پاورپوینت کامل نظرخواهی دکترین مهدویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نظرخواهی دکترین مهدویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظرخواهی دکترین مهدویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نظرخواهی دکترین مهدویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

سؤالات

نظرخواهی درباره دکترین مهدویت

۱. تعریف لغوی و اصطلاحی دکترین چیست و چه کاربردی دارد؟

۲. تفاوت دکترین با مفاهیمی چون ایدئولوژی، مکتب، نظام و گفتمان چیست؟ کدام یک از این تعابیر بهتر می تواند اندیشه مهدویت را بیان نماید؟

۳. منظور از دکترین مهدویت چیست و از آن چه معنایی اراده می شود؟

۴. دکترین مهدویت در تعالیم اسلامی از چه منزلت و موقعیتی برخوردار است؟

۵. آیا دکترین مهدویت یک تئوری در فلسفه تاریخ یا فلسفه سیاسی است یا منظور از آن یک اعتقاد کلامی است؟

۶. دکترین مهدویت در دنیای جدید چه نقشی دارد و چگونه می تواند در کنار دیگر تئوریهای جهانی نقش ایفا کند؟

۷. آیا دکترین مهدویت می تواند بیش از عصر ظهور به پرسش انسانها و جوامع در حوزه های متفاوت پاسخ دهد؟

بیوگرافی:

حجت الاسلام والمسلمین دکتر نجف لک زایی دانش آموخته حوزه علمیه قم و استادیار علوم سیاسی موسسه آموزش عالی باقر العلوم(سردبیر فصلنامه علوم سیاسی و رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است).

دکتر بهرام اخوان کاظمی، دکترای علوم سیاسی (گرایش اندیشه های سیاسی) از دانشگاه تهران (۱۳۷۷) و کارشناس ارشد رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق( (۱۳۷۰) می باشد که از سال ۱۳۷۹ تا کنون استاد یار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز می باشد. نامبرده علاوه بر مسئولیتهای اجرایی در این دانشکده دارای سوابق مدیریت پژوهشی در دانشگاه امام صادق، پژوهشکده مطالعات راهبردی، سازمان تبلیغات، صدا و سیما، استانداری تهران و… بوده است و علاوه بر عضویت در هیأت تحریریه مجلات علمی مختلف، تألیف هفت عنوان تألیف (دو مورد زیر چاپ) و نگارش بیش از شصت مقاله علمی تخصصی و شرکت و ارائه مقاله در بیش از سی و پنج همایش علمی را در کارنامه خویش دارد.

حجت الاسلام والمسلمین رحیم کارگر، کارشناس ارشد علوم سیاسی و دانش آموخته حوزه علمیه قم است. وی نویسنده و پژوهشگر و از اساتید مرکز تخصصی مهدویت می باشد.

مقالات و کتاب هایی چند به قلم ایشان منتشر شده است؛ از جمله: کتاب آینده جهان (دولت و سیاست در اندیشه مهدویت)، مقاله انتظار و انقلاب، مقاله جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی( و….

۱. تعریف لغوی و اصطلاحی دکترین چیست و چه کاربردی دارد؟

حجت الاسلام دکتر نجف لک زایی:

از واژه دکترین Doctrine می توان با عناوینی از قبیل آموزه، سیاست، مکتب، آیین و اصول و قواعد پذیرفته شده توسط یک فرد، گروه و یا ملت یاد کرد. هر نظام فکری، خط مشی و فلسفه ای که مبنای عمل قرار گیرد، می تواند دکترین تلقی شود. از این منظر می توان از «دکترین مهدویت » یاد کرد، چنانکه کاربرد عبارات دیگری نظیرآموزه مهدویت،آیین مهدویت، نظام فکری مهدوی و مکتب سیاسی، فکری مهدوی نیز صحیح است. ولی توجه به این نکته ضروری است که صرف به کار بردن واژه دکترین با مفهوم مهدویت تفاوتی در وضع ما ایجاد نمی کند. آنچه مهم است این است که واقعاً اندیشه مهدویت را به سطح دکترین ارتقا داده، آن را در قالب دکترین مطرح کنیم. در این صورت لوازمی باید مد نظر قرار گیرد. وضعیت فعلی اندیشه مهدویت، آسیب شناسی وضعیت فعلی و آسیب زدایی از چهره آن، شناسایی فرصت ها و تهدیدهای پیش روی اندیشه مهدویت در سطح جهانی، نقاط قوّت و ضعف مکاتب فکری جهانی، ترسیم ابعاد متنوع و مختلف اندیشه مهدویت؛ به ویژه در حوزه فرهنگ، سیاست و اقتصاد و ارائه آن در قالب های مشخص عینی و عملیاتی، ضمن آموزش و تبلیغ این اندیشه در میان اقشار، سنین و مخاطبان مختلف در نواحی جغرافیایی متنوع و با استفاده از ابزارهای هنری و رسانه ای متنوع. پس به طور خلاصه دکترین، اندیشه، مکتب، قواعد و نظریه ای است که برای عمل و تحقق پیگیری شود.

دکتر بهرام اخوان کاظمی:

در زبان لاتین، واژه Doctrina به معنای دکترین، آموزش و علم است، کلمه Doctrine با تلفظ، املا و معانی مشابه نیز به زبانهایی مانند انگلیسی و فرانسوی راه یافته است. به عنوان نمونه، این اصطلاح در سال ۱۱۶۰ م. به معنای علم و دانستن وارد زبان فرانسه شده و ریشه آن در این زبان از کلمه docere به معنای آموزش دادن است. دکترین در زبان فارسی با اصطلاح «آموزه» ترجمه شده، هر چند در لغت نامه های عمومی به معنای اصول – عقیده، مجموعه عقاید پیروان یک مکتب، پیشنهادها ترجمه گشته است. یا در فرهنگهای لغت

خارجی، برای آن، مترادف های مانند دگم (نکات و اصول تردید ناپذیر)، تئوری، افکار، سیستم، تز، مذهب و فلسفه ذکر شده است اما شاید بتوان اجمالاً چند تعریف زیر را برای دکترین ارائه نمود که در واقع بیانگر کاربرد آن نیز می باشد:

۱. مجموعه ای از مفاهیم که با تأکید بر صدق خود، مدعی است در عرصه های عملی و کنش های حیات بشری، تفسیرهای لازم را ارائه داده و الگوهای ضروری برای هدایت و اداره حیات مزبور در این قلمرو را عرضه می کند.

۲. مجموعه آراء، عقاید، ساز و کارها و راهکارها و آموزش هایی است که تفسیرهای راهبردی از حوزه های اساسی حیات بشر در عرصه های نظری و عملی، برای بهزیستی و مدیریت بهینه حیات فردی و جمعی بشر ارائه می دهد.

مجموعه افکار و عقاید یک مکتب ادبی یا فلسفی یا اصول تردیدناپذیر (یا دٌگم های) یک مذهب می باشد. دکترینها می توانند در عرصه های مختلف مذهبی، فلسفی، اخلاقی، هنری، ادبی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و… ارائه شوند.

حجت الاسلام رحیم کارگر:

دکترین (Doctrine)، در فرهنگ نامه های لغات و اصطلاحات سیاسی به معانی «آیین، اصول عقیده، نظریه، تعلیم، مکتب، اصلِ سیاسی، نظریه، آموزه، اصول (عقاید) تعلیمات، تعالیم و…» به کار رفته است. در فرهنگ نامه های لغت فارسی نیز به معانی «نظریه، اندیشه، فکر، آموزه، مسلک، عقیده، رأی، آیین، اندیشه و…» آمده است.

یک. دکترین در اصطلاح، کاربردها و مفاهیم گسترده و متنوعی دارد؛ ولی مهم ترین کاربرد آن در مباحث سیاسی و روابط بین الملل است. بر این اساس دکترین، به «بیان دقیق اصول و نظریات و معتقدات سیاسی یک شخصیت سیاسی» یا «طرز تفکّر و خط مشی دولتمردان در امور سیاسی» گفته می شود. دکترین های رؤسای جمهور آمریکا، از مشهورترین آموزه ها و نظریات ارائه شده در عرصه بین الملل است که تأثیرات زیادی بر تحولات سیاسی داشته است؛ مانند: دکترین مونرو (۱۸۲۳)، دکترین ترومن (۱۹۴۷)، دکترین آیزنهاور (۱۹۵۷)، دکترین نیکسون (۱۹۶۹)، دکترین کارتر (۱۹۸۰)، دکترین ریگان و…. بر این اساس دکترین معمولاً به مجموعه اقدامات و خط مشی سیاسی یک دولتمرد – که ممکن است مشابه دولتمردان قبل و بعد از او باشد – اطلاق نمی شود؛ بلکه بخشی از اقدامات و سیاست های او را – که جنبه ابتکاری داشته و آثار مهمی به جای می گذارد – دکترین وی می نامند.

دو. در معنای عام تر و گسترده، دکترین، «مجموعه ای از نظام فکری، مبتنی بر اصول خاص » است.

دکترین به مجموعه عقاید و افکار و نظریات پیروان یک نگرش و گرایش خاص حقوقی، سیاسی و ادبی یا فلسفی یا علمی نیز گفته شده است. در دکترین، اصول اعتقادات قطعی و تصوّرات ذهنی محکمی جای دارد. گاهی نظام فکری و مذهبی خاصی را دکترین آن نظام فکری و مذهبی نام داده اند؛ مثل، دکترین بقای روح و پاره ای از دکترین های حقوقی، سیاسی و اقتصادی (مثل دکترین صدور انقلاب و…).

همچنین «مجموع عقایدی است که در باب توجیه و بیان تفسیر قواعدی (مثلاً سیاسی)، از طرف علمای فن اظهار شده است».

سه. دکترین گاهی، با یک بار منفی به کار می رود و در این صورت اصول معتقدات معمولاً خشک و بی تحرک یک گروه سیاسی را بیان می کند. معنای دیگر این واژه در شکل صفت آن، به کار گرفته می شود و در این صورت جنبه طنز نیشدار دارد؛ برای مثال می گویند: رفتار و گفتار فلان شخصیت سیاسی، «دکترینر» است و این بدان معنا است که شیوه برخورد او در سیاست، مدرسی و معلم وار است!! (به کسی که حافظ یا مبلّغ یک نگرش و بینش خاص است، دکترینر نیز گویند).

چهار. با توجه به مطالب پیش گفته، می توان دکترین را در دو مفهوم متمایز به کار برد:

الف. «نظریه و تعالیم علمی، فلسفی، سیاسی، مذهبی و مجموعه ای از نظام های فکری است که بر پایه اصول معینی مبتنی باشد».

ب. «تنظیم اصولی که بر طبق آن دولت ها (به وسیله رئیس دولت)، مشی خود را – به ویژه در روابط بین الملل – تعیین می کنند».

تعریف دوم کاربرد شایع تر و فزون تری نسبت به گزاره اوّل دارد؛ اما آنچه در این پژوهش مورد نظر است، تعریف نخستین از دکترین است.

۲. تفاوت دکترین با مفاهیمی چون ایدئولوژی، مکتب، نظام و گفتمان چیست؟ کدام یک از این تعابیر بهتر می تواند اندیشه مهدویت را بیان نماید؟

حجت الاسلام دکتر نجف لک زایی:

دکترین از خاصیت انعطاف و ابهام برخوردار است. انعطاف به این معنا که به لحاظ کاربرد، هم در ابعاد فراخ و گسترده به کار می رود و هم در ابعاد ریز و عملیاتی، به طور مثال، وقتی از دکترین ترومن، دکترین کارتر و یا دکترین نیکسون صحبت می کنیم در واقع از یک آموزه و خط مشی مشخص در قبال رویدادهای مشخصی صحبت می کنیم. اما وقتی از دکترین مهدویت سخن می گوییم از یک آموزه فراگیر و گسترده صحبت می کنیم. البته در علوم سیاسی نوعاً کاربردهای دکترین کاربردهای عملیاتی، مشخص و جزئی است که بیانگر یک خط مشی و نظریه مشخص و تعریف شده است. از این منظر می توان گفت دکترین مهدویت در میان آموزه های اسلامی و یا در میان نظریه های نجات و پایان تاریخ و آینده پژوهشی یک آموزه و نظریه مشخص و روشن است. اصطلاح «مکتب، ایدئولوژی و نظام» عمدتاً گسترده تر از اصطلاح دکترین است، اما اصطلاح «گفتمان» مشترک لفظی است در میان برداشت های مختلف، اگر گفتمان مهدویت بگوییم و منظورمان یک بسته فکری با هسته مرکزی و دال های پیرامونی باشد مترادف و هم عرض با دکترین می شود و به هر حال در این معنا نسبت به بکارگیری آن اشکالی نمی بینیم. از اصطلاحات نظام و مکتب هم می توان برای بحث مهدویت استفاده کرد ولی کاربرد ایدئولوژی برای آن پسندیده نیست؛ زیرا در فضای بین المللی عمدتاً معنای مارکسیستی از آن به ذهنها متبادر می شود؛ یعنی آگاهی کاذب.

این که کدام تعبیر مناسب تر است با مفهوم مهدویت بکار رود، بستگی به هدف ما دارد. اگر اندیشه مهدویت را بخواهیم ناظر به عمل تعریف کنیم، «دکترین مهدویت» مناسب تر است و اگر بخواهیم این اندیشه را تبیین کنیم و حدود و ثغور آن را روشن نماییم، تعابیر «گفتمان و مکتب» مناسب تر به نظر می رسد.

دکتر بهرام اخوان کاظمی:

ابتدا تذکر این نکته لازم است که یکی از مشکلات مباحث و اصطلاحات علوم انسانی، فقدان تعاریف قطعی و اجماعی از واژه ها، مفاهیم و مصطلحات است تا جائیکه به عنوان مثال گاهی برای یک اصطلاح مانند «قدرت»، قریب یکصد و پنجاه تعریف ذکر شده است. علاوه بر این عدم تیقّن در معانی واژه ها، این تعاریف در برخی و یا حتی بسیاری از بخشهای خود دارای همپوشی و ترادف معنایی هستند به همین خاطر در تفکیک تفاوت معنایی اصطلاح دکترین با مفاهیمی مانند ایدئولوژی، مکتب، نظام و گفتمان ممکن است با مشکلات و همپوشی های معنایی روبرو شویم ولی در هر صورت بطور قطع می توان اذعان کرد که دکترین، با وجود برخی شباهت ها به معنای این مفاهیم نیست. در بین این مفاهیم، ایدئولوژی معانی بسیار گسترده تری را در بر می گیرد و حتی در تعاریف متعددی، ایدئولوژی را شامل دکترین و اعم از آن دانسته اند و رابطه بین عموم و خصوص من وجه را بین آنها قایل شده اند مثلاً در تعریف ایدئولوژی گفته اند:

۱. مجموعه ای از آراء، اعتقادات و دکترین های خاص که مربوط به یک دوره، یک جامعه یا یک طبقه اجتماعی است.

۲. سامانه ای (سیستمی) از آراء، فلسفه های مربوط به جهان و زندگی است.

البته در برخی تعاریف دیگر، ایدئولوژی را زیر مجموعه و محتوای دکترینها محسوب نموده اند همچنانکه گفته اند؛ ایدئولوژی مجموعه سامان مند و سیستمیکی از آراء است که یک دکترین را می سازد. برخی دیگر از تعابیر درباره ایدئولوژی بدین شرح است:

۱. فلسفه سیاسی و اجتماعی و سیستمی از اندیشه ها است که دارای طرحی آرمانی از جامعه بوده و هم می خواهد جهان را توضیح دهد و هم آن را دگرگون سازد و این دگرگون سازی را از هواداران خود طلب می کند.

۲. به تعبیر مارکس، ایدئولوژی «آگاهی دروغین» و دسته ایی از باورهای غیرواقعی است که بیان کننده خواستها و سودهای یکی از طبقات اجتماعی است و تصویری نادرست از جهان و امور را به ذهن متبادر می کند. از طریق این آگاهیهای دروغین و باورهای کذب، هم مردم خود را می فریبند و هم توسط طبقات غالب و مستثمر فریب داده می شوند.

۳. ایدئولوژی مجموعه تجلیات ذهنی است که همراه با ایجاد پیوند میان افراد پدیدار می شود و از راه تحریک حواس به وسیله واقعیت خارجی در آگاهی انسان شکل می گیرد.

۴. ایدئولوژی حالاتی از آگاهی است که با عمل سیاسی پیوند دارد و تقریباً به آن صور از آگاهی اطلاق می شود که به شکل واژه ها یا گفتار (discours، discus) درآمده باشد. اگرچه ایدئولوژی اصولاً و صرفاً گفتار نیست بلکه هسته ایی است غیرکلامی که حالت وجودی آن کلامی است لذا گفته می شود که ایدئولوژی گفتاری است مبتنی بر عمل سیاسی.

این تعابیر بیانگر آن است که با وجود پاره ای شباهتها، اما ایدئولوژی به معنای دکترین نیست و در عین حال نیز تعبیری مناسب برای بیان اندیشه مهدویت نمی باشد زیرا اساساً از حیث ارزشی، ایدئولوژی نه درست است و نه نادرست، بلکه فقط می تواند موفق یا ناموفق، منسجم یا نامنسجم باشد. ایدئولوژی را فقط می توان براساس عدم کارایی و عدم انسجام آن نقد کرد. ضمن آنکه امروزه از اصطلاح ایدئولوژی، نسبتاً برای تبیین و نامگذاری مجموعه افکار نظام های فکری بسته، قشری، دگماتیک و جزم اندیش و مانند آن استفاده می نمایند و واژه ایدئولوژی را غیرارزشی و فقط عملگرایانه می دانند همچنانکه «ژان بشلر» در کتاب «ایدئولوژی چیست؟» پنج کارکرد ایدئولوژی را شامل، صف آرایی یا جبهه گیری، توجیه گری، پرده پوشی (که نوعی حیله گری سیاسی برای فریب دیگران است)، موضع گیری، دریافت یا ادراک می داند، ایدئولوژی از این منظر، ابزار دست عمل سیاسی است که مخصوصاً در کارکرد «دریافت یا ادراک»، عمل سیاسی را ساده کرده و تمامی جامعه را در خود جای می دهد و رو به آینده دارد.

اما درباره «مکتب» (School, Ecole) و تفاوت آن با دکترین باید گفت که به نظر می رسد مکتب، بسیار عامتر از اصطلاح دکترین و حتی ایدئولوژی باشد زیرا یک مکتب می تواند دکترینها، ایدئولوژیها و گفتمانهای بسیاری را در خود جای دهد. مکتب در حقیقت معرف حوزه ایی است که بر بنیانی خاص بنا شده و روش ها، آموزش ها و تعالیم و پیروان ویژه خود را داراست ولی اساس این آموزش ها و تعالیم و راهکارها چه در حوزه های نظری و عملی، بر محوری واحد و اسلوبی وِیژه پی ریزی شده است.

اما اصطلاح دکترین با اصطلاح «نظام» (order-ordre) نیز می تواند مشابهت هایی داشته باشد هر چند این دو مترادف نیستند. در تعریف «نظام» گفته شده که جامعه هر زمان راه حل هایی را برای حل مشکل توزیع کالاهای کمیاب (قدرت، ثروت، منزلت و…) و انتخاب نهادها و ارزش ها ارائه می دهد این راه حل ها ممکن است موفق یا ناموفق بوده و با هم هماهنگ یا ناهماهنگ باشند ولی مجموع چنین راه حل هایی را می توان «نظام» نامید. هر نظام می تواند واجد و در برگیرنده دکترین های واحد و یا متعددی باشد همچنانکه یک دکترین نیز می تواند، سرانجام خود را معطوف به طراحی یک نظام سیاسی، اجتماعی، فکری و… کند.

همچنین گفتمان (discus) معمولاً چه از لحاظ پیچیدگی معنایی و چه از لحاظ سطح کمی و کیفی، اعم از دکترین نیست بلکه معمولاً یک دکترین می تواند از گفتمانهای متعدد استفاده کند زیرا گفتمان به معنای گفتگوی متقابل، تبادل آراء، محاوره براساس استدلال است.

اما به نظر می رسد که هیچ یک از این اصطلاحات و تعابیر نمی تواند به درستی و کمال بیانگر اندیشه مهدویت باشد و بهتر است برای این منظور از تعابیر اسلامی و قرآنی و نه اصطلاح غربی مانند دکترین استفاده شود. شاید استفاده از تعابیری مانند حیات طیبه مهدوی یا حیات طیبه در عصر مهدوی، نظام یا حکومت جهانی حضرت مهدی، نهضت یا قیام یا اصلاح جهانی حضرت مهدی مناسبتر باشد. بهره گیری از اصطلاح غربی دکترین، علاوه بر عدم کفایت معنایی این واژه، نوعی «تجددگرایی بیانیِ موزون» و اسم گذاری تحمیلی زمانه را به ذهن متبادر می کند و در عین حال، اندیشه سترگ مهدوی را به سطوحی نازل تقلیل می دهد همچنانکه امروزه برای تبیین راهبرد فلان سیاست یا اندیشمند و رئیس جمهور از اصطلاح دکترین یاد می کنند مانند دکترین مونروئد، آیزنهاور، نیکسون، برژنیسکی، برژنف، و موازنه قوا و….

همچنین با توجه به خنثی بودن مفهوم ایدئولوژی و گستردگی کاربردهای منفی آن، استفاده از این اصطلاح نیز فاقد توجیه است. اما در مورد مکتب باید گفت که اگرچه این واژه فاقد بار منفی است و حتی برای تبیین ادیان الهی هم از آن ا ستفاده می شود ولی چون حضرت مهدی به ارمغان آورنده مکتب و دین جدیدی نیست و در حقیقت مکتب نبوی و علوی را تکمیل و آنها را به سرانجام و مقصود نهایی می رساند و در واقع احیاگر اسلام است و نمی توان از اندیشه مهدوی، تحت عنوان «مکتب» یاد کرد و یا دست کم این، عنوان مناسبی نیست، زیرا حضرت، مجدِّد مذهب و بزرگ مصلح و احیاگر اسلامی است و نه واضع مکتب جدید. و ایشان با زدودن خرافه ها و حشو و زوائد از اسلام، غربت و مهجوریت را از اسلام نبوی و علوی می زداید و حیات آن را تجدید می کند.

اصطلاحات نظام و گفتمان نیز فاقد رسایی لازم در بیان اندیشه مهدویت است زیرا هرچند در بین کلیه این اصطلاحات، کلمه «نظام» از سزاواری بیشتری در این زمینه برخوردار است و می توان با افزودن کلمه قرآنی «طیبه»، با کلمات «نظام طیبه مهدوی» از حکومت جهانی و اندیشه مهدوی هم یاد نمود.

حجت الاسلام رحیم کارگر:

الف. ایدئولوژی:

ایدئولوژی از زبان فرانسه، مرکب از idée به معنای تصور و شناخت و Logie به معنای شناخت است. این کلمه، از مفاهیم دشوار علوم اجتماعی است که زیاد هم به کار می رود. مفهومی است که خواه در بحث های علمی و خواه در گفت و گوی روزمره، معانی فرعی بی شماری دارد. نخستین بار دوتراس فرانسوی این اصطلاح را وضع کرد.

در ادبیات سیاسی، ایدئولوژی از نظر لغوی به مفهوم عقیده یا نظر سیاسی تعریف شده است و برخی آن را به مجموعه ای از اندیشه ها درباره زندگی، جامعه و یا حکومت اطلاق می کنند که با گذشت زمان بر اثر کثرت استعمال، به صورت اعتقاد مسلم و وجه مشخص گروه یا حزبی خاص در می آید. به بیان دقیق تر «ایدئولوژی عبارت است از نظام فکری و عقیدتی که قابل اعمال بر واقعیت های خارجی است».

از دیدگاه اندروهی وود: «یک ایدئولوژی، کما بیش مجموعه ای از عقاید است که شالوده ای را برای عمل سیاسی سازمند (یا برای یک نوع اقدام سیاسی سازمان یافته) فراهم می کند».

ایدئولوژی شامل شناخت مجموعه ای از اندیشه های سیاسی، حقوقی، اقتصادی، فلسفی، دینی و اخلاقی است؛ مانند ایدئولوژی اسلام، ایدئولوژی مسیحیت، ایدئولوژی مارکسیسم و… (هرچند به نظر برخی کاربرد آن در اسلام نادرست و اشتباه است).

از دیدگاه دکتر آراسته خو: «تفاوت «دکترین» با ایدئولوژی» در این است – که دکترین مجموعه عقایدی است که توسط فرد یا گروهی ابراز می شود؛ ولی ایدئولوژی مجموعه عقاید توأم با عمل است. دکترین ضمانت اجرا ندارد؛ ولی در آرا و عقاید اثر می گذارد. در دکترین اصول اعتقادی با تصویرات ذهنی می آمیزد». (این تفاوت در صورتی است که دکترین را به معنای برنامه ها و خط مشی یک سیاستمدار نگیریم).

البته ایدئولوژی، معانی و اشارات بسیار متنوعی داشته است؛ ولی در تعبیر مسلّط خود، لزوماً معنای منفی داشته و همیشه با اندیشه های دیگران مأنوس بوده است و نه اندیشه خودی. از نظر برخی – به ویژه مارکسیست ها – ایدئولوژی معمولاً جهت توصیف جهان بینی مسلّط مورد استفاده قرار گرفته است. ایدئولوژی هنوز کاربردی تحقیرآمیز دارد و به معنای دارا بودن نگرش محدود با تعصّب ارزشی و به شکل عام تر، به معنای توهم و پندار است. با توجه به این موارد، ایدئولوژی نمی تواند اصطلاح مناسبی برای تبیین آموزه های «مهدویت» باشد! هر چند وجه عملگرایانه آن مناسب به این انگاره است؛ در حالی که دکترین فاقد وجه عمل گرایانه و ضمانت اجرا است.

ب. مکتب (School)

مکتب، به آیین شناخت و نظام فکری، جهان بینی، مجموعه نظریات شایع شده یک استاد، راهی که هر انسان برای خود می گزیند و… گفته می شود.

مکتب در اصطلاح عبارت است از: گروهی از متفکران، دانشمندان، هنرمندان، نویسندگان و جز آنها که از یک استاد آموزش گرفته اند یا به علت همانندی روش، شیوه و اصول به همدیگر، همبستگی پیدا کرده اند (مثل مکتب فرانکفورت،…).

مکتب سیاسی (political school)، در اصل به نظریاتی که درباره حکومت و شیوه اداره جامعه وجود دارد، اطلاق می شود. مکتب معنای گسترده تر و عام تری از دکترین دارد و یک مکتب می تواند دکترین های مختلفی داشته باشد؛ به مثل در لیبرالیسم می توان شاهد دکترین های گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… بود که جهت تقویت بنیان های آن مکتب استفاده می شود. حتی مکتب، علاوه بر دکترین ها، دارای ایدئولوژی و نظریه وآموزه های مختلفی است. مکتب اکثراً برای مجموع اندیشه ها و نظرات یک گروه هم فکر و هم مسلک استفاده می شود؛ در حالی که دکترین ها در دل این مکتب ها و نظریه ها به وجود می آید.

ج. نظام ((System

نظام (سیستم)، از واژه لاتین Systema و یونانی Sustema، به مفهوم مجموع، مجموعه و تجمع آمده است. نوعی کلیت متشکل از اجزای به هم پیوسته و نیز مجموعه ای از ارتباط ها را نظام گویند. علاوه بر این نظام اشاره به سازمان وتشکیلاتی دارد که با محیط در کنش و واکنش متقابل است؛ یعنی، هم بر آن اثر گذاشته و هم از آن تأثیر می پذیرد.

در این نوشتار مراد این است که: «نظام (سیستم) مجموعه اصول هماهنگ و در هم تافته یک کلیت و طرز شکل و محتوا گیری ان است».

نظام (سیستم)، هم روش است، هم وضع و قرار ترتیب ها و ترکیب های واقعیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، زیستی، طبیعی و….

یک نظام، می تواند شامل دکترین ها و آموزه های هماهنگ و همپوشی باشد تا به یک مطلوب و هدف دست یازیده شود. این آموزه ها می توانند به عنوان اجزای درونی (اما متعدد) یک نظام قرار گیرند.

د. گفتمان (discourse)

مفهوم (گفتمان) پدیده ای است چند وجهی و چند معنایی مباحث گفتمان، رشته های متنوع علوم انسانی و اجتماعی – از زبان شناسی، ادبیات، هنر، نقد نظریه ادبی، نقد و نظریه فرهنگی، یا اجتماعی گرفته تا فلسفه، سیاست، روان شناسی، روان کاوی، زیبایی شناسی، جامعه شناسی، تاریخ، اقتصاد، حقوق و… را در بر می گیرد.

گفتمان از دهه ۱۹۷۰ به بعد در اشکال و قالب های مختلفی سر بر آورد که مهم ترین آنها، قالب یا شیوه «تحلیل گفتمانی» است که به مثابه ابزار روش شناسی نوظهوری در عرصه علوم انسانی و علوم اجتماعی سر بر آورد.

«گفتمان» عبارت است از: مجموعه مفاهیم به هم پیوسته که ناظر به دفاع و تولید یک حقیقت خاص هستند.

متأسفانه امروزه خلطی میان نظریه «گفتمان » (discourse) ودیالوگ و گفتگو (dialogue) صورت گرفته و از این اصطلاح در معانی گفت و گو و هم اندیشی استفاده می شود!! در حالی که گفتمان یانظریات گفتمان، ناظر به تولید وتأسیس حقا یق وآموزه های جدیدی درعرصه های مختلف اجتماع است (آن هم در شرایط و موقعیت های معین).

بر این اساس دکترین نیز با گفتمان تفاوت دارد و ممکن است دکترین ها و ایدئولوژی های چندی موجب یک یا دو گفتمان شوند. برای نمونه بحث ها و نظریات ارئه شده در زمینه نزاع و درگیری فرهنگ ها و تمدن ها باعث غلبه «گفتمان رویارویی تمدن ها» درعرصه بین الملل شده است. اندیشه مهدویت، آموزه ای فرا گیر، جامع، کامل و چند جانبه است و تعابیر یاد شده، تنها می توانند بیانگر بخشی از حقایق آن باشند و حتی کاربرد برخی از آنها (مانند ایدئولوژی که بار منفی معنایی دارد)، در مورد اندیشه مهدویت، درست نیست. پس می توان از «گفتمان مهدویت» استفاده کرد؛ اما منظور از آن کلیت اندیشه مهدویت نیست؛ بلکه مراد آموزه ها و مفاهیمی از این اندیشه است که در موقعیت و شرایط خاصی تولید و تبیین می شود (مثل گفتمان عدالت، گفتمان معنویت و…).

همچنین می توان «نظام مهدوی» را به کار برده؛ ولی مراد از آن، همه آموزه ها و انگاره های مهدوی نیست؛ بلکه مقصود یک سری اصول و آموزه های هماهنگ و در هم تافته ای است که دست یابی به هدفی را مد نظر قرار می دهد. (مانند نظام سیاسی، نظام اقتصادی و نظام اجتماعی مهدوی). در نهایت «اندیشه مهدویت» ذیل مکتب اسلام قرار دارد و خود مکتب جدیدی ارائه نمی دهد. هر چند از نظر سیاسی، می توان برای مهدویت مکتب جدیدی (احیای آموزه های اصیل دینی ) تلقی کرد (ولی باز هم رساننده تمامی آموزه های مهدویت نیست).

مکتب سیاسی مهدوی، خود رویکردها، نظریه ها و اهداف متمایزی دارد که بیشتر آنها را نمی توان در سایر مکاتب سیاسی جست وجو کرد.

۳. منظور از دکترین مهدویت چیست و از آن چه معنایی اراده می شود؟

حجت الاسلام دکتر نجف لک زایی:

به کارگیری اصطلاح «دکترین مهدویت» در وضعیت فعلی شیعیان و نظر به مفهوم «دکترین » بیشتر مجازی است تا حقیقی؛ زیرا چنانکه پیش از این اشاره کردم، وقتی می توان از دکترین صحبت کرد که بنیان های فکری و اصول و قواعد پذیرفته شده را به سیاست و خط مشی تبدیل کنیم. ما هنوز شناخت درستی از اندیشه مهدویت به عمل نیاورده ایم. شناختی که نخبگان ما بر آن اتفاق نظر داشته باشند؛ به ویژه نخبگانی که با زندگی عینی در تماس هستند. آموزه مهدویت وقتی لباس دکترین می پوشد که نخبگان فکری مستقر در جایگاههای رهبری و کارگزاری شیعه به شناخت عملیاتی از آن رسیده باشند و تحقق آن را سیاست اصلی خود قرار دهند. این امر باعث می شود تا زمینه سازی برای تحقق این ایده جدی گرفته شود.

اگر به فرمایش خواجه نصیر الدین طوسی، غیبت امام( به ما انسانها بر می گردد، پس باید بیندیشیم که اگر چکار کنیم مانع حضور بر طرف می شود؟ اگر بگوییم: انتظار در مقیاس جهانی برای ظهور لازم است. پرسش بعدی این می شود که چگونه می توانیم زمینه های این انتظار را فراهم کنیم، آیا شیعیان امروزی در اندیشه اداره جهان هستند، آیا شیعیان ما توانایی اداره جهان را دارند؟ نگاه می کنیم به مناطقی که این شیعیان ساکن هستد. آیا این مناطق و نواحی به درستی اداره می شود؟ اگر نمی شود، پس هنوز توانایی اداره جهان وجود ندارد. امام زمان( حکومت جهانی تشکیل می دهد. برای این امر اعوان و انصار می خواهد.

این اعوان و انصار کجایند؟

هنوز این امور تعریف شده نیستند. پس هنوز اندیشه مهدویت را به دکترین تبدیل نکرده ایم. وقتی اندیشه به دکترین تبدیل می شود که قواعد عمل آن را نیز روشن کرده باشیم.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.