پاورپوینت کامل عدالت مهدوی استمرار عدالت نبوی و علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عدالت مهدوی استمرار عدالت نبوی و علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عدالت مهدوی استمرار عدالت نبوی و علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عدالت مهدوی استمرار عدالت نبوی و علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۵
السلام علی القائم المنتظر و العدل المشتهر.[۱]
فهو (المهدی) امام تقی مرضیٌ هاد مهدی، اول العدل و آخره.[۲]
توضح به (المهدی) معاقد الحق و مجهول العدل.[۳]
یملأ الله به الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و علواً.[۴]
۱ـ عدالت، گمشده آدمی در تمامی قرون و اعصار است و رسالت همه انبیا و اولیا.
عدالت گل واژهای است که در عصر دود و باروت، هنوز هم هر شنوندهای را مسحور و هر
بینندهای را مبهوت میکند.
عدالت، حقیقتی است که همه انسان ها در زلال فطرت خود با آن آشنایند و بسیاری جان
خود را بر سر آن گذاشته اند.
۲ـ عدالت در دو عرصه نظری و عملی نیازمند پژوهش و بررسی جدی است. در عرصه نظری از
ماهیت،[۵] مبانی، ابعاد، شاخصها، آثار، موانع، راهکارها و … باید گفت و گو کرد
و در بعد عملی، باید به شیوه های اجرا و نمونهها و مصادیق آن پرداخت، همان که
امروزه به شهادت آمار و ارقام و آنچه خود شاهد آنیم سخت به آن محتاجیم.[۶]
^ معاون اجتماعی وزیر کشور گفت: براساس مطالعه انجام شده در سطح ملی، احساس
بی عدالتی نزد ۶۳ در صد افراد جامعه وجود دارد و ۸۴ درصد افراد در سطحی بالا
معتقدند که در جامعه ما ثروتمندان هر روز ثروتمندتر و فقرا هر روز فقیرتر
می شوند.[۷]
^ آیا می دانید، بسیاری از دختران و زنان آنچنانی که در خیابان های بالای شهر پرسه
می زنند و مشتری می جویند، وقتی شب به نیمه می رسد، راهی محله های فقیرنشین جنوب
شهر می شوند و بر خلاف آنچه ظاهرشان نشان می دهد، به اتاق محقری از یک خانه قدیمی
که بقیه اتاق های آن در اجاره خانواده های مستمند دیگری نظیر آنهاست، باز می گردند؟
در یک گزارش مستند و تصویری که اخیراً تهیه شده است، صحنه های دلخراش فراوانی از
این دست را به وضوح می توان دید، از جمله…
… قصاب یکی از محله های شمال شهر که حدوداً ۵۰ ساله است، با کنجکاوی به شاگردش
می گوید: برو ببین این خانم چه می خواهد که بیرون مغازه ایستاده و نمی رود؟ خانم
میان سال در حالی که چهره خود را با گوشه چادرش پوشانده است، از توصیه پزشک به مصرف
گوشت برای چهارفرزند کوچک و بی سرپرست خود خبر می دهد و در مقابل آن… اگر هنوز
اشک به چشم هایتان نیامده، خاک بر چشم خود بپاشید… قصاب جوانمرد، به همسرش زنگ
می زند و از او می خواهد همراه زن مستمند به خانه وی مراجعه کند تا ضمن کشف صحت و
سقم ماجرا، در صورت واقعی بودن آنچه زن مستمند گفته است، برای او چاره ای
بیاندیشد… و ماجرا همان گونه بود که زن مستمند گفته بود.
در فلان نقطه شمال شهر ـ آنگونه که در روزنامه ها آگهی شده بود ـ فلان خانه هزار
متری به قیمت ۲ میلیارد تومان آماده فروش است. تردید نکنید که این خانه ها از راه
دزدی، غارت اموال عمومی به دست آمده و چه بسیار خانواده ها که در پی انباشت
این گونه ثروت ها به خاک سیاه نشسته اند و…[۸]
^ غروب یکی از روزهای گرم تابستان است. بر پیشانی شهر عطش زده، خسته و غبار گرفته
در منطقه لواسان تهران جشنی برپاست. هر چند دقیقه یک بار اتومبیل آخرین سیستمی
مقابل یکی از باغ های مجلل این منطقه توقف می کند. دو نگهبان با لباس مخصوص درها را
باز می کنند و ضمن عرض ادب، راننده را به سمت پارکینگ اختصاصی هدایت می کنند. پشت
در آهنی که منقش به تصاویری از شاهنامه است، باغ – پارتی آقای «میم» با حضور
میهمانان رنگ و جلایی می گیرد. سراسر خیابان های مشجر باغ دو هکتاری چراغانی شده
است. بر سر ستون های سنگی منقش به تصاویر باستانی که به فاصله ۵ تا ۷ متر از یکدیگر
در خیابان ها ساخته شده اند، سبدهای بزرگ گل لبریز از گل های فانتزی فصل نظیر
لی لیوم، لیسین توسن، آلوستومریا و مگنولیا گذاشته اند. حد فاصل ستون ها، مشعل هایی
با شعله های همیشه روشن قرار دارد. قالی های گسترده بر سنگفرش های منحصر به فرد
راهنمای میهمانان به سوی عمارت اصلی باغ، واقع در میدان بزرگ و در حصار بیدهای بلند
مجنون و افراهای سر به فلک کشیده است. ساختمان مرمرین در روشنایی چراغ های رنگارنگ،
چون الماسی درشت می درخشد اما لطافت و خنکای فضای باغ، میزهای غرق در گل و تزئینات
خاص با میوه های فصل که لبریز از انواع نوشیدنی، بستنی و پیش غذاهای مخصوص عصرانه
است میهمانان را پس از تعویض لباس به خود می خواند. میهمانی تا پاسی از شب ادامه
دارد. میهمانان تا زمان سرو شام از استخرهای بزرگ در چهارگوشه باغ استفاده می کنند.
قصه میز شام هم خود شنیدنی است.
چهار میز عمود بر هم برای غذاهای ایرانی، یک میز زاویه دار برای غذاهای فرنگی و
چهار میز عمود بر هم برای نوشیدنی، سالاد و دسر پس از غذا برپا می شود. در چهار
گوشه ۴ منقل بزرگ برای پخت جوجه کباب گذاشته می شود. فهرست غذاهای سفارش داده شده
شامل ۳۶ نوع غذای ایرانی و ۱۷ نوع غذای خارجی، ۱۲ نوع سالاد و ۱۵ نوع دسر است.
وظیفه تزیین باغ، تهیه و سرو غذا و تأمین کادر پذیرایی کننده به عهده یکی از مؤسسات
خدمات مجالس بزرگ در تهران بوده است. طی تماسی با یکی از شعبه های این دفتر قیمت
برخی از انواع غذاهای سرو شده روی میز غذای این میهمانی را به شرح زیر می پرسم:
بره درسته فری ۶۵ هزار تومان، بوقلمون درسته ۴۰ هزار تومان، ماهی سفید دریایی ۱۵
هزار تومان، ماهی شیر درسته فری ۳۵ هزار تومان، ماهی قزل آلا ۱۴ هزار تومان، تاج
گوشت ۳۰ هزار تومان، شاه میگو ۳۵ هزار تومان، سینی میگو ۳۵ هزار تومان، جوجه پاچینی
۱۵ هزار تومان.
پس از کمی جستجو در می یابیم که این میهمانی کذایی به مناسبت موفقیت آقای «میم» در
گرفتن مجوز تأسیس یک شرکت بازرگانی در کشور کانادا برپا شده و حدود ۲۴ میلیون تومان
هزینه در بر داشته است.[۹]
^ رئیس سازمان بهزیستی تهران گفت: بدلیل عدم برنامه ریزی صحیح، با آمار ۳۰ الی ۵۰
درصدی بیکارانی مواجهیم که نتیجه آن ۱۱ میلیون فقیر هستند و مشکل نان شب دارند.[۱۰]
۳ – به شهادت روایات و ادعیه فراوان و برخی داستان های معتبر، مهدویت و عدالت قرین
یکدیگر و دو روی یک سکهاند. مهدی یعنی عدالت و عدالت همه جانبه و فراگیر یعنی
مهدی.
مهدی یعنی حاکمی معصوم و عادل در پهنه گیتی؛ یعنی آخرین پناه انسان در جهانی پر از
ظلم؛ یعنی تنها راه؛ یعنی عنوان صحیفه عدالت:
ـ یاوی الی المهدی امّته کما تاوی النّحل الی یعسوبها و یسیطر العدل حتی یکون الناس
علی مثل امرهم الاوّل، لایوقظ نائماً ولا یهریق دماً. [۱۱]
امت اسلامی به مهدی(عج) مهر می ورزند و به سویش پناه می برند، آن چنان که زنبوران
عسل به سوی ملکه خود پناه می برند. عدالت را در پهنه گیتی می گستراند و صفا و
صمیمیّت صدر اسلام را به آنها باز می گرداند. خفته ای را بیدار نمی کند (یعنی کسی
مزاحم آسایش کسی نمی شود) و خونی را [به ناحق] نمی ریزد.
ـ یفرّج الله بالمهدی عن الامّه، یملأ قلوب العباد عباده و یسعهم عدله، به یمحق
الله الکذب و یذهب الزّمان الکلب، و یخرج ذلّ الرق من اعناقکم.[۱۲]
خداوند به وسیله مهدی(عج) از امت رفع گرفتاری می کند، دل های بندگان را با عبادت و
اطاعت پر می کند و عدالتش همه را فرا می گیرد. خداوند به وسیله او دروغ و دروغ گویی
را نابود می سازد، روح درندگی و ستیزه جویی را از بین می برد و ذلّت بردگی را از
گردن آنها بر می دارد.
ـ هوالشّمس الطالعه من مغربها، یظهر عند الرّکن والمقام، فیطهّر الأرض و یضع میزان
العدل فلا یظلم أحدٌ أحداً. [۱۳]
او همان خورشیدی است که از مغرب طلوع خواهد کرد، در میان رکن و مقام ظاهر می شود و
میزان عدالت را می گسترد، دیگر کسی به کسی ستم نمی کند.
ـ یعطف الهوی علی الهدی إذا عطفوا الهدی علی الهوی، و یعطف الرّأی علی القرآن إذا
عطفوا القرآن علی الرّأی، ویریهم کیف یکون عدل السّیره، ویحیی میّت الکتابِ
والسّنّه. [۱۴]
هنگامی که دیگران هوای نفس را بر هدایت مقدّم بدارند، او امیال نفسانی را به هدایت
بر می گرداند؛ و هنگامی که دیگران قرآن را با رأی خود تفسیر کنند، او آرا و افکار
را به قرآن باز گرداند. او به مردم نشان می دهد که چه نیکو می توان به عدالت رفتار
نمود. او تعالیم فراموش شده قرآن و سنّت را زنده می سازد.
ـ إذا قام مهدیّنا أهل البیت، قسم بالسّویّه و عدل بالرّعیّه، فمن أطاعه فقد أطاع
الله، و من عصاه فقد عصی الله. [۱۵]
چون مهدی ما اهل بیت قیام کند، مال را به طور مساوی تقسیم می کند و عدالت را در
میان رعیت اجرا می کند. هر کس از او اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است و هر کس او
را نافرمانی کند، خدای را نافرمانی کرده است.
ـ یحکم بین أهل التوراه بالتوراه، و بین أهلِ الإنجیل بالإنجیل، و بین أهل الزّبور
بالزّبور، و بین أهل القرآن بالقرآن و یجمع الیه أموال الدنیا من بطن الأرض و
ظهرها، فیقول للناس: تعالوا الی ما قطعتم فیه الأرحام، و سفکتم فیه الدّم الحرام و
رکبتم فیه ما حرّم الله عزوجلّ، فیعطی شیئاً لم یعطه احد کان قبله، و یملاء الارض
قسطاً و عدلاً و نوراً، کما ملئت ظلماً و جوراً و شرّاً. [۱۶]
در میان اهل تورات با تورات، در میان اهل انجیل با انجیل، در میان اهل زبور با
زبور، و در میان اهل قرآن با قرآن داوری می کند. ثروت های روی زمین و گنج های درون
آن از تمام نقاط جهان به سوی او گرد می آیند. آنگاه خطاب به مردم می فرماید:
بیایید، این همان متاع دنیاست که برای آن با خویشاوندان قطع رحم کردید، خون های
حرام را ریختید، به حریم گناهان وارد شده، مرتکب محرّمات الهی شدید، این ثروت ها را
کلان کلان در اختیار مردم قرار می دهند که چنین رقم های درشت در تاریخ بخشش های
جهان بی سابقه خواهد بود. زمین را پر از عدل و داد و نور کند، آن چنان که مملو از
جور و ستم و شرّ شده باشد.
ـ أول ما یظهر القائم العدل ان ینادی منادیه: أن یسلّم صاحب النافله لصاحب الفریضه
الحجر الأسود والطّواف. [۱۷]
نخستین چیزی که از عدالت قائم(عج) ظاهر می شود، این است که منادی اعلام می کند،
آنان که طواف مستحبی می کنند، «مطاف» (محل طواف) و «حجرالاسود» را برای کسانی که
طواف واجب می کنند خالی کنند.
ـ یفرق المهدی أصحابه فی جمیع البلدان و یأمرهم بالعدل والاحسان و یجعلهم حکاماً فی
الأقالیم و یأمرهم بعمران المدن. [۱۸]
حضرت مهدی(عج) یارانش را در همه شهرها پراکنده می کند و به آنها دستور می دهد که
عدل و احسان را شیوه خود سازند و آنها را فرمانروایان کشورهای جهان گرداند و به
آنها فرمان می دهد که شهرها را آباد سازند.
ـ یحییها بالقائم(ع) فیعدل فیها، فیحیی الأرض بعد موتها بالظلم. [۱۹]
خداوند آن را به وسیله قائم(عج) زنده می کند، پس عدالت را در آن به اجرا در می آورد
و زمین را زنده می سازد پس از آنکه به وسیله ستم مرده باشد.
ـ إذا قام حکم بالعدل وارتفع فی ایامه الجور و أمنت السّبل و أخرجت الأرض برکاتها
وردّ کلّ حق الی أهله و لم یبق أهل دین حتّی یظهروا الإسلام و یعترفوا
بالإیمان.[۲۰]
مهدی چون قیام کند، به عدالت داوری می کند و در زمان او ستم ریشه کن می شود و
راه ها امن می گردد و زمین برکت های خود را ظاهر می کند و هر حقّی به صاحب حق
بر می گردد و پیرو هیچ آیینی نمی ماند، جز اینکه به اسلام می گرود و به آن ایمان
می آورد.
^ یکی از دانشمندان آرزوی زیارت حضرت بقیهالله ارواحنافداه را داشت و از عدم موفقیت
خود، رنج می برد. مدّت ها ریاضت کشید و آن چنان که در میان طلاب حوزه نجف مشهور
است، شب های چهارشنبه به «مسجد سهله» می رفت و به عبادت می پرداخت، تا شاید توفیق
دیدار آن محبوب عاشقان نصیبش گردد.
مدت ها کوشید ولی به نتیجه نرسید. سپس به علوم غریبه و اسرار حروف و اعداد متوسل
شد. چلّه ها نشست و ریاضت ها کشید؛ امّا باز هم نتیجه ای نگرفت. ولی شب بیداری های
فراوان و مناجات های سحرگاهان، صفای باطنی در او ایجاد کرده بود. گاهی نوری بر دلش
می تابید و حقایقی را می دید و دقایقی را می شنید.
روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد: «دیدن امام زمان(ع) برای تو ممکن
نیست، مگر آنکه به فلان شهر سفر کنی.» به عشق دیدار، رنج این مسافرت توان فرسا را
بر خود هموار کرد و پس از چند روز به آن شهر رسید. در آنجا نیز چلّه گرفت و به
ریاضت مشغول شد. روز سی و هفتم و یا سی و هشتم به او گفتند: «الان حضرت بقیهالله
ارواحنافداه در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفل سازی نشسته اند، هم اکنون برخیز
و به خدمت حضرت شرفیاب شو!» با اشتیاق از جا برخاست. به دکان پیرمرد رفت. وقتی
رسید، دید حضرت ولیّ عصر (عج)، آنجا نشسته اند و با پیرمرد گرم گرفته اند و سخنان
محبّت آمیز می گویند. همین که سلام کرد، حضرت پاسخ فرمودند و اشاره به سکوت کردند.
در این حال، دید پیرزنی ناتوان و قد خمیده، عصا زنان آمد و با دست لرزان قفلی را
نشان داد و گفت: اگر ممکن است برای رضای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی بخرید که
من به سه شاهی پول نیاز دارم. پیرمرد قفل را گرفت و نگاه کرد و دید بی عیب و سالم
است، گفت: خواهرم! این قفل دو عبّاسی (هشت شاهی) ارزش دارد، زیرا پول کلید آن، بیش
از ده دینار نیست، شما اگر ده دینار (دو شاهی) به من بدهید، من کلید این قفل را
می سازم و ده شاهی، قیمت آن خواهد بود!
پیرزن گفت: نه، به آن نیازی ندارم، شما این قفل را سه شاهی از من بخرید، شما را دعا
می کنم.
پیرمرد با کمال سادگی گفت: خواهرم! تو مسلمانی، من هم که مسلمانم، چرا مال مسلمان
را ارزان بخرم و حقّ کسی را ضایع کنم؟ این قفل اکنون هشت شاهی ارزش دارد، من اگر
بخواهم منفعت ببرم، به هفت شاهی می خرم، زیرا در معامله دو عباسی، بیش از یک شاهی
منفعت بردن، بی انصافی است. اگر می خواهی بفروشی، من هفت شاهی می خرم و باز تکرار
می کنم: قیمت واقعی آن دو عبّاسی است، چون من کاسب هستم و باید نفعی ببرم، یک شاهی
ارزان تر می خرم!
شاید پیرزن باور نمی کرد که این مرد درست می گوید. ناراحت شده بود و با خود می گفت:
من خودم می گویم هیچ کس به این مبلغ راضی نشده است، التماس کردم که سه شاهی خریداری
کنند و قبول نکردند؛ زیرا مقصود من با ده دینار (دو شاهی) انجام نمی گیرد و سه شاهی
پول مورد احتیاج من است.
پیرمرد هفت شاهی به آن زن داد و قفل را خرید؛ همین که پیرزن رفت امام(ع) به من
فرمودند: «آقای عزیز! دیدی و این منظره را تماشا کردی؟! این طور شوید تا ما به سراغ
شما بیاییم. چلّه نشینی لازم نیست، به جفر متوسّل شدن سودی ندارد. عمل سالم داشته
باشید و مسلمان باشید تا من بتوانم با شما همکاری کنم! از همه این شهر، من این
پیرمرد را انتخاب کرده ام، زیرا این مرد، دین دار است و خدا را می شناسد؛ این هم
امتحانی که داد. از اول بازار، این پیرزن عرض حاجت کرد و چون او را محتاج و نیازمند
دیدند، همه در مقام آن بودند که ارزان بخرند و هیچ کس حتّی سه شاهی نیز خریداری
نکرد و این پیرمرد به هفت شاهی خرید. هفته ای بر او نمی گذرد، مگر آنکه من به سراغ
او می آیم و از او دل جویی و احوال پرسی می کنم.»[۲۱]
۴ – مهدویت استمرار حرکت پیامبران و امامان و اهداف آن، همان اهداف انبیا و اولیای
الهی است.
مهدی ادامه محمد(ص) و علی(ع) و فاطمه(ع) و حسین(ع)… و مهدویت استمرار نبوت و
امامت است.
مهدی(ع) علی زمانه و حجت دوران است. در روایت است که سیره مهدی(ع) همان سیره
محمد(ص) و علی(ع) است:
ـ یسیر فیهم بسیره رسول الله و یعمل بینهم بعمله.[۲۲]
[مهدی(ع)] در میان آنها به سیره رسول خدا عمل میکند و راه و روش او را انجام
میدهد.
ـ یسیر بسیره رسول الله و لا یعیش الا عیش امیر المؤمنین.[۲۳]
[مهدی(ع)] از سیره جدش رسول خدا(ص) پیروی میکند و شیوه زندگیاش هم چون امیر
مومنان(ع) است.
ـ المهدی یقفوا اثری لا یخطیء.[۲۴]
مهدی(ع) روش من (پیامبر) را دنبال میکند و هرگز از روش من بیرون نمیرود.
امام صادق(ع) در پاسخ به پرسش از سیره امام مهدی(ع) چنین فرمود:
یصنع ما صنع رسول الله(ص)، یهدم ماکان قبله، کما هدم رسول الله(ص) امر الجاهلیه و
یستأنف الاسلام جدیداً.[۲۵]
سیره آن حضرت، سیره رسول خداست؛ امور خرافی و سنتهای جاهلی را منهدم می کند و
اسلام را به شکل نو و جدید عرضه میکند.
ـ محمد بن مسلم از امام باقر(ع) چنین روایت میکند:
حضرت قائم(ع) به همان سیره رسول خدا(ص) عمل میکند تا اسلام پیروز شود. پرسیدم سیره
رسول خدا چگونه بود؟
فرمود: آنچه در جاهلیت بود باطل کرد و مردم را به عدالت دعوت نمود. حضرت قائم(ع)
نیز آنچه در دوره صلح و زمان غیبت رایج بود باطل میکند و آنها را به عدالت دعوت
مینماید.[۲۶]
ـ اشبه الناس بی خلقاً و خلقاً.[۲۷]
مهدی شبیه ترین افراد به من از جهت ظاهری و خُلق و خوی است.
ـ سنته سنتی یقیم الناس علی ملتی و شریعتی…[۲۸]
شیوه او شیوه من است، مردم را بر دین و آیین من وا می دارد.
ـ ان قائمنا اهل البیت اذا قام لبس ثیاب علی(ع) و سار بسیره علی(ع).[۲۹]
قائم ما اهل بیت هنگامی که قیام کند، همچون علی(ع) لباس خواهد پوشید و به سیره او
عمل خواهد کرد.
ـ انّه متّبع لامبتدع و انّه معصومٌ فی حکمه. [۳۰]
او تابع سنّت من است و هرگز بدعت گزار نیست. او در داوری های خود از لغزش و اشتباه
مصون است.
ـ یعمل بسنّتی و یکون عطاؤه هنیئاً و ینزل بیت المقدس. [۳۱]
به سنّت من رفتار می کند عطایایش گوارا است و در بیت المقدّس فرود می آید.
ـ یدعوا الناس الی کتاب الله و سنّه نبیّه والولایه لعلیّ بن أبی طالب والبراءه من
عدوّه.[۳۲]
او مردم را به سوی کتاب خدا، سنّت پیامبر(ص)، ولایت علی بن ابی طالب(ع) و بیزاری از
دشمنان او دعوت می کند.
ـ أبطل رسول الله(ص) ما کان فی الجاهلیه، واستقبل الناس بالعدل و کذلک القائم.[۳۳]
پیامبر اکرم(ص) نشانه های جاهلیت را از بین برد و با عدالت در میان مردم رفتار
نمود، قائم(عج) نیز چنین خواهد کرد.
آنچه از عدالت امام مهدی(ع) و سیره عادلانه آن حضرت گفتهاند، روایت است و آنچه از
سیره محمد(ص) و علی(ع) و دیگر امامان به دست ما رسیده است تحقق آن. باید روایت را
با درایت در آمیخت و با نمونههای محقق، ادعاها را فهم کرد و از تلاقی آنها نورٌ
علی نور را به ارمغان آورد. ما به جای بحث از ماهیت عدالت و مبانی، اهداف، ابعاد،
شاخصها، آثار و … که در جای دیگر به آنها پرداخته ایم، در اینجا از نمودها و
نمونههای آن در سیره رسول(ص) و علی(ع) سخن میگوییم. و به جای کنکاش در مباحث نظری
و دعوا بر سر این که قرمه را با غین مینویسد یا قاف در جستجوی گوشتها و نمونههای
عملی آن هستیم. این گونه بحث کردن، علاوه بر اینکه کاربردی است، دستمایه ای است
برای فهم بهتر بحث های نظری.
سیره رسول اکرم(ص) بهترین سیره هاست؛ زیرا آن حضرت برترین میزان و بالاترین معیار
سنجش است و همه چیز را باید با سیره و روش آن حضرت سنجید. به بیان سفیان بن
عیینه:[۳۴] «ان رسول الله هو المیزان الاکبر و علیه تعرض الاشیاء علی خلقه و سیرته
و هدیه، فما وافقها فهو الحق و ما خالفها فهو الباطل؛[۳۵] به درستی که رسول خدا(ص)
میزان اکبر است و همه چیز را باید با خلق و سیره و روش و راه و رسم او سنجید و بدان
عرضه نمود، که اگر با آن موافق بود، حق است و چنانچه با آن مخالف بود، باطل است.»
امیرالمؤمنین(ع) در بیان مختصری، حضرتش را چنین معرفی می کند:
سیرته القصد، و سنته الرشد و کلامه الفصل و حکمه العدل.[۳۶]
سیره و مشی او میانه روی و اعتدال بوده و سنتش رشد و گفتارش جداکننده و فرمان و
حکمرواییش عدل.
پیامبر خود عدل مجسم و آیینه تمام نمای آن است و در جای جای حیاتش، تأکید فراوانی
بر عدالت دارد:
ـ العدل میزان الله فی الارض فمن اخذه قاده الی الجنّه و من ترکه ساقه الی
النار.[۳۷]
عدل میزان خدا در زمین است هر کس آن را دریابد او به بهشت رهبری می کند و هر کس آن
را رها نماید به جهنم سوقش می دهد.
ـ و اذا قلتم فاعدلوا.[۳۸]
چون سخن گویید پس به عدالت سخن گویید.
ـ و امّا المنجیات فالعدل فی الرضا والغضب.[۳۹]
از عوامل رهایی انسان از هلاکت، عدالت در رضایت مندی و خشمناکی است.
ـ اذا حکمتم فاعدلوا.[۴۰]
وقتی داوری می کنید بر عدل رفتار نمایید.
ـ العدل جُنه واقیه و جنّه باقیه.[۴۱]
عدل سپر نگهدارنده و بهشت پایدار است.
ـ عدل ساعه خیر من عباده سنه قیام لیلها و صیام نهارها و جور ساعه فی حکم اشدّ
عندالله من معاصی ستین سنه.[۴۲]
یک ساعت عدالت ورزیدن بهتر از عبادت یک ساله ای است که شبهایش به قیام و روزهایش به
روزه بگذرد و ساعتی جور در حکومت در نزد خداوند بدتر از گناهان شصت ساله است.
ـ ان الله تعالی یحبّ ان تعدلوا بین اولادکم حتی فی القُبل.[۴۳]
خداوند دوست دارد در میان فرزندان خود عدالت بورزید حتی در بوسیدن.
ـ ان شئتم انبأتکم عن الاماره (و ماهی) اوّلها ملامه و ثانیها ندامه و ثالثها عذاب
یوم القیامه الاّ من عدل.[۴۴]
اگر بخواهید شما را از امارت و رهبری با خبر سازم؛ اولش ملامت است و دومش ندامت و
سومش عذاب روز قیامت، مگر آنکس که عدالت ورزد.
ـ احب الناس یوم القیامه و اقربهم الی الله مجلساً امام عادل و ان ابغض الناس الی
الله و اشدّهم عذاباً امام جائر.[۴۵]
محبوب ترین و نزدیک ترین افراد در روز قیامت به خداوند، رهبر عادل و منفورترین و
گرفتارترین افراد در نزد خداوند رهبر ظالم است.
رسول خدا(ص) در حجهالوداع در تساوی انسان ها چنین فرمود:
یا ایها الناس انّ ربکم واحد و ان اباکم واحد کلّکم من آدم و آدم من تراب… لافضل
لعربی علی عجمی الّا بالتقوی.[۴۶]
و در آغاز همین خطبه چنین می گوید:
ایها الناس: الناس فی الاسلام سواء، الناس طف الصاع.[۴۷]
ای مردم، مردم در اسلام یکسان و مساوی هستند، مردم پیمانه برابرند [کسی را بر کسی
زیادتی و افزونی نیست].
و در بیان دیگر می فرماید:
الناس کاسنان المشط.[۴۸]
مردم چونان دانه های شانه با هم برابرند.
۱ـ پس از فتح مکه، زنی از قبیله بنی مخزوم دزدی کرد. قریش در صدد برآمدند که نزد
پیامبر شفاعت کنند. گفتند: چه کسی در این باره با رسول خدا(ص) سخن می گوید؟ چون
پیامبر را می شناختند، گفتند: چه کسی جز اسامه که مورد علاقه رسول خدا(ص) است جرأت
این کار را دارد؟ پس اسامه را شفیع قرار دادند و او درباره آن زن با پیامبر صحبت
کرد. پیامبر سخت خشمناک شد تا جایی که رنگ چهره اش برافروخته گردید. به اسامه
فرمود: «آیا درباره حدی از حدود الهی شفاعت می کنی؟» اسامه پشیمان شد و تقاضای بخشش
کرد. چون شب شد پیامبر برخاست و خطبه ای خواند و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
فانما هلک الذین من قبلکم انهم کانوا اذا سرق فیهم الشریف ترکوه و اذا سرق فیهم
الضعیف اقاموا علیه الحد و انی و الذی نفسی بیده لو ان فاطمه بنت محمد سرقت لقطعت
یدها.[۴۹]
همانا پیشینیان شما هلاک شدند، زیرا اگر فردی بزرگ از ایشان دزدی می کرد، رهایش
می کردند و اگر فردی ضعیف دزدی می کرد، بر وی حد جاری می کردند؛ سوگند به آن که
جانم به دست اوست، اگر فاطمه، دختر محمد، نیز دزدی کرده بود، دست او را می بریدم.
آن گاه قانون را درباره آن زن بنی مخزوم اجرا کرد.
۲ ـ از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: «ام سلمه» همسر پیامبر کنیزی داشت که
از اموال قبیله ای دزدی کرد. او را برای اجرای قانون نزد پیامبر آوردند. «ام سلمه»
با آن حضرت سخن گفت و شفاعت کرد. پیامبر به وی فرمود:
یا ام سلمه، هذا حدّ من حدود الله عز و جل، لا یضیع.
ای ام سلمه، این حدی از حدود خداوند است که ضایع نمی گردد.
آن گاه دست آن کنیز را برید. [۵۰]
۳ـ در غزوه بدر، پس از آنکه سپاه اسلام بر سر چاه های بدر موضع گرفت، پیامبر به
مرتب کردن صف ها مشغول شد. «سواد بن غزیه» جلوتر از صف ایستاده بود. پیامبر با چوبه
تیری که در دست داشت به شکم او زد و فرمود: «ای سواد! در صف و ردیف بایست!» سواد
گفت: «ای رسول خدا، به دردم آوردی! تو را سوگند می دهم به کسی که تو را به حق و عدل
برانگیخته است که قصاص مرا بازدهی!» پیامبر شکم خود را برهنه کرد و فرمود: «قصاص
کن!» سواد پیامبر را در آغوش گرفت و بر سینه آن حضرت بوسه زد. پیامبر فرمود: «چرا
چنین کردی؟» گفت: «ای رسول خدا، اوضاع چنین است که می بینی و کاری این گونه فرا
رسیده است؛ ترسیدم که کشته شوم، خواستم که آخرین عهد من با شما چنین باشد که شما را
در آغوش گیرم.» رسول خدا(ص) درباره او دعا کرد.[۵۱]برخی شبیه این ماجرا را در آخرین
روزهای زندگی پیامبر نقل کرده اند.[۵۲]
۴ ـ امیر مؤمنان(ع) در نامه ای به معاویه، درباره عدالت پیامبر می فرماید:
و کان رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ اذا احمر الباس و احجم الناس، قدم اهل
بیته فوقی بهم اصحابه حر السیوف و الاسنه.[۵۳]
رسول خدا(ص) چون کارزار سخت می شد و مردم پای پس می نهادند، اهل بیت خود را پیشاپیش
لشکر قرار می داد و بدانان، یارانش را از سوزش نیزه ها و شمشیرها حفظ می کرد.
۵ ـ رسول خدا(ص) در وصایای خود به «ابن مسعود» فرمود:
یا بن مسعود، انصف الناس من نفسک. [۵۴]
ای فرزند مسعود، از جانب حق با مردم به انصاف عمل کن.
۶ – از خانه یکی از مسلمانان مدینه سرقتی شد، در این مورد، دو نفر مورد تهمت قرار
گرفتند؛ یکی مسلمان و دیگری یهودی؛ و هر دو را دستگیر کردند و به محضر پیامبر
آوردند.
میان مسلمانان دلهره ای پیدا شد که اگر ثابت شود مسلمان سرقت کرده، آبرویی برای ما
در مدینه و نزد یهود باقی نمی ماند. خدمت پیامبر رسیدند و گفتند: آبروی مسلمانان در
خطر است. سعی شود که مسلمان تبرئه شود! اما پیامبر قضاوت به ناحق را برای اسلام و
مکتب آبروریزی می دانست. گفتند یهودیان تا کنون به ما ظلم ها کرده اند و بر فرض که
در این مورد به یک یهودی ظلم شود، در برابر آن همه ظلم ها چیزی نیست! پیامبر فرمود:
حساب قضاوت و عدالت از حساب ناراحتی های قبلی جداست.
سرانجام دو نفر متهم مورد بررسی پیامبر قرار گرفتند و بر خلاف میل مسلمانان، یهودی
تبرئه شد.[۵۵]
۷ – گروهی از کنار مجلس پیامبر می گذشتند. افراد بی بضاعت و فقیری نظیر عمار و بلال
را در آن دیدند و با تعجب به پیامبر گفتند: آیا تو به همین افراد گمنام قناعت
کرده ای، هر چه زودتر آنها را از کنار خود دور کن تا زمینه ای برای گرایش ما باشد!
صاحب تفسیر «المنار» بعد از نقل ماجرا، چنین اضافه می کند که «عمر» کمی تمایل به
این پیشنهاد مستکبران قریش نشان داد و به پیامبر گفت برای آزمایش، مدتی این افراد
فقیر را از خود طرد کنید تا ببینیم آیا زمینه ای برای گرایش این مستکبران پیدا
می شود یا نه؟ آیا آنها در پیشنهاد خود صداقت دارند یا نه؟
آیه نازل شد و به پیامبر هشدار داد که:
]ولا تطرد الذین یدعون ربهم بالغداوه و العشی یریدون وجهه…[ [۵۶]
کسانی را که صبح و شام خدا را می خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند از خود دور
مکن.
سپس در پایان آیه می فرماید: اگر این مؤمنان را از خود طرد کنی از ظالمان
خواهی بود.
۸ ـ پیامبر هنگامی که با مردم سخن می گفت، نگاه های خود را عادلانه میان اصحاب
تقسیم می کرد.[۵۷]
۹ – پیامبر گرامی اسلام با لباس معمولی میان مردم رفت و آمد می کرد؛ به طوری که
گاهی یک فرد ناشناس که وارد مسجد می شد، او را نمی شناخت و پس از آنکه مدتی در
قیافه ها نگاه می کرد، آخر کار می پرسید: «ایکم رسول الله؟ کدام یک از شما پیامبر
هستید؟» و به هنگام نشستن با اصحاب، دایره وار می نشست؛ به طوری که بالا و پایین
برای جلسه مطرح نبود. آری، این همرنگی و سادگی و بی آلایشی از ویژگی های مکتب
انبیاست.
۱۰ – عایشه یکی از همسران پیامبر(ص) می گوید: پیامبر هیچ یک از زنان را بر دیگری
ترجیح نمی داد و با همه با تساوی رفتار می کرد، هر روز به همه سر می زد و احوال
پرسی می کرد. ولی خفتن در اطاق هریک نوبتی بود. اگر می خواست نوبتی را جا به جا
کند، از همسر مزبور اجازه می گرفت. سپس عایشه می گوید من شخصاً نوبت خود را به
دیگری ندادم.
۱۱ـ علی بن ابراهیم نقل می کند: «چون گنج قلعه خیبر به تصرف پیغمبر در آمد، زنان او
مقداری از آن گنج ها را مطالبه نمودند؛ ولی پیغمبر فرمود: آنها را بین مسلمین تقسیم
نموده ام. ایشان غضب کرده و گفتند: گمان می کنی اگر ما را طلاق بدهی، هم شأن ما از
خویشان برای ما پیدا نخواهد شد؟ پس پیغمبر به فرمان الهی از همه کناره گیری کرد و
پس از آنکه از عادت ماهانه پاک شدند، به موجب آیه ۲۸ سوره احزاب، آنها را بین دنیا
و خدا مخیر نمود.
ام سلمه بلند شد، پیغمبر را در آغوش گرفت و بوسید و گفت: من خدا و پیغمبر را اختیار
نمودم. آن گاه بقیه نیز چنین کردند».[۵۸]
۱۲ـ در هنگام تقسیم غنایم جنگ بدر، آنگاه که سعدبن ابی وقاص به تقسیم بر اساس
مساوات پیامبر(ص) اعتراض می کند، آن حضرت جواب دندان شکنی به او می دهد:
قال سعد بن ابی وقاص: یا رسول الله! اتعطی فارس القوم الذی یحمیهم مثل ما تعطی
الضعیف؟
فقال النبی(ص): ثکلتک امک وهل تنصرون الاّ بضعفائکم.[۵۹]
سعد گفت: آیا سواران و فرماندهان و سرداران را با ضعیفان و افراد عادی برابر
می دانی؟
پیامبر فرمود: مادرت برایت بگرید! آیا جز به وسیله ضعیفان پیروز شدید؟
۱۳ـ انس بن مالک می گوید:
«ده سال خدمت رسول(ص) کردم همه کارهای من چنان نمی آمد که منتهی و مراد رسول(ص)
بودی. با وجود آن هرگز مرا از سر ضجرت کلمه ای نگفت و در کاری که نکردم چرا
نکردی.»[۶۰]
۱۴ـ عایشه گوید:
«رسول(ص) هرگز دست بر هیچ کس نزده است الاّ در کارزار کفّار».[۶۱]
۱۵ـ آنگاه که ضعفای جامعه و پابرهنگان و محرومان، اطراف حضرتش را گرفته بودند و
اشراف و بزرگان مکه بر طرد آنان اصرار می ورزیدند و آنها از این امر نگران بودند،
پیامبر(ص) به آنها این گونه نوید داد: «معکم المحیا و معکم الممات؛ [۶۲] در زندگانی
و مرگ با شما خواهم بود».
۱۶ـ امام امیرالمؤمنین در مورد رسول خدا(ص) می فرماید:
فانی سمعت رسول الله(ص) یقول فی غیر موطن لن تقدّس امه لایؤخذ للضعیف فیها حقه من
القوی غیرمتتعتعٍ.[۶۳]
من بارها از رسول خدا(ص) این سخن را شنیدم؛ ملتی که حق ضعیفان را از زورمندان با
صراحت و بدون لکنت زبان نگیرد، هرگز روی سعادت را نمی بیند.
«السلام علیک یا …. میزان قسط الله…. و العدل الوفی… فانت عین غیبه و میزان
قسطه.»[۶۴]
علی(ع) پیشوای حق طلبان و عدالت خواهان، پس از رسول خدا(ص) و برترین نمونه در اجرای
عدالت است. تا آنجا که او را شهید راه عدالت میدانند: «قُتل علیٌّ فی محراب عبادته
لشده عدله».[۶۵] در اندیشه امام علی(ع)، مقصد و هدف حکومت، برپایی حق و عدالت در
میان مردمان است. ابن عباس گوید: در «ذی قار» بر امیر مؤمنان(ع) وارد شدم. آن حضرت
مشغول پینه زدن کفش خود بود. چون مرا دید، فرمود: «قیمت این کفش چند است؟» گفتم
بهایی ندارد. فرمود:
والله لهی احب الی من امرتکم، الا اقیم حقا او ادفع باطلا.[۶۶]
به خدا سوگند این کفش نزد من محبوبتر است از حکومت بر شما مگر آن که حقی را بر پا
دارم یا باطلی را دفع کنم.
اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان، و لا التماس شیء من فضول
الحطام، و لکن لنرد المعالم من دینک، و نظهر الاصلاح فی بلادک، فیامن المظلومون من
عبادک، و تقام المعطله من حدودک.
پروردگارا، تو میدانی آنچه ما انجام دادیم، نه برای این بود که ملک و سلطنتی به
دست آوریم، و نه برای اینکه از متاع پست دنیا چیزی تهیه کنیم؛ بلکه به خاطر این بود
که نشانههای از بین رفته دینت را باز گردانیم، و اصلاح را در شهرهایت آشکار سازیم،
تا بندگان ستمدیدهات در ایمنی قرار گیرند و قوانین و مقرراتی که به دست فراموشی
سپرده شده، بار دیگر عملی گردد.
امیر مؤمنان(ع) هدف تشکیل حکومت را در برپایی حق و عدل منحصر میداند. می فرماید
این امر موجب برپا شدن نشانههای دین و ظهور دینداری، اصلاح کارها، فراهم شدن امنیت
و آسایش ستم دیدگان و عملی شدن قوانین الهی است.
اداره امور جز با برپا داشتن عدالت به سامان نمیرسد و آنچه سبب قوام و بقای
حکومتها و دولتها میشود، همین است. این حقیقت به صورتهای گوناگون در کلام
نورانی پیشوایان عصمت و طهارت آمده است. از جمله از امیر مؤمنان(ع) نقل شده است:
العدل نظام الامره ؛ عدل نظام بخش حکومت است. [۶۷]
العدل قوام الرعیه ؛ عدل نگهدارنده مردم است. [۶۸]
العدل حیاه ؛ عدالت جان مایه زندگی است. [۶۹]
العدل سائسٌ عام ؛ عدالت قانونی همگانی و عمومی است. [۷۰]
العدل یضع الامور مواضعها ؛ عدل همه چیز را در جای خود قرار می دهد. [۷۱]
ما حصن الدول بمثل العدل ؛ هیچ چیز چون عدل، دولتها را محکم نداشته است.[۷۲]
اعدل تدم لک القدره ؛ دادگر باش، قدرت برایت پایدار میماند. [۷۳]
فی العدل الاقتداء بسنه الله و ثبات الدول ؛ اجرای عدالت، اقتدا به سنت خدا و سبب
پابرجا بودن دولتهاست. [۷۴]
بالسیره العادله یقهر المنادی ؛ با سیرت عادله دشمنان مقهور می شوند. [۷۵]
من عمل بالعدل حصّن الله ملکه، اعدل تملک اعدل تحکم، لن تحصّن الدول بمثل استعمال
العدل فیها، دوله العادل من الواجبات، ثبات الملک فی العدل، الطاعه جنّه الرعیه
والعدل جنّه الدول، ثبات الدول باقامه سنن العدل، فی العدل الاقتداء بسنّه الله و
ثبات الدول، من عدل فی سلطانه استغنی عن اعوانه، العدل قوام البریّه، حسن العدل
نظام البریّه، العدل اقوی اساسٍ، العدل افضل السیاستین، کفی بالعدل سائساً، ملاک
السیاسه العدل، خیر السیاسات العدل، لاریاسه کالعدل فی السیاسه، جمال السیاسه العدل
فی الامره والعفو مع القدره، الرعیه لایصلحها الاّ العدل، اجعل الدین کهفک والعدل
سیفک تنج من کلّ سوء و تظفر علی کلّ عدوّ، قلوب الرعیه خزائن راعیها، فما اودعها من
عدل اوجور وجده، ما عمرت البلدان بمثل العدل، عدل السلطان خیر من خصب الزمان،
بالعدل تتضاعف البرکات، من عدل تمکّن، من عدل فی البلاد نشر الله علیه الرحمه، من
عمل بالعدل فی من دونه رزق العدل ممن فوقه، شیئان لایوزن ثوابهما: العفو والعدل،
لیس ثواب عندالله سبحانه اعظم من ثواب السلطان العادل.[۷۶]
۱ـ علی بن ابی رافع می گوید: من خزانه دار بیت المال و کاتب علی بن ابی طالب بودم.
روزی دختر امام، کسی را نزد من فرستاد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 