پاورپوینت کامل دفاع از کتاب مهدویت در اسلام(مصاحبه با دکتر ساشادینا) ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دفاع از کتاب مهدویت در اسلام(مصاحبه با دکتر ساشادینا) ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دفاع از کتاب مهدویت در اسلام(مصاحبه با دکتر ساشادینا) ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دفاع از کتاب مهدویت در اسلام(مصاحبه با دکتر ساشادینا) ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۵۵

اشاره

مقاله حاضر، ترجمه جدیدترین مصاحبه با دکتر عبدالعزیز عبدالحسین ساشادینا درباره
کتاب ایشان مهدویّت در اسلام -ایده مهدی ( در شیعه دوازده امامی- است. مصاحبه
حاضر از آن جهت پر اهمیت است که محور اصلی آن را بررسی جایگاه و تأثیر این کتاب در
جامعه آمریکا و اروپا تشکیل می دهد.

کتاب مهدویّت در اسلام، پایان نامه دکترای ساشادینا در رشته مطالعات مذهبی دانشگاه
تورنتوی کانادا است که در سال ۱۹۷۶ م از آن دفاع کرده است، کمتر کتاب یا مقاله ای
را می توان یافت که در آمریکا و اروپا در ارتباط با موضوع خاص مهدویّت در اسلام یا
موضوع عام مسیح باوری در ادیان، به رشته تحریر درآمده باشد و در فهرست منابع اصلی
آن، عنوان کتاب ساشادینا به چشم نیاید.

استناد مستقیم مقالات چاپ شده در دائره المعارفهای معتبری چون دائره المعارف دین و
دایره المعارف میرجا الیاده، دائره المعارف اسلام، دائره المعارف جهان نوین اسلام
به کتاب ساشادینا به عنوان یک منبع درجه اول و همچنین نگارش مدخلهایی چون مهدویّت و
مهدی ( توسط دکتر ساشادینا در بعضی از این دائره المعارفها، نشانگر استناد دین
شناسان، اسلام شناسان و شیعه شناسان غربی به برداشتهای دکتر ساشادینا از بحث
مهدویّت در اسلام است.

در مصاحبه حاضر، دکتر ساشادینا ابتدا انگیزه اصلی خود از نگارش کتاب مورد بحث را
بیان می کند، سپس به بعضی از سؤالاتی که پیرامون کتاب وی مطرح گشته است پاسخ
می دهد. بررسی مسایل تریبون آزاد تورنتو با محوریت حل و فصل بحثهای موجود درباره
این کتاب، قسمت بعدی مصاحبه را در بر می گیرد، در پایان دکتر ساشادینا با اشاره به
ارتباطات کتبی و شفاهی خود با حضرت آیت الله العظمی لطف اله صافی گلپایگانی و حضرت
آیت الله ابراهیم امینی به کمبود منابع درسی و پژوهشی منصفانه در خصوص اسلام شیعی و
مخصوصاً مهدویّت در اسلام اشاره می کند و جایگاه کتاب خود در میان کتب نوشته شده در
مورد مهدویّت در اسلام توسط یهودیان، مسیحیان و بهایی ها را متذکر می گردد. ایشان
نگارش این کتاب را یک توفیق الهی و سبب دستیابی خود به بلوغ فکری و کمال در ایمان
به خدا تلقی می کند.

پاورقی های نقادانه برادر عزیزم جناب آقای دکتر سیدرضی موسوی گیلانی بر قسمتهایی از
مصاحبه نیز، ارزش مضاعفی به مطالعه آخرین مصاحبه دکتر ساشادینا در مورد مهدویّت در
اسلام بخشیده است.

گفتوگوی دکتر عبدالعزیز ساشادینا۱ با سردبیر ساهاکار، منیر دایا۲، درباره کتاب
مهدویت در اسلام: (اید مهدی در تشیع دوازده امامی)۳

پرسشهای زیر از سوی منیر دایا، برای عبدالعزیز ساشادینا، نویسند کتاب مهدویت در
اسلام (اید مهدی در تشیع دوازده امامی) (آلبانی: دانشگاه ایالتی نیویورک، ۱۹۸۰) که
از موضوعات مورد بحث در پنج شمار قبلی فدریشن ساهاکار۴ بوده، مطرح شده است.

هدف از این پرسشها دستیابی به توضیحات نویسنده درباره مسائلی است که همواره
نگرانیهایی را در جامعه ایجاد می کند. دکتر ساشادینا به صراحت و آشکار باور خود را
به آیین شیعه دوازده امامی، حتی در بخش نتیجهگیری کتاب، بازگو کرده است. مهمتر
اینکه، او در مکاتبه خود با آیت الله صافی گلپایگانی (به قسمت ذیل مراجعه کنید)،
بار دیگر به اعتقاد خود به دوازده امام پافشاری کرده است.

ما این پرسش ها را در بخش نامه خوانندگان- که در پنج شمار پیشین منتشر شد- بیان
کردیم و از دکتر ساشادینا خواستیم با کمال صداقت به آنها پاسخ دهد. بدین وسیله فرصت
مناسبی برای توضیح بیشتر در اختیار وی قرار دادیم.

هدف اصلی شما از تالیف کتاب مهدویت در اسلام چه بود؟

– هر کسی در جایگاه من باشد، به عنوان یک فرد مؤمن میخواهد به دانسته های بیشتری
درباره دین خود دست یابد. همانگونه که همه میدانند من از همان کودکی، به دین خود
علاقه داشتم و شیفته باور به وجود غایب امام دوازدهم(ع) بودم. در زمان تحصیل در
مشهد، واقع در ایران، (در سالهای ۱۹۶۶- ۱۹۷۱م) در پی پژوهش درباره موضوع مهدی در
اسلام برآمدم و به گردآوری کتابهای لازم از ایران و عراق پرداختم، تا آنها را
همراه خود به کانادا بیاورم.

در دانشگاه تورنتو با مطالعات غرب درباره اسلام و شیعه آشنا شدم. با آغاز مطالعه
این کتابها درباره موضوعِ [مورد نظر]، بیدرنگ به تعصب آنها برضد مکتب شیعه به ویژه
امام غایب در باور شیعه دوازده امامی پی بردم. استاد مشاورم به من پیشنهاد کرد که
درباره موضوع تاریخی رابطه شاه عباس صفوی با امپراتوری عثمانی پژوهش کنم. من
پیشنهاد او را رد کردم. در مقابل، تاکید کردم که میخواهم موضوع رساله خود را
احیاگر آینده در اسلام قرار دهم.

اگر مهدویت دراسلام را دربافت پژوهش های غرب درباره مکتب شیعه -که بیشتر به وسیله
نویسندگان یهودی و مسیحی (از قبیل ایگناز گلدزیهر۵، دوزی۶، درام استتر۷،
مارگولیوس۸، برنارد لوئیس۹، هنری لامنز۱۰، و دیگران) انجام شده – مطالعه کنیم، این
کتاب از چند لحاظ مهم اصلاح دیدگاههای منفی و مغرضانه آنها بر اساس منابع سنی
درباره مکتب شیعه به شمار می آید.

آیا این کتاب برای خوانندگان خاصی نوشته شده یا جهت مطالعه عموم مسلمانان و برای
بازتاب دیدگاه شیعه درباره مهدی، به عنوان احیاگر آینده در اسلام ناب تنظیم شده
است؟

– کتابهای دانشگاهی بر خلاف آثار ژورنالیستی، به سبب برخورداری از ماهیت پژوهشی
ویژه و زبان تخصصی برای مخاطبان محدودی در دانشگاهها تهیه میشوند.

موضوع مهدویت در اسلام فشرده است و به شیوه کتب دانشگاهی نوشته شده؛ در نتیجه کتابی
نیست که هر کس بدون آمادگی مناسب فکری و روششناختی، آن را انتخاب و آغاز به مطالعه
کند. در جای جای این کتاب، از دیدگاه شیعه حمایت شده و با احترام و بزرگداشت شیعه،
نگاشته شده است. برای اثبات این مطلب کافی است آن را با کتابهای دیگر درباره امام
غایب و اندیشه مهدویت- که به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نوشته شده است-
بسنجید. افزون بر آن رویکرد مهدویت در اسلام، تاریخی و بر اساس منابعی است که در
طول تاریخ به وسیله نویسندگان شیعه و سنی ارائه شده است.۱۱

از این رو، مخاطبان ویژه ای درنظر بوده است. تعجبی ندارد که بگوییم در طول هفده سال
پس از نخستین انتشار این کتاب (۱۹۸۰م) ناشر (دانشگاه ایالتی نیویورک) فقط ۱۲۶۸ نسخه
از آن را فروخته است. با توجه به بازار فروش کتابهای دانشگاهی در امریکای شمالی،
این رقم بسیار ناچیز است. بیشتر این نسخه ها را اساتید دانشگاهی به سبب عنوان آن-
که بیانگر رابطهای تطبیقی با اید مسیحیت برپایه بر انتظار بازگشت عیسای مسیح است،
خریدهاند.

طی سالهای گذشته، برخی از پاراگرافهای کتاب سبب بیان گفته هایی بر ضد شما گردیده و
به تردید درباره باور شما به وجود و غیبت امام دوازدهم انجامیده است. آیا شما هم با
این گفته موافقید؟

– من کاملاً مخالفم! درهیچ مرحله از نگارش بخشهای مختلف کتاب، تردیدی نداشتهام، یا
چیزی جز حقیقت دینی مربوط به وجود و غیبت امام دوازدهم را برای پیروان و از جمله
خودم، مطرح نکردهام.

بحث من بر شیوه بیان حقیقت دینی مربوط به وجود و غیبت این امام در منابع شیعه، که
در قرون دهم تا یازدهم به نگارش در آمدهاند، متمرکز است. من منابع عقلی و روششناختی
خود را به کار گرفتهام تا توضیح دهم که چگونه عالمان شیعه در زمانهای مختلف
کوشیدهاند وجود امام غایب و حقیقت غیبت کبرای او را تبیین کنند.

چون این کتاب برای مخاطبان دانشگاهی نوشته شده، مسلماً امکان نداشت زبان باور شخصی
خود را به کار گیرم و به بیان باور خود درباره این دو حقیقت دینی بپردازم. من این
حقایق دینی را اموری مسلم برای مومنان و البته برای خودم میدانم. پایه این حقایق،
باور ما به هدایت همیشگی خداوند است که با حضور امام (ع) برای ما ممکن می شود.

در نتیجه، هر گونه اتهام ایجاد تردید درباره حضور و وجود غایب امام دوازدهم (ع) را
که از نظر خودم مسلم بوده و پایه هویت من به عنوان یک مسلمان پیرو مکتب الهی اهل
بیت را تشکیل میدهد، رد میکنم.

این ادعا نیز مطرح شده است که شما با عنوان واقعنگری۱۲، در برخی بخشهای کتاب خود
(مانند صفحههای ۲و۳) برخی شخصیتهای برجسته در باور شیعه را غیر مستقیم، استهزا
کردهاید. لطفاً نظر خود را در این زمینه بفرمایید.

– برعکس، مطالعه دقیق این دو صفحه، این فرض را تایید نمیکند. در واقع، در همین دو
صفحه، پس از رد هر گونه ارتباط میان ایده اسلام درباره احیاگر آینده در اسلام ناب
با اندیشه انتظار در یهودیت و مسیحیت، کوشیده ام باور به ظهور مهدی در آینده را به
دوران مهم حضرت محمد(ص) ارتباط دهم. علت آن نیز انتقاد رایج در آثار غربی و سنی
برضد باور شیعه به مهدی است که می گویند[باور مذکور] ریشه اسلامی ندارد. با این حال
برای این کار، طوری به اسلام دوازده امامی پرداختهام که گویی بیننده ای بیرونی و بی
طرف هستم (اگر منظور از واقعنگری این باشد)؛ اما در هیچ جای کتاب، عالمی را که
درطول تاریخ اسلام شیعه در این زمینه مطلب نوشته یا اعتقادی را در این باره استهزا
نکردهام.

در صفحه ۶ از کتابتان در یک قسمت آمده است: دکترین امامت در شیعه امام جعفر
صادق(ع) شکل گرفت که سبب طرح این سؤال می شود که: قضیه درباره امام اول تا امام
محمد باقر(ع) چه بوده است؟ آیا این گفته تضعیف حدیث پیامبر(ص) درباره دوازده جانشین
خود نیست؟

– اجازه دهید تفاوت میان فرمایش پیامبر درباره دوازده جانشین ( خود و شکلگیری
دکترین براساس آن فرمایش را توضیح دهم:

پیامبر در این گفتار، تنها دوازده جانشین پس از خود را تعیین میکند و هیچ گونه
تفصیل دینی (مانند ویژگی ها، نوع تعیین امام از سوی پیامبر(ص)، چه آشکارا[جلی] و چه
پنهانی[خفی] لزوم برخورداری از رفتار نمونه، دانش کامل و غیره) ارائه نمیکند۱۳. این
جزئیات را امام جعفر صادق(ع) مطرح می کند. از این رو است که شکل بخشیدن به این
دکترین را به او نسبت میدهند.

این نکته دارای اهمیت است که به خاطر داشته باشیم هدف امام صادق(ع) از ارائه شواهد
دقیق امامت، پاسخ به انتقاد از این باور بنیادین شیعه بوده است. در این دوره، خلافت
در حال تغییر بوده و بنی عباس جایگزین بنیامیه میشد. در حقیقت، هر یک از امامان پس
از امام صادق(ع) (برای مثال طولانی ترین حدیث پیرامون امامت توسط امام رضا(ع) در
اصول کافی) جزئیات بیشتری را درزمینه فرمودههای کوتاه پیامبر درباره جانشینان خود،
ارائه میکردند، درست همانگونه که علمای ما در هر دوره از پیشرفت جامعه در طول
تاریخ، چنین میکنند. منظور من از توصیف جریان شکلگیری دکترین[امامت] توسط امام
صادق(ع)، این بوده است.

تریبون آزاد تورنتو (که به موضوعی برای بحث داغ درباره پنج شمار پیشین ساهاکار
تبدیل شد) برای حل و فصل بحثهای موجود درباره این کتاب تشکیل شد. نقل شده که ملا
اصغر در این باره گفته است: کتاب شما غیر قابل دفاع است. و از شما خواسته شد از
کتاب خود دفاع نکنید؛ زیرا ممکن است سبب سوء تفاهم دیگران شود. به همین سبب شما
سکوت کردید و در نتیجه برداشتهای مختلفی از سکوت شما صورت گرفت. برای پایان دادن به
تردیدها و صحبتهای بیشتر، لطفاً بفرمایید آیا سکوت شما به معنای پذیرش این درخواست
بود که از کتاب خود دفاع نکنید یا هدف دیگری داشتید؟

– پرسش شما موقعیت بسیار مناسبی را برای من فراهم کرد. من [تا کنون] از هر گونه
اظهار نظر آشکار درباره این گردهمایی خودداری کردهام تا از زیان بیشتر انجمن خود
جلوگیری کنم. من معتقدم تمام مسائلی که انجمن با آنها مواجه است، باید به گونهای
مسالمتآمیز حل و فصل شود؛ زیرا معتقدم حسن نیت فراوانی وجود دارد که ما را بر آن
میدارد که رفتار اجتماعی مناسبی داشته باشیم. به نظر میرسد زمان آن فرا رسیده است
که این سکوت را بشکنم و اجازه دهم افراد منطقی، خود درباره عملکرد آشکار افراد
درگیر در این ماجرا قضاوت کنند. من به اختصار به این مساله میپردازم و از ارائه
توضیحات بیشتر که ممکن است به بحث بیشتر بینجامد، خودداری میکنم.

یک روز صبح زود (در آگوست ۱۹۵۵) برای شرکت در این گردهمایی آماده میشدم که آیتالله
امینی از قم با من تماس گرفتند. ایشان به وسیله کسی در کانادا از تشکیل چنین جلسهای
در تورنتو آگاه شد و اصرار داشتند که من از شرکت در این گردهمایی صرف نظر کنم. به
ایشان گفتم که برنامهریزی امور با ملااصغر است. آیت الله امینی با ملا صاحب تماس
گرفتند و اصرار کردند که ایشان به عنوان رهبر انجمن خوجا لطف کنند و به این ماجرا
پایان دهند. آمادگیهای لازم از مدتها پیش انجام گرفته بود. سپس نامهای از ملا صاحب
دریافت کردم که در آن گفته بود تماسی از قم داشته و میخواست نظر مرا بداند، من هم
در پاسخ از وی خواستم سفر خود را لغو نکند و گفتم: این، خود فرصتی برای هر دوی ما
است که آرامش را در انجمن برقرار کنیم.

بعدا آگاه شدم که وی همچنان درباره حضور در این گردهمایی تردید دارد؛ به همین سبب
با او تماس گرفتم و گفتم: انجمن در حال فروپاشی است و حیات دینی مردم لطمه میخورد
و او به عنوان رهبر این انجمن وظیفه دارد یک بار برای همیشه به این وضعیت پایان
دهد. پس از بحث طولانی، وی اظهار نگرانی کرد که این گردهمایی به رقابت شخصی بین ما
دو نفر تبدیل شود. من به او اطمینان دادم که کاملاً با او همکاری میکنم و اجازه
نمیدهم چنین اتفاقی بیفتد. توافق کردیم که پیش از تشکیل گردهمایی، خصوصی با هم
ملاقات کنیم و نوع گفتوگوی خود و اهدافی را که باید به آنها دست یابیم، تنظیم کنیم.
این ملاقات هرگز انجام نشد.

در این گردهمایی، احساس کردم از هیچ فرصتی برای توهین و تحقیر شخص من در برابر همان
انجمنی که چندین دهه به آن خدمت کرده بودم، دریغ نمیشود. به خاطر میآورم زمانی که
گزیدههایی از کتاب را – که ۹۰درصد حاضران آن را مطالعه نکرده بودند- می خواندند و
مرا متهم میکردند که حتی به نبوت هم باور ندارم، مطالب را از وسط پاراگراف
میخواندند، تا در وضعیت موجود مبالغه کنند.

از آن زمان همواره به وسیله استخاره از قرآن کمک میگرفتم و پیوسته به شکیبایی
فراخوانده میشدم. در این گردهمایی، نقل قولهای اشتباه فراوانی ارائه میشد یا
بلافاصله توضیحات مفهومشناختی آشفتهای مطرح میگردید و به مردم نشان میدادند که چقدر
حدیث در اصول کافی درباره موضوع غیبت و بقیه مسائل مربوط وجود دارد (در مجموع، ۳۳
حدیث وجود دارد؛ نه به گونهای که در آنجا ادعا شد، صده حدیث).

برای آخرین بار در طول تنفس- که قرار بود پس از آن به پرسشها پاسخ دهم- باز هم
استخاره کردم و همچنان یادآور شدم که صبر پیشه کنم. تصمیم حتمی گرفتم که آرام باشم
و اجازه ندهم تحقیر شخص من از سوی ملاصاحب، خشم مرا برانگیزد و سبب اختلاف بیشتر در
انجمن شود. تنها هدف من از درخواست تشکیل گردهمایی و تن دادن به این جریان، این بود
که فرصتی را برای بازگشت آرامش به انجمن فراهم آورم. میخواستم شاهد بازگشت انجمن به
حیات طبیعی خود برپایه فراهم کردن هدایت دینی در این لحظه بحرانی از تاریخ ما در
غرب باشم.

جدای از این که آیا مهدویت در اسلام قابل دفاع است یا خیر، دفاع م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.