان باشند.
اکنون با نگاهی گذرا به بحث عدالت و جایگاه آن در انقلاب امام مهدی(ع)، در صدد آن
هستیم تا این ویژگی و نماد حکومت مهدوی را بر فراز آوریم و زمینه ها و جوانب آن را
بررسی کنیم. باشد که با تلاش در راه گسترش عدالت در جامعه محدود خود (اداره
خانواده، شهر و کشور اسلامی و زندگی فردی و اجتماعی خود) را به امام مهدی(ع) پیوند
داده و بکوشیم با اهداف ایشان هماهنگ شویم.
عدالت از زیباترین واژه هاست که در نظام خلقت و در دین و شریعت مورد توجه تمام قرار
گرفته و به آن توصیه شده است.
آیات فراوانی از قرآن به عدالت خواهی، عدالت ورزی و عدالت جویی تأکید کرده اند و
عدالت در نظام هستی را به عنوان محور و اساس و رکن معرفی کرده اند.
]أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ[ (شوری/ ۱۵) ]وَ إذَا حَکَمْتُم بَینَ النَّاسِ أن
تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ[ (نساء / ۵۸) ]إنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ
وَالإحْسَانِ[ (نحل / ۹۰) ]یا ایها الّذینَ ءامنُوا کُونُوا قَوَّامین للهِ
شُهَدآءَ بِالْقِسْطِ وَلایَجْرِمَنّکُمْ شَنَئَانُ قَوْمٍ عَلَی ألاتَعْدِلُوا
اُِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی[ (مائده / ۸) ]یایُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا
کُونُوا قوَّامِینَ َ بِالْقِسْطِ شُهَدَآءَ للهِ وَلَوْ عَلی أَنفُسِکُمْ[(نساء /
۱۳۵).
عدالت ورزی و حاکم کردن عدالت، اگر چه مورد پذیرش همگان است، با وجود این، مورد
تأکید شدید قرآنی نیز قرار گرفته است.
در میان آیات مربوط به عدالت، آیه ۲۵ سوره حدید ارتباطی خاص با مبحث ما دارد. قرآن
کریم در بیان اهداف ارسال پیامبران(ع)، قیام به قسط و گسترش عدالت در میان مردمان
را هدف اصلی آنان بیان کرده است:
]لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالبْبَیِّنَتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَبَ
وَالْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَْأسُ
شَدِید ٌ وَ مَنَافِعُ لِلنّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللهُ مَن یَنصُرَهُ، وَ رُسُلَهُ
بِالْغَیْبِ إنَّ اللهَ قَویُّ عَزِیزٌ[ (حدید / ۲۵).
توجه جزیی به آیه شریفه، نمایانگر چند نکته است:
۱. «لام» در «لیقوم الناس بالقسط» «لام غایت» است و در صدد تبیین هدف و مقصود از
ارسال پیامبران الهی است. بنابراین گسترش قسط و عدالت هدف اصلی و اولی پیامبران و
دین است.
۲. آیه مبارک سوره حدید «لیقوم الناس بالقسط» است، «لیقیم الناس بالقسط» و یا
«لیقیم فی الناس القسط». اقامه قسط و برپا داشتن دادگری در میان مردم هدف مهم و
والایی است که برای ما دست نایافتنی جلوه می کند. هدف انبیا(ع) بالاتر و والاتر از
این غایت مقصود است. آنان وظیفه دارند به گونه ای مردم را بسازند که خود مردم به
عدل و داد بپردازند، نه این که تنها حکومت برای آنان عدالت برپای دارد. بنابراین
اشاره آیه به آن است که پیامبران آمده اند تا مردم را به گونه ای بسازند تا همه
آنان دادگر و عدالت ورز باشند.
۳. اشاره آیه به تفاوت میان فرهنگ و قانون است. ممکن است قانون عادلانه در جامعه ای
وجود داشته باشد، ولی فرهنگ عدل و داد بر مردمان آن حاکم نباشد. وظیفه پیامبران(ع)
برپایی جامعه ای عدالت محور به سبب رواج فرهنگ عدالت در آن است. این هدف بسی بالاتر
و مهم تر از اجرای عدل و داد به وسیله حاکمان است.
امام مهدی(ع) تحقق بخش مقصود رسالت و اهداف پیامبران است. او می آید تا غایت و
مقصود از رسالت پیامبران را سامان دهد. در دوران حکومت اوست که جامعه آرمانی
پیامبران پا به عرصه وجود می گذارد و هدف از خلقت محقق می شود.
بنابراین حال که «عدالت» و «جامعه عدالت محور» هدف اصلی از ارسال پیامبران است و
امام مهدی(ع) نیز تحقق بخش اهداف رسالت است؛ پس لازم است امام مهدی(ع) جامعه ای
مبتنی بر عدل و داد برپا کند تا این هدف پیامبران و دستور الهی تحقق پیدا کند.
هدف اصلی این نوشتار، کاوش در روایاتی است که به عدالت در زمان امام مهدی(ع)
پرداخته اند؛ روایاتی نسبتاً گسترده که هر یک زاویه خاصی از عدالت مهدوی را بازگو
کرده، آرمان شهر اسلامی را تصویر نموده اند.
مطالعه این احادیث و بازگویی گوشه هایی از مطالب اشاره شده در آن ها به تبیین دقیق
جامعه مهدوی یاری می رساند.
۱. یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً
این روایت از روایات بسیار مشهور در توصیف جامعه مهدوی است. نقل های گوناگون آن از
پیامبر(ص) در کتاب های سنیان و مصادر حدیثی شیعی آمده است.
جالب این که این متن از معدود احادیثی است که تمامی چهارده معصوم(ع) آن را بیان
کرده و بر فراز آورده اند. گزارش مفصل از تک تک روایات معصومان(ع) در وسع این
نوشتار نیست؛ ولی مراجعه اجمالی به کتاب کمال الدین و کتاب معجم احادیث الامام
المهدی(ع) این ادعا را اثبات می کند.
مصادر حدیثی فراوان سنی و شیعه این روایت را ذکر کرده اند. مهم این که بسیاری از
کتاب های شیعی این متن را از طریق سنیان و با سلسله روات مشهور آنان از پیامبر(ص)
نقل کرده اند.
در اینجا و به عنوان نمونه، نام چهل کتاب را که از مصادر کهن شیعی و سنی هستند و تا
قرن پنجم تألیف شده اند، به عنوان مصادر قدیمی بیان می کنیم.[۱]
متن سنن ابی داود به نقل از ابوسعید خدری معتبر است. اعتبار و حسن طریق آن در برخی
مصادر حدیثی سنی تأیید شده است.[۲]
همچنین متن مسند احمد معتبر و حسن شمرده شده است.[۳]
نقل امام علی(ع) از پیامبر(ص) که در سنن ابی داود (۴/۱۰۷) و مسند احمد (۱/۹۹) نقل
شده نیز صحیح است.[۴]
گزارش عبدالله بن مسعود از پیامبر(ص) که در سنن ابی داود و دیگر کتاب های حدیثی نقل
شده است[۵] نیز صحیح یا حسن شمرده شده است.[۶]
چند گزارش معتبر دیگر از این سخن نیز وجود دارد.[۷]
این متن از ۱۸ تن از اصحاب پیامبر(ص) گزارش شده است:
۱. امام علی(ع)، ۲. امام حسن(ع)، ۳. امام حسین(ع)، ۴. ابوسعید خدری (از او بیشترین
تعداد روایت معتبر در کتب سنیان نقل شده است)، ۵. عبدالله بن مسعود، ۶. ابو هریره،
۷. عباس بن عبدالمطلب، ۸. عبدالله بن عباس، ۹. عبدالله بن عمر، ۱۰. عبدالله الصدفی،
۱۱. حذیفه بن یمان، ۱۲. علی الهلالی، ۱۳. جابر بن عبدالله انصاری، ۱۴، سلمان فارسی،
۱۵. عبدالرحمن بن عوف، ۱۶. عمار بن یاسر، ۱۷. ابوطفیل، ۱۸. تمیم الداری.[۸]
با توجه به تنوع و گونه گونی افراد گزارش کننده، متن حدیث را می توان متواتر شمرد؛
چرا که توافق بر کذب میان این افراد ممکن نیست.
علاوه بر این، برخی از متون شیعه و سنی معتبر بوده و صحیح یا حسن و یا موثق شمرده
شده اند:
گزارش های شیعی «یملأ الارض قسطاً و عدلاً» نیز متعدد هستند که برخی از آن ها معتبر
(حسن یا صحیح) هستند.
متن منقول از امام کاظم(ع) سندی این گونه دارد:
«احمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی(ره) قال حدیثاً علی بن ابراهیم بن هاشم عن ابیه عن
ابی احمد محمد بین زیاد الازدی»[۹].
این سند معتبر است و با اختلاف نظر درباره ابراهیم بن هاشم، حسن یا صحیح شمرده
می شود. متن نقل شده از امام رضا(ع) نیز وضعیتی این گونه دارد.
یعنی به اعتبار ابراهیم بن هاشم می بایست صحیح یا حسن شمرده شود.
سند این متن همانند قبل است. تنها اختلاف در راوی اول است؛ یعنی ریان بن صلت به جای
احمد بن زیاد آمده است.[۱۰]
برخی گزارش های دیگر نیز تا حدودی مورد قبول هستند.
مثلاً گزارش اصبغ بن نباته از امام علی(ع) با دو سند به ما رسیده است. سند شیخ صدوق
در کتاب غیبت مشتمل بر افرادی است که همه آن ها به استثنای مالک جهنی مورد اطمینان
هستند.
مالک بن اعین جهنی نیز فی الجمله ممدوح بوده و تضعیف هم ندارد.
بنابراین می توان آن را حسن شمرد (و یا به جهت حسن بن علی بن فضال آن را موثق
دانست).[۱۱]
اعتماد بر گزارش احمد بن اسحاق از امام عسکری(ع) و گزارش جناب عبدالعظیم حسنی از
امام هادی(ع) نیز منوط به مبنای رجالی افراد است. در گزارش اول،[۱۲] تنها علی بن
عبدالله وراث توثیق صریح ندارد. او استاد شیخ صدوق بوده و مورد ترضی او واقع شده
است.
در گزارش، از امام هادی(ع)[۱۳] نیز محمد بن احمد شیبانی وجود دارد که وضعیتی همانند
علی بن عبدالله وراق دارد. در این سند، سهل بن زیاد نیز وجود دارد که بسیاری از
متأخرین احادیث او را پذیرفته اند.
نکاتی درباره روایت یملأ الارض…
نوید جهانی سرشار از عدالت، مهم ترین وعده ای است که درباره حکومت مهدوی بیان شده
است. عدالت روح جامعه است و فراگیری عدالت و سرشاری و سرریزی آن در جامعه بهترین و
مهم ترین دلیل برای انتظار ظهور است.
این نوید از دو منظر قابل بررسی است:
عدالت مهدوی فراگیر است و تمامی زمین را در برمی گیرد. از این منظر، جامعه مهدوی
قابل قیاس با هیچ جامعه ای نیست؛ چرا که تصور حکومتی این چنین فراگیر نیز در ذهن
کسی نمی گنجد. حتی حکومت و خلافت پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) نیز گستره ای این
چنین وسیع نداشته اند. عدالت محوری در تمامی زمین تنها با نام امام مهدی(ع) آمیخته
است.
«ملئت قسطاً و عدلاً» اشاره به سرشاری جامعه از موهبت عدالت دارد. دیگر تنها عدالت
اقتصادی یا اجتماعی مورد نظر نیست؛ عدالت اداری و قضایی و فرهنگی نیز جزیی از آن
است. این حدیث حتی بیش از اقامه عدل از ناحیه حکومت و امام(ع) را بیان می کند.
«ملأ» دلالت بر کمال و مساوات دارد. مقصود از مملو آن است که ظرف و مظروف با هم
برابر گشته اند و هیچ فضای خالی در ظرف باقی نمانده است.[۱۴]
پس مقصود از پراکندن و پر کردن عدالت در جامعه آن است که عدالت در تمامی اجزا و
لایه های جامعه ریشه دوانده و به فرهنگ عدالت در میان مردمان تبدیل شده است.
۲. رسول الله(ص): هو إمام تقی نقی بار مرضی هاد مهدی أول العدل و آخره یصدق الله عز
و جل و یصدقه الله فی قوله.[۱۵]
عدالت امام مهدی(ع) قابل قیاس با موارد دیگر عدالت ورزی نیست. بدین سبب، سیره ایشان
را «اول العدل و آخره» خوانده اند؛ یعنی روشی که نه پیش از حضرت کسی قادر به انجام
آن بوده است و نه امکان عدالتی برتر و کامل تر از آن وجود دارد.
۳. رسول الله(ص): یبعث الله رجلا من عترتی، فیملأ به الارض قسطاً و عدلا کما ملئت
ظلما و جورا یرضی عنه ساکن المسوات والارض، لاتدع السماء من قطرها شیئا الا صبته
مرارا ولاتدع الارض من نباتها شیئا الا اخرجته، حتی یتمنی الاحیاء للاموات[۱۶].
فطرت انسانی عدالت دوست و عدالت خواه است و حتی کودکی که هنوز قواعد بازی در اجتماع
را فرا نگرفته است، از ظلم و جوری که بر او شده برمی آشوبد و به آن اعتراض می کند.
برخی اندیشمندان غربی ـ و از جمله نیچه ـ عدالت را اختراع افراد بدبخت و بیچاره ای
می دانند که چون چنگال ندارند تا به روی دیگران بکشند، دم از عدالت خواهی
می زنند.[۱۷]
نظر نیچه موارد نقض فراوانی دارد. کسانی که در اوج قدرت، عدالت محور بوده اند.
جامعه مهدوی نمونه کامل این افراد را نشان می دهد.
۴. رسول الله(ص): یخرج عند کثره اختلاف الناس و زلازل، فیملاها عدلا و قسطا کما
ملئت ظلما و جورا، یرضی به ساکن السماء، و ساکن الارض، و یقسم المال قسمه
صحاحا.[۱۸]
۵. رسول الله(ص): أبشرکم بالمهدی یبعث فی أمتی علی اختلاف من الناس و زلزال یملا
الارض عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض.[۱۹]
۶. رسول الله(ص): ابشرکم بالمهدی یبعث فی امتی علی اختلاف من الناس و زلازل فیملا
الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض یقسم
المال صحاحا فقال له رجل ما صحاحا قال بالسویه بین الناس قال و یملا الله قلوب أمه
محمد(ص) غنی و یسعهم عدله حتی یأمر منادیا فینادی فیقول من له فی مال حاجه فما یقوم
من الناس الا رجل فیقول ائت السدان یعنی الخازن فقل له ان المهدی یأمرک أن تعطینی
مالا فیقول له احث حتی إذا جعله فی حجره و أبرزه ندم فیقول کنت أجشع أمه محمد نفسا
أو عجز عنی ما وسعهم قال فیرده فلا یقبل منه فیقال له انا لانأخذ شیئاً
أعطیناه.[۲۰]
۷. الامام الصادق(ع): لما اسری بالنبی(ص) الی السماء قیل له: ـ لوصف القائم(ع) ـ
یملأ الارض بالعدل و یطبقها بالقسط.[۲۱]
۸. الامام علی(ع): الا و فی غد ـ و سیأتی غد بما لاتعرفون ـ یأخذ الوالی من غیرها
عمالها علی مساوی أعمالها و تخرج له الارض أفالیذ کبدها، و تلقی إلیه سلما
مقالیدها، فیریکم کیف عدل السیره و یحیی میت الکتاب والسنه.[۲۲]
۹. الامام علی(ع): اعلموا علما یقینا أن الذی یستقبل قائمنا من أمر جاهلیتکم…
لینزعن عنکم قضاه السوء، و لیقبضن عنکم المراضین، و لیعزلن عنکم امراء الجور و
لیطهرن الارض من کل غاش، و لیعملن بالعدل، و لیقومن فیکم بالقسطاس المستقیم، و
لیتمنین أحیاؤکم رجعه الکره عما قلیل فتعیشوا إذن فان ذلک کائن.[۲۳]
امام (ع) کارگزاران نااهل قضایی را بر کنار می کند و آنان که سیرت پسندیده دارند بر
کار می گمارد.
سیره مدیریتی حضرت در برکناری عمال اداری ـ امراء الجور ـ همانند سیره امام علی(ع)
در برکناری کسانی است که با مردم عدالت نمی ورزیدند.
در جامعه مهدی، هیچ نیرنگ بازی وجود نخواهد داشت و سیره او عمل بر مدار عدل و
قوانین عادلانه خواهد بود.
عدالت ـ آرزوی همیشگی انسان ها ـ آن گاه که بر صدر نشیند و ارج بیند، طبیعی است که
مردگان نیز آرزوی بازگشت به آن دیار را داشته باشند.
۱۰. الامام علی(ع): ان الله تبارک و تعالی لن یذهب بالدنیا حتی یقوم منا القائم.
یقتل مبغضینا و لایقبل الجزیه و یکسر الصلیب و الاصنام و یضع الحرب أوزارها و یدعو
إلی أخذ المال فیقسمه بالسویه و یعدل فی الرعیه.[۲۴]
۱۱. الامام علی(ع): التاسع من ولدک یا حسین هو القائم بالحق المظهر للدین والباسط
للعدل.[۲۵]
یکی از اوصاف امام زمان(ع) «بسط دهنده عدالت است. حضرت نه تنها خود عدالت می ورزد،
بلکه می کوشد تا فرهنگ عدالت در میان مردمان را گسترش دهد.
۱۲. الامام الحسین(ع): یا بشر بن غالب، من أحبنا لایحبنا الا الله، جئنا نحن و هو
کهاتین، و قدر بین سبابتیه، و من أحبنا لایحبنا الا للدنیا فانه إذا قام قائم العدل
وسع عدله البر والفاجر.[۲۶]
یکی از نکات جالب مورد اشاره در این روایت و روایت بعد، گستره عدالت مهدوی است.
عدالت به عنوان یک حق عام، شامل همه افراد انسانی است و فقیر و غنی، کوچک و بزرگ،
زن و مرد و حتی خوب و بد نمی شناسد. ممکن است شخصی فاجر باشد و با عصیان اوامر الهی
خود را مستحق دوزخ و عذاب نماید. انجام افعال ناشایست و فسق و فجور، اگرچه باعث
دوری او از رحمت الهی می گردد، حق او را در برخوردار بودن از عدالت سلب نمی کند.
بدین جهت در توصیف شمول عدالت مهدوی آمده است:
یعدل فی خلق الرحمن، البرّ منهم والفاجر[۲۷]
این فقره از روایت، یادآور عدالت علوی است که حتی شامل دشمنان او هم گشته است.
عبیدالله بن حر جعفی از شجاعان کوفه بود که از حکومت امام علی(ع) گریخت و به معاویه
ملحق شد و حتی در لشکرکشی معاویه در مقابل امام علی(ع) جنگید.
او آن گاه که شنید خانواده همسرش از غیبت و بدنامی او استفاده کرده و طلاق همسر او
را گرفته و با دیگری کابین ازدواج بسته اند، به کوفه آمد و خدمت امام علی(ع) رسید و
ماجرا را بازگفت. امام علی(ع) بدکرداری های او را گوشزد نمود و اعمال پیشین او را
نکوهش کرد. عبدالله که به شقاوت خود معترف بود گفت: أیمنعنی ذلک من عدلک؟ آیا اعمال
ناشایست من، من را از شمول عدالت علوی خارج می کند؟ امام(ع) جواب منفی داد و حق وی
را به او بازگردانید. عبدالله پس از برخورداری از عدالت امام علی(ع) دوباره به شام
برگشت و به معاویه ملحق شد.[۲۸]
۱۳. الامام الباقر(ع): إذا قام قائمنا فإنه یقسم بالسویه و یعدل فی خلق الرحمان،
البر منهم والفاجر.[۲۹]
در این متن ـ و برخی متون دیگر ـ عدالت در کنار مساوات مورد اشاره و اعتنا قرار
گرفته است. مقصود از مساوات در این متون این است که بیت المال که حق عمومی همه
مسلمانان است باید به شکل مساوی در میان انان تقسیم شود. ویژگی های شخصی و اجتماعی
و حتی سابقه مبارزاتی و مدیریتی سلب نخواهد شد که سهم بیشتری از بیت المال نصیب کسی
شود.
امام علی(ع) نیز این سان عمل کرده و بیت المال را به گونه مساوی میان همه افراد
تقسیم می نمود و خود نیز سهمی برابر با غلام سیاه دون پایه تازه مسلمان می گرفت.
البته این مساوات بدین معنا نیست که ثروت همه افراد موجود در جامعه اسلامی یکسان
باشد ـ همان گونه که برخی جامعه بی طبقه را فریاد می کردند ـ طبیعی است که در
جامعه ای با اقتصاد سالم، هر فرد مطابق با فعالیت های فکری و علمی و تخصصی خود
درآمد خاصی خواهد داشت که با درآمد اقشار و افراد دیگر متفاوت خواهد بود.
بنابراین مقصود از مساوات در این روایت، و روایات مشابه، مساوات در برخورداری از
امتیاز ها و درآمدهای عمومی جامعه است.
(مثلاً فردی که در مرکز قدرت و ثروت زندگی می کند، سهمی برابر با فردی خواهد داشت
که در دورترین نقطه جامعه اسلامی زیست می کند).
۱۴. الامام الباقر(ع): إذا قام قائمنا اضمحلت القطائع فلا قطائع.[۳۰]
سند این متن صحیح است. در سند، تنها هارون بن مسلم و مسعده بن زیاد وجود دارند که
هر دو امامی و ثقه هستند.
«امتیاز ویژه» عنوانی است که احتمال انحراف در آن بسیار قوی است. چیزی که اکنون با
عنوان «رانت خواری» از آن یاد می شود.
طبیعی است که حکومت و قدرت، افراد نزدیک به خود یا باند و جناح مربوط به خود را
صالح می پندارد و در صورت وجود امتیاز های ویژه، بیشتر آن را در میان افراد خود
تقسیم می کند. سیاست اقتضا می کند مواردی به ظاهر مقبول هم انجام شود تا در هنگام
بازخواست یا تبلیغات، آن موارد علم شده و از پاسخ گویی فرار شود.
یکی از مصادیق برجسته عدالت مهدوی، برچیده شدن امتیاز های ویژه است. لغو این قانون
در مجموع، سبب ایجاد عادلانه ترین نظام اجتماعی خواهد گردید.
۱۵. محمد بن مسلم قال: سألت ابا جعفر(ع) عن القائم عجل الله فرجه إذا قام بای سیره
یسیر فی الناس فقال: بسیره ما سار به رسول الله(ص) حتی یظهر الاسلام، قلت: و ما
کانت سیره رسول الله(ص) قال: ابطل ما کان فی الجاهلیه و استقبل الناس بالعدل، و
کذلک القائم(ع) إذا قام یبطل ما کان فی الهدنه مما کان فی ایدی الناس و یستقبل بهم
العدل.[۳۱]
روایت فوق به دو طریق نقل شده است که هر دو معتبر هستند. یک طریق آن صحیح است و
طریق دوم که شامل محمد بن عبدالله بن هلال می شود مورد اطمینان است؛ چون این شخص در
معرض اتهام کیسانی بودن است.
۱۶. الامام الباقر(ع): إذا قام القائم(ع) سار إلی الکوفه فهدم بها أربعه مساجد، فلم
یبق مسجد علی وجه الارض له شرف إلا هدمها و جعلها جماء، و وسع الطریق الاعظم، و کسر
کل جناح خارج فی الطریق، و أبطل الکنف والمازیب إلی الطرقات، ولایترک بدعه[۳۲] إلا
أزالها ولا سنه إلا أقامها.
۱۷. الامام الباقر(ع): إذا قام القائمه(ع) دخل الکوفه و أمر بهدم المساجد الاربعه
حتی یبلغ أساسها و یصیرها عریشا کعریش موسی، و تکون المساجد کلها جماء لاشرف لها
کما کانت علی عهد رسول الله(ص) و یوسع الطریق الاعظم فیصیر ستین ذراعا، و یهدم کل
مسجد علی الطریق، و یسد کل کوه إلی الطریق، و کل جناح و کنیف و میزاب إلی
الطریق.[۳۳]
سند این روایت تا علی بن ابی حمزه بطائنی صحیح است. با توجه به این که اخذ و نقل
حدیث از علی بن ابی حمزه در دوران استقامت او و قبل از توقف در امامت امام رضا(ع)
بوده، بنابراین روایت بالا معتبر خواهد بود.
۱۸. ابوحمزه: سألت أبا جعفر(ع) ما حق الامام علی الناس قال حقه علیهم أن یسمعوا له
و یطیعوا. قلت: فما حقهم علیه؟ قال: یقسم بینهم بالسویه و یعدل فی الرعیه، فإذا کان
ذلک فی الناس فلا یبالی من أخذ ههنا وههنا.[۳۴]
۱۹. الامام الصادق(ع): فی قوله تعالی ((اعلموا أن الله یحیی الارض بعد موتها قد
بینا لکم الایات لعلکم تعقلون)) أی یحییها الله بعدل القائم عند ظهوره بعد موتها
بجور أئمه الضلال.[۳۵]
مردن و زنده شدن می تواند گونه های متفاوتی داشته باشد. زمین سرسبز و دایر حی است و
زندگی دارد و زمین بایر و صحرا موات و مرده است و از زندگی تهی است. جامعه انسانی
نیز این گونه است. جامعه انسانی شاداب و سرشار از حیات و زندگی جامعه ای است که
عدالت بورزد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 