پاورپوینت کامل نعمانی و مصادر غیبت (بررسی غیبت نعمانی) ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نعمانی و مصادر غیبت (بررسی غیبت نعمانی) ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نعمانی و مصادر غیبت (بررسی غیبت نعمانی) ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نعمانی و مصادر غیبت (بررسی غیبت نعمانی) ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :
۲۰۹
اشاره
در ادامه معرفی ابوعبدالله نعمانی، مؤلف کتاب الغیبه، پس از بررسی آثار وی و سخن،
درباره تفسیر منسوب به او، نسبت این کتاب را به وی بررسی کرده، و این کتاب را از
زاویههای مختلف بررسی کردیم. در این بخش، از دو کتابی که به اشتباه به نعمانی منسوب
شده یاد کرده، و منشأ این اشتباه را توضیح میدهیم. سپس به معرفی نو دختری نعمانی،
وزیر مغربی می پردازیم. همچنین ترجمه نجاشی را درباره وی و درباره دایی پدرش، هارون
بن عبدالعزیز کاتب نقل کرده، و آن را توضیح میدهیم. با ترجمه رسالهای از وزیر مغربی
در شرح حال خود و خاندانش و ذکر نکاتی درباره این رساله، بخش از تحقیق را پایان
میبخشیم.
دو کتاب که به اشتباه به نعمانی منسوب شده است:
پارهای از کتابهای فهرست و کتابشناسی، کتاب جامع الأخبار و نثر اللئالی در حدیث را
به نعمانی نسبت دادهاند.۱ این نسبت، ظاهراً برگرفته از کلام مرحوم صاحب روضات است.
وی در ترجمه نعمانی، به نقل دو عبارت از مقدمه بحارالانوار پرداخته که در یکی آمده
است:
و کتاب جامع الأخبار۲، کتاب الغیبه للشیخ الفاضل الکامل الزکی محمد بن ابراهیم
النعمانی رحمه الله تلمیذ الکلینی. در عبارت دوم آمده:
کتاب نثر اللئالی و کتاب جامع الأخبار من اجل الکتب۳.
مرحوم محدث نوری، با اشاره به دو عبارت مقدمه بحار، تحریفاتی را که در نقل صاحب
روضات دیده میشود، یادآور شده است.۴ از دو عبارت بحار به روشنی بر میآید که این دو
کتاب به نعمانی منسوب نیست. حال، چه چیز سبب که چنین برداشت نادرستی از این دو
عبارت شده است؟
برای توضیح منشأ احتمالی این اشتباه، باید به دو عبارت مقدمه بحار اشاره کرد. در
مقدمه بحار، در فصل نخست -که به معرفی منابع بحار و مؤلفان آنها اختصاص دارد- نام
کتاب جامع الأخبار آمده است. در آنجا، حدود ۶ سطر احتمالات گوناگون درباره مؤلف
کتاب، نقل و بررسی شده، و سپس آمده است: و کتاب الغیبه للشیخ الفاضل الکامل الزکی
محمد بن ابراهیم النعمانی تلمیذ الکلینی۵.
مقایسه این عبارت با عبارتی که در روضات نقل شده، این احتمال را در ذهن می آورد که
صاحب روضات، به این متن مفصل مراجعه نکرده است, بلکه به متنی رجوع کرده که در آن
تنها نام منابع بحار و مؤلفان آنها درج شده و بحثهای مربوط به احتمالات مؤلف جامع
الأخبار از آن حذف شده است؛ لذا گمان کرده که جامع الأخبار مانند کتاب الغیبه،
تألیف نعمانی است.
انتساب نثر اللئالی به نعمانی، از اشتباهی افزون بر این اشتباه نشأت گرفته است.
مرحوم مجلسی در فصل دوم مقدمه بحار- که به تبیین اعتبار منابع کتاب اختصاص دارد-
درباره کتاب عوالی اللئالی۶ آورده که چون مؤلف این کتاب، سره را از ناسره جدا
نساخته، تنها پارهای از منقولات آن در بحار آمده است. سپس میگوید: ومثله کتاب نثر
اللئالی و کتاب جامع الأخبار و کتاب النعمانی من اجل الکتب، قال الشیخ المفید فی
ارشاده… (این جا عبارت مرحوم مفید در مدح کتاب الغیبه نعمانی نقل شده است).۷
گویی در نسخه مرحوم صاحب روضات از بحار، عبارتو مثله نبوده، یا وی به این عبارت
توجه نکرده است؛ لذا گمان کرده عبارت من اجل الکتب درباره کتاب نثر اللئالی و
جامع الأخبار است و چون جامع الأخبار را از مرحوم نعمانی پنداشته، به قرینه سیاق،
نثر اللئالی را هم تالیف همو دانسته است.
به هرحال، این برداشت از عبارت بحار اشتباهی آشکار است. در این عبارت، مرحوم مجلسی
کتاب نثر اللئالی را همچون عوالی اللئالی میداند که تنها به نقل برخی روایات آن
بسنده کرده است. در فصل نخست هم تصریح کرده که این دو کتاب، هر دو، تألیف ابن ابی
جمهور احسائی است.۸
جمله کتاب النعمانی من اجل الکتب جملهای مستقل و شامل مبتدا و خبر است، و عطف آن
به قبل عطف جمله به جمله است. عبارت جامع الأخبار هم به احتمال زیاد، بر نثر
اللئالیعطف شده است و وصف من اجل الکتب به آن ربطی ندارد. مدح شیخ مفید هم – که
پس از آن نقل شده – تنها درباره کتاب نعمانی است، نه کتاب جامع الأخبار.
به هر حال، نثر اللئالی نگاشته ابن ابی جمهور احسائی است و درباره مؤلف جامع
الأخبار احتمالاتی ذکر شده۹ و قطعاً هیچ یک از این دو، اثر نعمانی نیست.
خاندان نعمانی
از خاندن نعمانی آگاهی بسیاری در دست نیست. تنها میدانیم که نو دختری وی، ابولقاسم
وزیر مغربی، حسین بن علی بن حسین از دانشمندان بنام و سیاستمداران عصر خویش بوده
است. نام وی در کتب تاریخی آن دوران بسیار آمده و محور بسیاری از حوادث آن زمان
بوده است. شرح حال وی در مصادر تراجم و تاریخ به تفصیل آمده است. نخستین ترجمه
احوال وی در رجال نجاشی دیده میشود.۱۰
مهمترین مصدر در شرح حال وی کتاب بغیه الطلب فی تاریخ حلب اثر ابن عدیم کمال الدین
عمر بن احمد بن ابی جراد (متوفای ۶۶۰ق) است.۱۱ به ویژه، رسالهای از وزیر مغربی در
این کتاب نقل شده که حاوی اطلاعات بسیار ارزشمندی درباره حیات و خاندان وزیر است.۱۲
یادداشت پدر وزیر درباره وی، گزارش جالب دیگر این کتاب است.۱۳
در مصادر متأخر هم ترجمه وی بسیار ذکر شده که از مفصلترین آنها ترجمه او در اعیان
الشیعه است. در این کتاب، دو بار ترجمه وی آمده است: یکی در ذیل نام حسین۱۴ و دیگری
-به اشتباه – در ذیل نام علی بن الحسین که در برگیرند اطلاعات تازه و گرانبهایی
است.۱۵ در مصادر جدید نیز درباره وزیر مغربی، سخن به میان آمده که ما تنها به نام
یک کتاب و جمله مورد نظر آن بسنده میکنیم:
الوزیر المغربی ابوالقاسم الحسین بن علی، العالم الشاعر الناثر الثائر، دراسه فی
سیرته و اوجه ما تبقی من آثاره این کتاب، تألیف دکتر احسان عباس، با نام، پژوهشهای
تازه در مقدمه آن، به آثار چاپ شده وزیر مغربی اشاره شده است.
در این نوشته به ارائه شرح حال تفصیلی وزیر مغربی نیازی به نظر نمی آید؛ از این رو
تنها به نقل عبارت رجال نجاشی درباره وی و یکی از خویشاوندان وی و نیز نقل بخشهایی
از رساله وزیر مغربی و یادداشت پدر وی بسنده میکنیم. در بخش بعدی این نوشته پارهای
اطلاعات جدید درباره وزیر مغربی و خاندان وی میآوریم. سپس برخی اشتباهات درباره وی
را تصحیح کرده و نظرات تفسیری وی را به طور کامل نقل میکنیم.
ترجمه وزیر مغربی در رجال نجاشی
ابوالعباس نجاشی در رجال خود آورده است:
الحسین بن علی بن الحسین بن محمد بن یوسف الوزیر ابوالقاسم المغربی من ولد بلاس بن
بهرام جور، و امه فاطمه بنت ابی عبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانی شیخنا
صاحب کتاب الغیبه. له کتب…. توفی رحمه الله یوم النصف من شهر رمضان، سنه ثمان
عشر و اربع ما.۱۶
دو بخش از این، عبارت، نیازمند توضیح است:
بخش اول: ممکن است از عبارت من ولد بلاس بن بهرامجور برداشت شود که بلاس، فرزند
بلافاصل بهرام گور است؛ ولی بلاس با دو یا سه واسطه به بهرام گور میرسد، ابن عدیم،
نسب وزیر مغربی را از خط وی و نیز از خط پسرش، عبدالحمید نقل کرده۱۷ است. به نوشته
وزیر مغربی، بلاش (که ظاهراً همان بلاس است) ۱۸، فرزند فیروز بن یزدجرد بن بهرام
جور۱۹ است. عبدالحمید، نام وی را فلاش (که گویی تلفظ دیگر بلاش است) ۲۰ ضبط کرده و
او را فرزند جاماسف۲۱ بن فیروز بن یزدجرد۲۲ بن بهرام جور دانسته است. این نقل،
درستتر به نظر میرسد.۲۳
بهرام گور (بهرام پنجم) پانزدهمین پادشاه ساسانی است. فرزند وی (یزگرد دوم)
شانزدهمین، نوه وی (پیروز اول)، هجدهمین و فرزند پیروز (جاماسب)، بیست و یکمین
پادشاه ساسانی بودهاند. یزگرد دوم هم فرزندی به نام بلاش داشته که پس از برادرش
(پیروز) به پادشاهی رسیده۲۴ است. و ظاهراً بلاش -که در نسب وزیر مغربی آمده- نوه
برادر وی است.
صاحب قاموس الرجال به اشکال کلام نجاشی توجه کرده و گفته است:
بلاس، فرزند بهرام نیست؛ بلکه فرزند فیروز بن یزدجرد بن بهرام است. بلاس، عموی
انوشروان بوده و ساباط مدائن را بنا نهاده است. اصل ساباط، بلاس آباد بوده که در
اثر تخفیف و تعریب، به شکل ساباط در آمده است.۲۵
نسبی که صاحب قاموس الرجال برای بلاس بیان کرده، همان نسبی است که از خط وزیر مغربی
نقل شده است و گفتیم به احتمال زیاد، جاماست، از این نسب افتاده است. در هر حال،
عموی انوشیروان۲۶ (بلاش) پادشاه نوزدهم ساسانی است که غیر از بلاش، جد وزیر مغربی
است. بلاش جد وزیر، برادر زاده یا نوه برادر وی بوده است.
صاحب قاموس الرجال، کلام نجاشی را در این جا اشتباه میداند؛ ولی احتمال دارد نجاشی
– با توجه به اختلاف در نسب بلاس- وی را از باب اختصار در نسب، بلاس بن بهرام جور
خوانده است؛ بنابراین نمیتوان حکم قطعی به اشتباه نجاشی صادر کرد.
بخش دوم: رجال نگاران، درباره کلمه شیخن در این عبارت بحث کرده اند. در خلاصه
علامه حلی، عین عبارت نجاشی که بیشتر نقل کردیم، آمده است۲۷. البته ازصاحب کتاب
الغیبه تا پایان، نام کتابها برای اختصار حذف شده است. برخی رجالیان بر نقل علامه
اعتراض کردهاند که اگر وزیر مغربی استاد نجاشی باشد، نمیتواند استاد علامه حلی
باشد.۲۸ برخی هم گفتهاند که نقل این عبارت در خلاصه علامه بدون حذفشیخن این
اشکال را پدید آورده است.۲۹
صاحب قاموس الرجال به درستی یادآور شده که کلمه شیخن در کلام نجاشی همچون عبارت
صاحب کتاب الغیبه که پس از آن آمده، درباره نعمانی است، نه وزیر مغربی. واژه
شیخن هم به معنای شیخ طائفتنا است۳۰. بنابراین کاربرد این واژه از سوی علامه حلی
هیچ اشکالی ندارد.۳۱
نگارنده تصور میکند با این که اشکال رجال نگاران به علامه حلی به شکلی که ذکر
کردهاند ناتمام است، میتوان اشکال را به گونه دیگری بیان کرد. توضیح این که بخش
نخست خلاصه علامه حلی ویژه پذیرفتهشدگان از راویان است۳۲. در ترجمه وزیر مغربی هیچ
توثیق یا وصف مدحآمیز دیده نمیشود؛ لذا به نظر میرسد علامه حلی وصفشیخن را به
وزیر مغربی مربوط دانسته است. این احتمال وجود دارد که علامه حلی در این ترجمه، به
اصل رجال نجاشی مراجعه نکرده، بلکه به نقل استاد خود احمد بن طاوس از رجال نجاشی در
حل الاشکال اعتماد کرده۳۳ است. چون در این نقل، برای اختصار، صاحب کتاب الغیبه
حذف شده بود، علامه حلی گمان کرده که کلمه شیخن به صاحب ترجمه مربوط است و به
این دلیل که آن را به معنای شیخ طائفه امامیه دانسته- که عبارت بسیار مهمی در مدح،
بلکه توثیق راوی است- نام حسین بن علی مغربی را در بخش اول رجال خود درج کرده است.
آثار وزیر مغربی در رجال نجاشی
وزیر مغربی چندین اثر تألیف کرده که بیشتر آنها در رجال نجاشی آمده است. ما در
این جا ضمن شمارش آثار وی، درباره برخی از آنها توضیحاتی میافزاییم:
۱. خصائص علم القرآن
ابن شهر آشوب در معالم العلماء گوید:
ابوالقاسم المغربی الوزیر، له کتاب المصابیح فی تفسیر القرآن.۳۴
صاحب ریاض العلماء پس از نقل این عبارت، اشاره کرده که ظاهراً این کتاب، همان خصائص
علم القرآن است.۳۵ او هیچ دلیلی برای این ادعا نیاورده است. درباره اتحاد و عدم
اتحاد این دو کتاب نمیتوان داوری روشنی ارائه کرد. نام خصائص علم القرآن، این
احتمال را به نظر میآورد که این کتاب، در علوم قرآن (که از مبانی دانش تفسیر است)،
نگارش یافته باشد، نه در علم تفسیر.
به هرحال، ابن عدیم کتابی در تفسیر قرآن به وزیر مغربی نسبت داده که ظاهراً همان
کتاب المصابیح است. وی درباره این کتاب گوید: احسن فیه علی اختصاره۳۶ وزیر مغربی
در رساله خود از املا های چندی که در تفسیر قرآن و تأویل آن داشته خبر میدهد۳۷.
شاید کتاب تفسیر قرآن وی و احیاناً کتاب خصائص علم القرآن از همین املاها فراهم
آمده است.
این تفسیر اکنون در دست نیست؛ ولی ظاهراً در اختیار شیخ طوسی بوده؛ زیرا وی، در
کتاب تبیان از وزیر مغربی فراوان مطلب نقل میکند. در بخش بعدی این گفتار، دیدگاههای
تفسیری وی را خواهیم آورد.
۲. اختصار اصلاح المنطق
این کتاب که المنخل نام داشته۳۸، از ثمرات اقامت وزیر مغربی در مصر بوده است. پدر
وزیر مغربی در پشت نسخه این کتاب (ضمن اشاره به تاریخ ولادت و تلاش فرزندش برای
دانشاندوزی در سنین کودکی) میافزاید:
وی این کتاب را مختصر کرده، و در این اختصار، به حد نهایت رسید تمام فوائد کتاب را
در آن جای داد و هیچ یک از الفاظ کتاب را از دست نداد. تنها برای اختصار، برخی
ابواب کتاب را دگرگون ساخت و هر نوع را در جای مناسب خویش قرار داد. پس از اختصار
این کتاب، نظم آن را به وی یادآور شدم. او آن را آغاز نمود و چند ورق آن را یک شبه
به انجام رساند. تمام این کارها پیش از این بود که هفده سال را به پایان رساند.۳۹
مؤلف، این کتاب را بر ابوالعلاء معری عرضه داشت. ابوالعلاء آن را پسندیده و در مدح
آن رساله اغریضیه را برای وی فرستاد.۴۰
۳. اختصار غریب المصنف
۴. رساله فی القاضی و الحاکم
۵. کتاب الالحاق بالاشتقاق
۶. اختیار شعر ابی تمّام
۷. اختیار شعر التجری (البحتری)
۸. اختیار شعر المتنبّی و الطعن علیه
به جز این کتابها، آثار دیگری به دست وزیر مغربی نگارش یافته است؛ از جمله، کتاب
ایناس در علم نسب و کتاب ادب الخواص که هر دو به چاپ رسیده است. متنهای پراکندهای
از آثار مفقود وی در کتاب الوزیر المغربی نقل شده است، در این کتاب اشعار بازمانده
از دیوان شعر وی نیز گردآوری و تنظیم شده است.
ترجمه خویشاوند وزیر مغربی در رجال نجاشی
نام وزیر مغربی، در رجال نجاشی در ترجمه هارون بن عبدالعزیز دیده میشود. متن این
ترجمه چنین است:
هارون بن عبدالعزیز، ابو علی الاراجنی (الاوارجی ظ) الکتاب مصری کان وجهاً فی
زمانه. مدحه المتنّبی و له ابن اسمه علی و کان حسن التخصیص (التخصص) بمذهبنا و هو
جد ابی الحسن علی بن الحسین المغربی الکاتب والد الوزیر ابی القاسم. له کتاب الرد
علی الواقفه.۴۱
نقل کلام علامه مامقانی و اعتراض صاحب قاموس الرجال
صاحب تنقیح المقال، علی بن هارون بن عبدالعزیز را در کتاب خود نام برده و
می افزاید:
دربار وی تنها به عبارت نجاشی له ابن اسمه علی دست یافتهام؛ اما عبارت و کان
حسن التخصیص بمذهبن، ظاهراً به پدر وی (صاحب ترجمه در رجال نجاشی) مربوط است.۴۲
صاحب قاموس الرجال در اعتراض به این کلام، میگوید:
جملهو کان حسن التخصیص بمذهبن به علی بن هارون بن عبدالعزیز مربوط است؛ و گرنه
ذکر نام علی، بدون توضیح اضافی لغو و از وظیفه رجالی بیرون است؛ زیرا عالم رجالی
همچون عالم نسب نیست که تنها به ذکر طبقات افراد بپردازد. احتمال دارد گفتار بعدی
نجاشی و هو جد ابی الحسن المغربی والد الوزیر ابی القاسم نیز به وی بازگردد. عبارت
له کتاب که درباره هارون بن عبدالعزیز صاحب ترجمه است، مانعی از سخن ما نیست (که
عبارات پیشین را درباره پسر وی، علی دانستیم)؛ زیرا ارتباط این عبارت به صاحب ترجمه
با قرینه بوده است. از سوی دیگر، فصل این کلام (و عدم ذکر حرف عطف در آغاز آن) نیز،
دلیلی است بر درستی سخن ما.۴۳
بررسی کلام صاحب قاموس الرجال
در بررسی این کلام به دو روش میتوان بحث کرد: نخست، نگرش کلی این کتاب به رجال
نجاشی بررسی شود. روش دوم، تنها درباره ترجمه بالا تحقیق شود.
دربار روش نخست، اشاره میکنیم که این نگرش به کتاب رجال نجاشی، در فهم عبارات کتاب
بسیار مهم است و در تراجم بسیاری ما را بر آن میدارد که تفسیر خاصی از عبارات کتاب
ارائه دهیم. تفصیل این سخن، گفتاری مستقل میطلبد. در اینجا تنها به ذکر نکاتی چند
در اثبات نادرستی این نگاه به رجال نجاشی بسنده میکنیم:
اول: در آغاز جزء دوم رجال نجاشی، این کتاب چنین معرفی شده است:
کتاب فهرست اسماء مصنفی الشیعه و ما ادرکنا من مصنفاتهم وذکر طرف من کناهم والقابهم
و منازلهم و انسابهم و ما قبل فی کل رجل منهم من مدح او ذم۴۴.
کلمه انسابهم در این عبارت نشان میدهد که نجاشی هنگام تالیف، انساب راویان را در
نظر داشته است. بنابراین وی تنها هدف رجالی را دنبال نمیکرده است.
دوم: با مراجعه به رجال نجاشی، در مییابیم که مؤلف، عنایت ویژهای به ذکر خانواده
راویان داشته است، در نزدیک به یک پنجم ترجمهها از پدر برادر، جد، عمو، دایی،
فرزند، … یاد کرده است؛ بلکه گاه، دایر این خویشاوندان به شوهرخاله هم گسترش
یافته است.۴۵ این یادکردها، غالباً همراه توضیحی درباره افراد وابسته بوده و چه بسا
برای بهتر شناساندن صاحب ترجمه صورت گرفته است؛ ولی همیشه چنین نبوده و خویشاوندان
بدین هدف ذکر نشدهاند؛ برای نمونه در ترجمه عبیدالله بن احمد بن نهیک میخوانیم: و
آل نهیک بالکوفه بیت من اصحابنا منهم عبدالله بن محمد و عبدالرحمن السمریان و
غیرهما.۴۶ در ترجمه محمد بن سماعه نیز آمده است:والد الحسن و ابراهیم وجعفر وجد
معلی بن الحسن۴۷ اگر هدف، تنها شناسایی محمد بن سماعه بود آوردن این همه نام
ضرورتی نداشت.
در ترجمه معلی بن خنیس، همچنین ذکر شده: و ابن اخیه (اخته) عبدالحمید بن ابی
الدیلم۴۸. بیتردید، معلی بن خنیس بسیار نامورتر از عبدالحمید بن ابی الدیلم است و
نباید او را با ابن ابی الدیلم معرفی کرد. به نظر میرسد ذکر تمام این مطالب، از این
روست که یادکرد خویشاوندان راوی، هدف مستقلی برای نجاشی بوده است و نیازی نیست به
هدف دیگری برای آن بیندیشیم؛ بنابراین، آوردن جمله و کان خاله علان الکلینی
الرازی در ترجمه دانشمند نامی شیعی محمد بن یعقوب الکلینی به روشنی توجیه میشود.۴۹
سوم: رجالیان، گاه ضمن ترجمه به توضیح علت لقب یا کنیه راوی میپردازند. آوردن جمله
و له ابن اسمه علی در این ترجمه میتواند برای توضیح کنیه ابو علی باشد. جالب است
که این جمله، تنها یک بار دیگر در رجال نجاشی دیده میشود، آن هم در ترجمه موسی بن
عمر بن یزید بن ذبیان. در این ترجمه، پس از ذکر کنیه ابو علی میافزاید: و له ابن
اسمه علی و به کان یکتنی۵۰؛ بنابراین نیازی نیست جمله کان حسن التخصیص بمذهبن
را با فرزند صاحب ترجمه مربوط دانست. به طور کلی، همان گونه که مرحوم مامقانی متذکر
شده، ظهور نخستین این گونه تعابیر، این است که به صاحب ترجمه مرتبط است و تا قرینه
روشنی بر خلاف آن نیابیم، نباید از این ظهور دست برداریم.
دربار روش دوم (بحث از خصوص ترجمه هارون بن عبدالعزیز در رجال نجاشی) هم نخست به
این نکته میپردازیم که نه هارون بن عبدالعزیز و نه فرزند وی (علی)، هیچ یک، جد پدر
وزیر مغربی نبودهاند، بلکه هارون بن عبدالعزیز، دایی پدر وی و علی بن هارون پسردایی
پدرش بوده است؛ همان گونه که در رساله وزیر مغربی بدان تصریح شده است.۵۱
به نظر میرسد در نسخه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 