پاورپوینت کامل دکترین مهدویت: چیستی، خاستگاه، ضرورت ها و راهکارها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دکترین مهدویت: چیستی، خاستگاه، ضرورت ها و راهکارها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دکترین مهدویت: چیستی، خاستگاه، ضرورت ها و راهکارها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دکترین مهدویت: چیستی، خاستگاه، ضرورت ها و راهکارها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
اشاره
عنوان «دکترین مهدویت» از جمله قالب های نوینی است که در عرصه نظریه پردازی های راهبردی بشر معاصر، تدریجاً اهمیت و جایگاه خاص خود را می یابد.طرح این بحث به صورت یک نظریه جهانی، مستلزم شناخت صحیح مؤلفه ها و بررسی ابعاد مختلف آن است.در این نوشتار ضمن پرداختن به چیستی شناسی و خواستگاه دکترین مهدویت، سعی شده است شاخصها و زیرساختهای تئوری مهدویت و نیز راهکارهای جهانی شدن آن، مورد توجه قرار گیرد.
طرح بحث
نظریه مهدویت به عنوان محور تئوری سیاسی «حکومت جهانی اسلام»، امروزه یکی از مهم ترین موضوعات زنده و پر جاذبه ای است که مرزها را درنوردیده و افکار عمومی جهانیان را به خود جلب نموده است.
توجه شیعیان نسبت به وجود مقدس امام زمان(عج)، گرایش روزافزون مسلمانان و رویکرد مثبت بسیاری از آزاد اندیشان و پیروان سایر ادیان، به این موضوع و نیز نگرانی و عکس العمل های انفعالی و خصمان قدرتهای استعماری و مراکز وابسته به صهیونیسم برای مقابله و جلوگیری از نفوذ این تفکر الهام بخش و… همه و همه نشانگر اهمیت تأثیر گذاری این بحث در فضای افکار عمومی است که آثار و پیامدهای امید بخش آن، هر روز پر رنگ تر از گذشته، نمایان می گردد.
با توجه به اهمیت موضوع از یکسو و شرایط مساعد جهانی برای عرضه و تکثّر اندیشه ها و رقابت تئوری ها و دکترین ها از سوی دیگر، ضرورت دارد که فرهیختگان اندیشمند و اهل قلم به منظور فرهنگ سازی و گسترش اندیش اصیل مهدویت، آن را به عنوان «دکترین سیاسی، عقیدتی» اسلام به جهانیان عرضه نمایند و با تبیین برتری های این اندیش الهی و طرح جهانی و بین المللی نظری مهدویت، رسالت خطیر خود را در این عرصه به انجام رسانند.
نگارنده ضمن ارج گذاری به تلاشهای علمی ثمر بخشی که در حوز مبانی کلامی و تاریخی این موضوع تاکنون انجام گرفته است، بر این باور است که از اولویت های مهم این بحث، تبیین ابعاد سیاسی حکومتی آن به منظور نقش آفرینی در شکل دهی نگرشها و جهت گیری های عمومی در سطح کلان جهانی است که هم اینک ضرورت پرداختن به آن بیش از گذشته احساس می شود.
در این راستا بسیار اندک اند کسانی که در جهت بستر سازی این تحول بزرگ و مبارک، جنبه های الگویی سیاسی حکومتی این بحث را آن چنان که شایسته است، در رابطه با حرکت رو به آیند انسان معاصر، مورد توجه جدی قرار داده باشند.
به اعتقاد نگارنده آنچه در مورد مباحث مربوط به «دکترین مهدویت» به عنوان اولویت و نیاز مبرم، مطرح است دو چیز است:
۱. تبیین صحیح، علمی و متناسب با نیازها و اقتضائات عصر؛
۲. عملیاتی نمودن بحث دکترین مهدویت در عرص جهانی و بین المللی.
با عنایت به این مهم، مقال حاضر درصدد است ضمن تبیین خاستگاه دکترین مهدویت در حوز اندیش اسلامی و درون دینی، به تحلیل و ارزیابی موقعیت و جایگاه دکترین مهدویت در جهان معاصر و بررسی زمینه ها و قابلیت های کاربردی آن، بپردازد.
امید است این تلاش ناچیز، جرقه ای برای جلب بیشتر نگاهها و برانگیختن انگیزه ها بدین سو باشد تا شاید با همت اندیشه های ژرف نگر و قلم های راهگشا، زمین عملیاتی شدن این تفکر هایی بخش در جهان هموار گردد و چشم انداز نگاه خلق مستضعف و انسان های پاک اندیش را به سوی آن یگان دوران و موعود قرآن حضرت بقی الله الاعظم ارواحناه فداه، معطوف سازد ان شاءالله.
پیشینه تاریخی بحث:
این بحث از نظر پیشینه تاریخی نیز به عنوان یک طرح نوین اسلامی مطرح است که ریشه قرآنی دارد زیرا ایده «نجات بخشی» و «منجی گرایی» گرچه سابق دیرین در تاریخ کهن بشر دارد و اساساً این امر قبل از آن که یک مسأله تاریخی باشد، یک گرایش فطری انسانی است که در نهاد کمال طلب و ترقی خواه انسان ریشه دارد اما سمت و سو و خواستگاه این گرایش تاریخی و فطری را تنها در تفکر اسلامی، می توان به صورت تعریف شده و نظام مند جستجو نمود. این گرایش که در میان پیروان ادیان توحیدی نمود بیشتری دارد به موازات حرکت و تاریخ انسان، در حال رشد و شکوفا شدن می باشد که از این نظر ایده فرجام خواهی و آینده نگری را می توان وجه مشترک هم امتها و ملل جهان به شمار آورد و از انبیای الهی به عنوان مبشران و طراحان اصلی این ایده یاد نمود.
همزمان با پیدایش هسته های اولیه تمدنی در عرصه زندگی اجتماعی، تفکر فرجام خواهی و اندیش پیروزی صالحان و صعود به مدین فاضله، ذهن انسان های نیک اندیش و توده های تحت ستم را به خود معطوف نمود و تدریجاً به صورت یک آرمان فراگیر تبدیل گردید.
در این خصوص، گرچه پیروان هر دین و آئینی بر اساس تعالیم خود، نسبت به این مسأله تفسیر خاص خود را دارند اما نکت مهم و قابل توجه این است که هیچگاه حافظ تاریخ امتها و ملتها، در این مورد، طرح مشخص و دورنمای روشنی نسبت به آیند تاریخ، از خود نشان نداده است. این جا است که معجزه تفکر اسلامی و عظمت ابتکارات آن در طرح نظام مند اندیش مهدویت که ما از آن به «دکترین مهدویت» تعبیر می کنیم، به خوبی نمایان می گردد؛ زیرا اسلام تنها دینی است که برای بارور ساختن این اید فطری و تاریخی، حساب ویژه ای باز نموده و با طرح و برنام روشن، تحقق آرمانهای مورد انتظار بشر را مهم ترین رسالت خود اعلام نموده و رسماً آن را در دستور کار برنامه های آیند خود قرار داده است.
در این رابطه، قرآن کریم به عنون تنها سند معتبر وحیانی و تاریخی، برای اولین بار نظری حکومت عدل جهانی را فراروی بشریت قرار داده و وعد تحقق آن را در آیند نزدیک بشارت داده است.[۱]
در این طرح نوین که به عنوان تز سیاسی اسلام در قالب «دکترین مهدویت» عرضه گردیده است، عناصر اصلی حکومت و ارکان نظام واحد جهانی به صورت کاملاً تعریف شده ترسیم شده است؛ هم تصویر روشن و شفاف از شخصیت الهی رهبری نظام و منجی موعود؛ یعنی امام مهدی( ارائه نموده است و هم ساختار و اهداف نظام عدل جهانی را تبیین نموده و هم راهکارهای عملی شدن آن را به بشریت توصیه نموده است.
به همین جهت اندیشه «نظام واحد عدل جهانی» را می باید یک اندیشه و ابتکار اسلامی و نشأت گرفته از گزاره های وحیانی قرآن کریم، دانست. این طرح نوین که در آن دور نمای از فعل و انفعالات آینده، به طور دقیق پیش بینی شده است، به لحاظ این که مبتنی بر فطرت انسانی و هماهنگ با سنتهای تکوینی است از ضمانت و پشتوان محکم علمی نیز برخوردار می باشد.
هم اکنون پرسش اصلی بحث این است که: با توجه به این که در میان فرق اسلامی از جهت نظری در مورد موضوع مهدویت و دست کم در خصوصیات و ویژگیهای آن اختلاف نظر و تفاسیر مختلفی وجود دارد، اولاً؛ طرح این بحث به عنوان دکترین سیاسی اسلام، با چه شاخصه ها و فاکتورهایی قابل تعریف است؟ ثانیاً؛ ازنظر تفسیر درون دینی، در میان دیدگاه های موجود، خاستگاه واقعی این بحث بر چه اندیشه و بینشی، استوار می باشد؟
به همین جهت لازم است در این بخش ضمن تعریف اجمالی دکترین مهدویت در اندیشه اسلامی، به کالبد شکافی و تبیین خاستگاه اصلی این بحث بپردازیم.
اصطلاح دکترین مهدویت
اصطلاح «دکترین» که ترجمه و برگردان فارسی «Doctrine» انگلیسی است، در فرهنگ لغات و اصطلاحات، به مفاهیمی؛ چون: اصول، آئین، مجموع عقاید پیروان یک مکتب علمی، فلسفی، سیاسی، ادبی و نیز به معنای آموزه، مشی، ایده، فکر، اندیشه، نظریه و… ترجمه شده است.[۲]
ترکیب وکاربرد اصطلاح «دکترین» به عنوان پیشوند «مهدویت» بیانگر بنیادهای فکری عقیدتی موضوع مهدویت و القاکنند نقش استراتژیک و راهبردی آن است.
به همین جهت اصطلاح دکترین در فرهنگ ادبیات جامعه شناسی و سیاسی به نظریه، قوانین و یا مکتبی اطلاق می شود که بر اساس آن، مجموعه ای از مسائل و موضوعات خردتر، تفسیر می شوند. در یک دکترین، یک یا چند اصل بنیادین وجود دارد که دیگر نظریه ها با آن ها معنا می یابند. در تفکر اسلامی مسأله مهدویت از جمله موضوعاتی است که در کانون اعتقادات اسلامی قرار دارد و دارای موقعیت و منزلت ویژه است. مبحث مهدویت در اسلام و نیز مبحث مصلح جهانی در ادیان، به منزل فلسف تاریخ، تلقی می گردد. که در این جا ما آن را به عنوان نظری اصلی و بنیادین که بر محور آن بسیاری از اعتقادات دیگر تفسیر می پذیرند، مطرح ساخته و از آن به عنوان «دکترین مهدویت» تعبیر می کنیم. منظور از دکترین مهدویت، نگریستن به موضوع ظهور امام عصر( و حکومت جهانی ایشان به عنوان یک تئوری جامع و فراگیر می باشد.[۳]
از این رو دکترین مهدویت را می باید با توجه به بنیانهای فکری و ایدئولوژیکی آن، به عنوان یک اصل راهبردی و زیر بنایی اندیش سیاسی عقیدتی اسلام، تعریف و عرضه نمود.
با این نگاه، دکترین مهدویت در حقیقت طرح جامع، علمی و نظام مند اسلامی است که توسط پیامبر خاتم( برای بشریت به ارمغان گذاشته شد و اجرای کامل آن را به ظهور خاتم اوصیا حضرت مهدی( که رسالت مهم تحقق آرمانهای فطری و تاریخی بشر را به عهده دارد، واگذار نمود.
در این طرح هیچکدام از حصارهای زبانی، منطقه ای، نژادی، گروهی و غیره، جایگاهی ندارد. بلکه موضوع کار، بشریت است، گستره و قلمرو کار، جهانی است؛ دستور کار، اجرای کامل عدالت در پرتو دین است و هدف نیز، هدایت، رشد و بلوغ عقلانی انسان و احیای ارزشها و اوصاف متعالی انسانی در جامعه می باشد.
از این نظر، دکترین مهدویت تنها تئوری جامعی است که با تعریف صحیح از انسان ونیازها و جایگاه واقعی وی، چشم انداز آینده را به بهترین و زیباترین شکل ممکن به تصویر کشیده است ومکانیسم وراهکارهای ایجاد چنین تحول عظیم درفردای تاریخ بشر را به خوبی پیش بینی نموده است.
به همین جهت دکترین مهدویت چنانکه توضیحش خواهدآمد درعرض سایر تئوری ها و فرهنگها به عنوان یک گزینه و یک راه، قابل طرح نیست بلکه تنها گزینه ای است که بشریت با بلوغ تدریجی، خود را ناگزیر از پذیرش آن خواهند دید؛ زیرا تکرار تناقضات و تجرب مکرر ناکارآمدی سیستم های برخواسته از هوسها و پندارهای بشری، سرانجام بشریت خسته و سرگشته را برای استقبال از چنین تحول بنیادین آماده و باور آنان را تبدیل به عزم خواهند نمود و هر روز بر سرعت این حرکت خواهند افزود. حرکتی که گویا آهنگ آغازین آن را هر چند به صورت ضعیف و ناخود آگاه هم اکنون نیز با اندک تأملی می توان احساس نمود.
دکترین مهدویت در تفسیر درون دینی
چیستی شناسی تفکر و نظام مهدوی از نظر تفسیر درون دینی به منظور تعیین خاستگاه دکترین مهدویت و مقایس آن با دیدگاه های مطرح در این موضوع، یکی از اولویت های مباحث مربوط به دکترین مهدویت می باشد. در این رابطه، توجه به دو دیدگاه اصلی مطرح در میان مسلمانان (شیعه و اهل سنت)، در مورد ماهیت درون دینی این بحث و تبیین ویژگی های آن، بسیار تعیین کننده و حایز اهمیت خواهد بود که در این خصوص با توجه به اشتراکات و تفاوت های مهمی که میان دیدگاه شیعه و اهل سنت در این زمینه وجود دارد، لازم است ضمن اشار کوتاه به اتفاق نظر مسلمانان در مورد اصل مهدویت، تفاوتها و ممیزات اساسی بینش شیعی مورد توجه قرار گیرد تا خاستگاه واقعی این بحث به خوبی درک شود.
وحدت نظر فِرَق اسلامی در اصل مهدویت
با توجه به این که خمیر مای اصلی بحث مهدویت و طرح کلی آن، ریشه ای قرآنی دارد و فروعات و خصوصیات مسأله و تعیین مصداق و معرفی شخص رهبر موعود را پیامبر اکرم بیان فرموده است؛ لذا موضوع ظهور حضرت مهدی(ع) در آخرالزمان و قیام جهانی وی برای برپایی حکومت عدل اسلامی، در نزد هم فِرَق اسلامی به عنوان یک اصل، مورد پذیرش می باشد.
در منابع روایی فریقین، احادیث نبوی به طور متواتر ثبت و ضبط گردیده است که بر اساس این احادیث پیامبر اکرم( مکرراً در سخنان خود حضرت مهدی) را به عنوان دوازدهمین جانشین خود که رسالت اجرای برنامه های دینی و قوانین اسلامی در سطح جهان را بر عهده دارد، معرفی نموده و همگان را به آمدنش بشارت داده است. این احادیث به دلیل اهمیت موضوع، انعکاس وسیعی در مجامع روایی شیعه و سنی داشته است.[۴]
در میان اهل سنت حتی کسانی که با شیعه چندان میان خوبی ندارند مانند فرق «وهابیه» نیز این موضوع را یک اصل قطعی اسلامی می دانند و بر متواتر بودن احادیث مهدویت تأکید می نمایند.[۵]
تفاوت ها وممیزات تفکر شیعی
تفاوت گذاری دیدگاه شیعه با اهل سنت ناشی از وجود تفاوتهای عمیق فلسفی، کلامی است که میان نگرش شیعی و اهل سنت، به چشم می خورد. شناخت این تفاوتها و ویژگیهای تفکر شیعی از این جهت ضرورت دارد که بدون توجه به آن، طرح بحث مهدویت به عنوان یک دکترین و تحلیل ابعاد مختلف آن، قابل درک نخواهد بود. این تفاوتها در ابعاد مختلف: تاریخی، کلامی و فلسفی قابل بررسی است که برجستگی ها و ممیزات تفکر شیعی در هر کدام از این بخشها به خوبی نمایان می باشد.
۱. بعد تاریخی
نخستین تفاوتی که دیدگاه شیع امامیه را از سایر فِرَق اسلامی بویژه اهل سنت در بحث درون دینی مسأله مهدویت، متمایز می سازد، اعتقاد شیعه به مهدی شخصی با خصوصیات شناسنامه ای از نظر تاریخی است. در حالی که اکثریت اهل سنت به مهدی نوعی غیر موجود که بعداً متولد خواهند شد معتقد می باشند.
از نظر شیعه، مهدی موعود در قرآن و احادیث متواتر نبوی، فردی شناخته شده و معین است که هم اکنون نیز در میان ما حضور بالفعل و غائبانه دارد. نام و نام پدرش «محمد ابن الحسن العسکری»(و نام مادرش «نرجس » و از تبار امام حسین(می باشد. در ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری در شهر سامرا متولد گردیده است.[۶] از دوران کودکی تا سال ۳۲۹ هجری قمری بنا به مصالحی دور غیبت صغرا را سپری نموده است و از آن زمان تاکنون در دور غیبت کبرا بسر می برد که بشریت عموماً و جهان تشیع خصوصاً هم اکنون در انتظار به پایان رسیدن این ارتباط نامحسوس و غیر علنی وفرمان ظهور آن حضرت ازسوی خداوند بسرمی برند تا جهان پر از ظلم و جور را اصلاح و قسط و عدل را حاکم سازد.
بدیهی است که تفاوت این دیدگاه با دیدگاه نوع علمای اهل سنت که «مهدی» را صرفاً یک نام برای فردی از دودمان پیامبر (که در آیند نامعلوم، از پدر و مادر ناشناخته، در زمان و مکان نامشخص، متولد خواهند شد! همانند تفاوت روز است با شب.
این دیدگاه شیعه، بر اساس مدارک تاریخی و دلایل قطعی بر ولادت امام مهدی( استوار می باشد که هیچگونه تردیدی را برای اثبات موضوع، باقی نمی گذارد.[۷]
وجود این دلایل و مدارک متقن تاریخی و روایی مبنی بر معرفی مشخصات نسبی و شخصی امام مهدی(و تاریخ و محل ولادت ایشان، در منابع معتبر شیعه و اهل سنت، موجب گردیده است که عده زیادی از چهره های شاخص علمی اهل سنت نیز با شیعیان هم عقیده شوند و نسبت به این موضوع اذعان و اعتراف نمایند و بلکه کتابهای ارزشمند و مستقلی را نیز در این مورد به نگارش در آورند.[۸]
۲. بعد کلامی
دومین ویژگی دیدگاه شیعی در مسأله مهدویت، نگرش عقیدتی، کلامی شیعه در این باب است. این تفاوت بنیادین که از اختلاف دیرین شیعه با اهل سنت در مسأله مهم و زیر بنایی امامت و خلافت ناشی می شود، جوهر اصلی دیدگاه شیعه در موضوع مهدویت را تشکیل می دهد؛ زیرا از نظرگاه شیعه، مسأله «مهدویت» تبلور و نماد کامل مسأله «امامت» به شمار می آید و چون اصل «امامت» در هست مرکزی تفکر شیعی قرار دارد؛ لذا طرح «دکترین مهدویت» بدون در نظر داشتن مبانی فکری بحث امامت، نه قابل درک است و نه قابل طرح.
هم چنین با توجه با ریش قرآنی مسأله مهدویت، شیعه همواره با رویکرد قرآنی وتکیه بر آیات، نسبت به این موضوع نگاه می کند بر خلاف دیگر فرق اسلامی که به دلیل عجز از تحلیل قرآنی این بحث، تنها از منظر برخی روایات به این مسأله می نگرند.
این نگرش کلامی و قرآنی شیعه، نسبت به موضوع امامت و رهبری عموماً و دکترین مهدویت خصوصاً، موجب ژرف نگری تفکر شیعی در تفسیر آموزه های دینی نظیر «مهدویت » گردیده است.
۳. بعد عقلانی
شاخصه و ممیز دیگر در تفکر شیعی، عقل محوری و رویکرد به عقلانیت می باشد. در تفکر عقل مدار شیعی بر خلاف تفکر عقل ستیز اشعری، عقل به عنوان یکی از منابع غنی شناخت های دینی و دریافت الهامات فکری، پذیرفته شده است.
این رویکرد گرچه در تفکر معتزلی نیز با تأثیر پذیری از تفکر شیعی، تا حدی به چشم می خورد اما آفت تفویض گرایی مانع از رویکرد صحیح آنان به این مقوله گردیده است و آنان را در قبال دوری از خطر جبر به بن بست تفویض کشانده است. ولی در تفسیر اعتدالی شیعی به عنوان «امرٌ بین الأمرین» ارزش گذاری به عقل و عقلانیت، بدور از خطر افراط و تفریط (جبر و تفویض)، جایگاه واقعی خود را یافته است و این یکی از مهم ترین برجستگی های تفکر شیعی در حوز مباحث نظری به شمار می آید که آثار بی شماری را در عرصه های فقه، اخلاق و رفتارهای فردی و اجتماعی به همراه دارد.
بدون شک یکی از شاخصهای اندیش مهدویت، تکیه بر بُعد عقلانیت جامعه به عنوان یکی از زیرساختهای اصلی در تحقق اهداف حکومت مهدوی است و اساساً عصر ظهور، عصر شکوفایی عقلانیت و جامع بعد از ظهور جامعه خردمندان خواهند بود. به همین جهت یکی از فاکتورهای مهم در تحلیل و طرح دکترین مهدویت رویکرد عقلانی به موضوع است که در تفکر شیعی نمود پیدا می کند.
تفکر شیعی، خاستگاه دکترین مهدویت
ممکن است برای بعضی پذیرش این مطلب در بدو امر، قدری دشوار و نوعی انحصارگرایی مذهبی تلقی شود ولی با تأمل کافی نسبت به مبانی فکری فرق و مذاهب اسلامی و مقایس منصفانه در این مورد، جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند که تفکر شیعی تنها تفکری است که با نگاه جامع و واقع بینانه نسبت به موضوع مهدویت، تحلیل صحیحی از جایگاه واقعی آن ارائه نموده است.
تفکر شیعی به لحاظ تأثیرات شگرف آن برنگرشها و رویکردهای فردی وجمعی درحوزه های مختلف عقیدتی و رفتاری و نیز جهت گیری های کلان سیاسی، اجتماعی خود را قادر به پاسخگویی به اقتضائات و تبیین الزامات مسأله مهدویت می داند، به همین دلیل تنها تفکری است که می تواندخاستگاه واقعی دکترین مهدویت را برآورده سازد ولنگرگاه اصلی آن به شمار آید.
در تفکر شیعی، اندیش مهدویت نه یک آرزوی صرف و یا باور برخواسته از خوشبینی ها و رؤیاها است تا در ردیف داستان ها وافسانه های خیالی قرار گیرد چنانچه منجی گرایی مسیحی دچار آن شده است و نه یک فرضیّه و باور ذهنی صرف و اعتقاد بریده از عمل چنانچه بیشتر آقایان اهل سنت گرفتار آن هستند بلکه در تفکر شیعی بحث مهدویت کاملاً یک بحث زنده و کاربردی است که در متن زندگی جریان دارد.
در تفکر شیعی بحث مهدویت اساساً با الگوپذیری، حرکت، شناخت و عمل همراه است و ارج گذاری شیعه به فرهنگ انتظار دقیقاً در راستای الهام گیری و الگوپذیری از این تفکر در عرصه های زندگی است.
در تفکر شیعی، سخن از دکترین مهدویت به معنای سخن از طرح، عمل، حرکت و بحث از برنامه های اجرای و راهکارهای عملی شدن کامل اسلام است. در این نگاه، شخص امام مهدی( بعد اجرایی قرآن و سنت و تحقق اهداف آن را در دستور کار خود دارد همان اهداف و آرمانهایی که به خاطر نبود زمینه و عدم آمادگی اجتماعی در گذشته در عینیت زندگی پدیدار نگشت و یا اگر هم پدیدار گشت چندان تداوم نیافت و به خاطر بی لیاقتی و یا قدرنشناسی، پایدار نماند.
بر اساس آی مبارک (هو الّذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله[۹]) روند اجرایی دین اسلام توسط پیامبر اکرم (آغاز گردید اما سرانجام این روند به عهده شخص دیگری سپرده شده است؛ زیرا صدر آی شریفه، پیامبر اکرم) را به عنوان برنامه ساز و بنیانگذار اسلام معرفی می کند اما ذیل آی شریفه بحث حاکمیت مطلق و جهان گستر شدن اسلام را مطرح نموده است که ناظر به رسالت حضرت مهدی (درتحقق کامل اسلام می باشد؛ زیرا طبق ذیل آیه اجرای مراحل نهایی هدف بعثت پیامبر خاتم) را شخص دیگری که آخرین وصی او است به انجام خواهد رساند که این خود دلیل روشن بر پیوند ناگسستنی امامت و مهدویت با مسأله نبوت می باشد.
در تفکر شیعی طرح دکترین مهدویت در متن امامت، به معنای طراحی یک سناریوی عظیم الهی و تدوین یک سیاست نام پیچیده و قطوری است که خداوند حکیم آن را به عنوان راهکار تدریجی حاکمیت مطلق اسلام در روی زمین، مقرر نموده تا جامع بشری در فرآیند رشد و بلوغ تدریجی خود به طور یکپارچه از مائده الهی قرآن و سنت بهره مند گردند و به تشکیل جامعه توحیدی خالص (یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً([۱۰]دست یابند.
به این ترتیب روشن می شود که از نگاه درون دینی، اقتضائات بحث مهدویت در جایگاه یک دکترین، تنها با رویکرد شیعی، قابل تحلیل و تبیین است زیرا تفکر شیعی هم در رابطه با خاستگاه فلسفی کلامی و سیاسی فرهنگی موضوع مهدویت به حد کافی حرف و سخن دارد هم ابعاد عظیم این بحث را در خود منعکس نموده است و هم جلوه های زیبا و بدیع آن را به خوبی به تصویر کشیده است.
شاید به دلیل همین همخوانی و هماهنگی است که امروزه موضوع مهدویت و آموزه های آن قبل از آن که یک اصل عام اسلامی تلقی گردد، بیشتر به عنوان ویژگی تفکر شیعی در جهان شناخته می شود.
به هر حال، آنچه مهم است توجه به انطباق و جوشش اصل مهدویت با تفکر شیعی است که توضیح وتبیین شایست این جوشش و هماهنگی می تواند افقهای جدیدی را در این عرصه بگشاید.
پیوندها
«شیعه» و «مهدویت» هرگز دو تافته از هم جدا بافته نیست و سخن از پیوند این دو به معنای پیوند دو امر بیگانه از هم نیست، بلکه به معنای جوشش هر کدام در درون ذات دیگری است. به همین دلیل شناخت هر یک متوقف بر درک و شناخت صحیح از مفهوم دیگری است و تفکیک میان این دو به خاطر رابط عمیق و ریشه دار آن دو، ممکن نمی باشد.
از این رو، پیوند شیعه با مهدویت، به معنای تلقی صحیح، نگاه عمیق و همه جانبه به این اصل اسلامی و به معنای تطابق و همخوانی این دو با هم است. این پیوند و جوشش، از دو بعد عقیدتی و تاریخی، قابل تبیین است:
الف پیوند ایدئولوژیکی
شیعه همواره موضوع مهدویت را با هویت دینی، مذهبی خود یکی می داند و نگاهش به این مسأله، یک نگاه ایدئولوژیکی و عقیدتی است؛ زیرا در نگاه شیعه اندیش مهدویت به عنوان تکیه گاه و تز اصلی شیعه، مورد توجه می باشد؛ چون نظام نام فکری شیعه بر اساس نظام مهدویت، تدوین و تنظیم گردیده است.
این همان تفاوت اساسی و جوهری است که میان دیدگاه شیعه و اهل سنت در مورد شرایط و شؤون رهبری دینی بعد از پیامر اکرم( دیده می شود و چون شیعه تضمین الهی؛ یعنی ویژگی «عصمت» را شرط جانشینی پیامبر( می داند، در موضوع مهدویت نیز این فاکتور را شرط ورود به این بحث می شمارد.
اصالت مبانی فکری و نگرش کلامی شیعی به مقول «امام شناسی و مسأله خلافت» عامل اصلی اتکای شیعه به مسأل مهدویت می باشد؛ چون موضوع مهدویت با کیان تشیع گره خورده است و لذا هیچ فرقه ای در حوز داخلی اسلام به انداز شیع امامیه نسبت به این موضوع تا این حد اهتمام نورزیده و در جهت ترویج و حراست از آن، این گونه از خود مایه نگذاشته اند. تاریخ و مطالع وضعیت فکری فرهنگی فرق اسلامی، گویای این واقعیت می باشد.
ب پیوند تاریخی
از نظر سیر تاریخی نیز «شیعه» و «مهدویت » حرکت خود را از یک نقطه آغاز نموده و سرچشمه و زادگاه این دو، به یک حقیقت باز می گردد و آن جریان اندیش امامت در بستر تاریخ است. شیعه هم تاریخ خود را از این نقطه آغاز نموده و هم بعد از تولد دراین بستر، مراحل رشد و شکوفایی خود را طی نموده و روند تاریخ آیند خود را با چشم انداز سبز ظهور مصلح جهانی و حکومت مهدوی گره زده است.
در این پیوند عقیدتی، تاریخی، توجه به تأثیر اندیش مهدویت در بالندگی فکری فرهنگی شیعه و تداوم و بقای آن، فوق العاده حایز اهمیت است که در این جا لازم است به طور فشرده تأثیرات سیاسی فرهنگی این پیوند، مورد اشاره قرار گیرد.
نقش باور داشت مهدویت در حیات سیاسی، فرهنگی شیعه
اصولاً کارکرد سیاسی به لحاظ طبیعت اصطکاک آمیز آن، ذاتاً با موانع و محظورات زیادی مواجه می باشد که حصول نتیجه، معمولاً دشوار و ریسک پذیر می نماید؛ به ویژه آنجا که بنا به دلایلی زمین بروز قابلیتهای سیاسی اجتماعی یک اندیش سیاسی با اعمال محدودیتهای شدیدی سلب گردد. طبیعی است در چنین فضایی، حرکت سیاسی و تداوم بقای یک اندیش تأثیرگذار، نیاز به انرژی بیشتری خواهد داشت.
از این نظر، تاریخ سیاسی شیعه از روزهای آغازین تاکنون، همواره با چالشهای سخت و فراز و نشیب های نفس گیری، مواجه بوده است و در این راه بهای سنگینی نیز پرداخت نموده است که داستان رنج آور و طومار طولانی آن، فراتر از آن است که قابل بازخوانی باشد.
نکت قابل تأمل در این رابطه این است که مطالع سرگذشت سیاسی شیعه، نشان می دهد که باور داشت مهدویت و نسیم انتظار، مهم ترین عامل حفظ و بقای شیعه در فضای سراسر خفقان حاکم بر تاریخ سیاسی شیعه بوده است و شیعیان با اتکا به این کانون الهام بخش و انرژی زا بحران های سهمگین و شکننده ای را پشت سر گذاشته اند.
نگاهی گذرا به روز شمار تاریخ سیاسی شیعه، گویای آن است که واژ «شیعه» همواره با درد، رنج، شکنجه، محرومیت و شهادت و خون قرین بوده است و مهم ترین عامل استقامت جامع شیعی در برابر فشارهای کمر شکن جباران روزگار همین پشتوان نیرومند روحی روانی باور داشت مهدویت بوده است.
فهرست طولانی مبارزات آزادی خواهانه و قیام های حق طلبانه در برابر حکام ستمگر، یا همگی از میان جامع شیعی قد برافراشته و یا حداقل با رهبری فکری آنان به وقوع پیوسته است. بسیار انگشت شمارند خیزشهایی که ماهیت شیعی نداشته باشند. به همین جهت، مکتب تشیع به عنوان یک مکتب انقلابی، مبارز، ظلم ستیز و عدالت خواه شناخته می شود و کلید واژه های چون: «قیام»، «جهاد »، «شهادت »، «عشق »، «سازش ناپذیری» و… شاخصهای اصلی فرهنگ و ادبیات سیاسی شیعه محسوب می شود.
ذکر این نکته نیز ضروری است که شیعه در کنار بهره مندی از عامل روحی روانی اعتقاد به مهدویت و انتظار، از یک سرمای عظیم و الگوی عملی دیگر؛ یعنی عنصر «عاشورا» و قیام امام حسین( نیز به عنوان نماد مقاومت تشیع، برخوردار بوده است. نقش بی بدیل عامل «عاشورا» در روند مقاومت و عزم سیاسی شیعه، فوق العاده مهم و برجسته می باشد. نهضت عاشورا در بینش سیاسی شیعه، سرآغاز مبارزات خونین تاریخ تشیع، شناخته می شود که موج بیدار کنند آن، تاریخ را یک جا در خود فرو برده و ناظران را به حیرت واداشته است و نام مقدس «حسین»(در اوج این قل موج قرار دارد.
ترکیب زیبای «عاشورا» و «انتظار» در فرهنگ شیعی، به معنای ترکیب شعور و شور انقلابی با عشق و امید به آینده است و استراتژی مبارزاتی شیعه بر اساس این ترکیب عمیق و زیبا، ترسیم گردیده است. شیعه با الهام و الگو پذیری از این دو عامل تحول آفرین، حرکتهای اصلاحی و افتخارات بزرگی را در تاریخ وزین سیاسی خود خلق نموده است که در این میان پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومت اسلامی با بینش شیعی در ایران به رهبری امام خمینی( و هدایت روحانیت شیعه را می توان به عنوان «نقطه عطف » مبارزات سیاسی شیعه، یاد نمود که به جامعه شیعی رویش مضاعف و به جهان اسلام حیاتی دوباره بخشید. در بعد فرهنگی نیز نقش باور داشت مهدویت در حیات فکری فرهنگی شیعه، یک نقش کلیدی و تعیین کننده است؛ زیرا هم نشاط و سر زندگی، پویایی و بالندگی فرهنگ شیعی به خاطر برخورداری از چنین کانونی است که در مرکز تفکر شیعی قرار دارد.
دکترین مهدویت و جهان معاصر
با توجه به آنچه در مورد خاستگاه درون دینی دکترین مهدویت اشاره گردید، هم اکنون این پرسش جای طرح دارد که آیا دکترین مهدویت در شرایط رقابتی وضعیت حاکم بر افکار جهانی، از چه موقعیت و جایگاهی برخوردار است؟ و آیا اساساً شرایط جهانی، آمادگی ورود به این بحث مهم و سرنوشت ساز را دارد؟ ظرفیتها و قابلیتهای جهانی شدن این طرح، در شرایط کنونی چیست؟
اینها پرسشهای کلیدی و اساسی است که بررسی و دست یابی به پاسخ آن، نیازمند شناخت فرصتها و تحلیل و ارزیابی فضای فکری موجود از یکسو، و نگرش کاربردی نسبت به مباحث مهدویت از سوی دیگر می باشد.
عصر ارتباطات و جنگ تئوری ها
امروزه درمحافل خبری،رسانه ها، مجلات،روزنامه ها ومحاورات روزانه، این سخن دهن پرکن بر سر زبانها جاری است که: این عصر، عصر ارتباطات، انفجار اطلاعات و سلط رسانه ها و… است! این سخن بیش از آن که یک احساس روشنفکر گرایانه و اغراق آمیز باشد، بازتاب واقعیتهای عینی ناشی ازپیامدهای اجتناب ناپذیر تحولات صنعتی وتکنیکی درعرصه های مختلف زندگی امروزی است.
در این دوره به خاطر رشد چشمگیر تکنولوژی، صنعت و فن آوری اطلاعات، عنصر «اطلاع رسانی» و نیز «اطلاع یابی» در چرخش زنجیره ای تعاملات جامع امروزی، نقش نخست را دارد. در این عصر به دلیل وابستگی شدید انسان به فرآورده های صنعتی و تکنولوژیکی، طرز زندگی و شیو رفتارهای اجتماعی انسان، بیش از آن که برخاسته از گزینش و انتخاب شخص باشد، تحت تأثیر القائات و رویکردهای پیرامونی، صورت می پذیرد.
با شبکه ای شدن تعاملات جهانی بعد از انقلاب صنعتی، هم چنانکه گسترش شعاع وابستگی ها و افزایش قدرت تأثیر گذاری در روابط اجتماعی، زمینه را برای تحریک طمع ورزی و اشتهای افزون طلبی قدرتهای استعماری فراهم ساخته و آنان را به جنگ و نزاع واداشته است، در عرص فرهنگ و اندیشه نیز امکان عرضه و تقابل اندیشه ها را مساعد ساخته است.
پیچیدگی این درگیری و تعارض در این است که رویاروی میان قطبها از حالت تعارض فیزیکی به فاز نامحسوس جنگ روانی تغییر یافته اس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 