پاورپوینت کامل رجعت از نگاه قرآن ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رجعت از نگاه قرآن ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رجعت از نگاه قرآن ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رجعت از نگاه قرآن ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :

پیش درآمد

پیش از هر سخن، بایسته است معنای لغوی و اصطلاحی رجعت را توضیح دهیم.

«رجعت» در کتاب های لغت، به معنای «بازگشت» است؛ یعنی برگشتن به جایی که پیش تر در آن جا بوده است.[۱]

اما در اصطلاح مهدویّت، «رجعت» عبارت است[۲] از: بازگشت دو گروه از مردگان مؤمنان محض و کافران محض به صورت های پیشین خود،[۳] پس از ظهور حضرت مهدی(عج)[۴]، تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل، دلشاد و کافران، از فرومایگی و پستی ستمگران، دلگیر شوند.[۵]

واژه «رجعت» در این بحث، دارای شهرت کامل است؛ ولی در این باره، واژگان دیگری نیز به کار گرفته شده است؛ از جمله: «کره»، «عوده»، «بعثه»، «حشر»، «إیاب» و مانند آن.

از آیات، روایات و بیان دانشوران شیعه به دست می آید زندگی در رجعت، اگر چه در دنیاست، زندگی خاصّی است، با ویژگی های خود که نه به طور دقیق همچون زندگی دنیا و نه همانند زندگی آخرت است و در عین حال، چون زندگی در برزخ نیز نیست.[۶]

پیروان مکتب اهل بیت: برای اثبات رجعت در آخرالزمان، افزون بر دلیل عقلی، از آیات قرآن و روایات معصومان: توأماً، بهره گرفته اند؛ ولی از آن جا که قرآن، اساسی ترین منبع اثبات حقایق دینی است، در مسأله رجعت نیز به عنوان نخستین و اصلی ترین منبع، مورد توجّه قرار می گیرد.

درباره رجعت در قرآن، لازم است در سه عرصه بحث و بررسی شود:

۱. امکان رجعت؛

۲. وقوع آن در گذشته؛

۳. وقوع آن در آینده.

امکان رجعت

امکان نیز به دو قسم تقسیم می شود: امکان ذاتی و امکان وقوعی.

امکان ذاتی رجعت: شکی نیست که رجعت، به خودی خود، دارای امکان ذاتی است؛ چرا که زنده کردن مردگان چه در دنیا و چه در آخرت در توان خداوند است و هیچ خردمندی در آن شک ندارد.

خداوند، در آیات فراوانی با ردّ مخالفان، معجزه زنده شدن مردگان را به دست پیامبران خود، دلیلی بر معاد، قیامت و زنده شدن مردگان، ارائه کرده است.

امکان وقوعی رجعت: بهترین دلیل بر امکان یک چیز، وقوع آن است. وقوع رجعت، با استفاده از بیانات نورانی قرآن و شواهد تاریخی، به روشنی تمام قابل اثبات است.

وقوع رجعت در گذشته و آینده

درباره وقوع رجعت در گذشته و نیز در آینده، با یک نگاه گذرا به آیات مربوط به رجعت، با دو دسته آیات مواجه می شویم:

۱. گزارش وقوع رجعت در امت های پیشین

در این دسته از آیات، به روشنی وقوع رجعت میان اقوام و ملل گذشته گزارش شده است؛ مانند داستان زنده شدن کشته بنی اسرائیل، زنده شدن یاران حضرت موسی، زنده شدن عزیر نبی و مردگانی که به دست حضرت عیسی زنده شدند که به شرح هر کدام می پردازیم:

۲. زنده شدن هفتاد نفر از یاران حضرت موسی علیه السلام

یکی از بارزترین مصداق های زنده شدن مردگان، حیات یافتن یاران حضرت موسی علیه السلام پس از مرگ است. خداوند، در این باره می فرماید:

وَ إِذْ قُلْتُمْ یَامُوسَی لَن نؤْمِنَ لَک حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَهً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّعِقَهُ وَ أَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَکُم مِن بعْدِ موْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ[۷]

«و چون گفتید: «ای موسی! تا خدا را آشکارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد» پس در حالی که می نگریستید صاعقه شما را فرا گرفت. سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم؛ باشد که شکرگزاری کنید.»

امام رضا علیه السلام به دنبال این آیه شریف فرمود:

«…چون خداوند با موسی سخن گفت، موسی به سوی قوم خود رفته، واقعه را خبر داد. گفتند: «ما هرگز ایمان نیاوریم، تا سخن خدا را بشنویم». حضرت موسی، از آن جمعیت هفتصد هزار نفری، هفتاد هزار نفر و از آن ها هفت هزار، و از آنان هفتصد و از آنان هفتاد نفر برگزیده، با خود به کوه طور برد. آنان چون کلام خدا را شنیدند، گفتند: «ما هرگز به تو ایمان نیاوریم، تا خدا را آشکار را ببینیم ». خداوند آذرخشی فرستاد. در اثر ستمشان از آذرخش مردند. موسی عرض کرد: «خداوندا! اگر قوم، مرا متهم کنند که تو به دروغ، ادعای پیامبری می کردی! اینان را بردی و کشتی، در جواب آنان را چه بگویم؟» خداوند، دوباره ایشان را زنده کرد و همراه او فرستاد… ».[۸]

تمام مفسران شیعه بدون اختلافی، این آیه را به زنده شدن مردگان (رجعت) در امت حضرت موسی علیه السلام، تفسیر کرده اند:

شیخ طوسی در تبیان، اگر چه استدلال به آیه را بر حتمی بودن رجعت در آخرالزمان نپذیرفته و اثبات آن را نیازمند دلیل های دیگر دانسته است، در دلالت آیه بر زنده شدن یاران حضرت موسی علیه السلام پس از مردن، تردیدی نکرده است.[۹]

علامه طبرسی در مجمع البیان، ذیل این آیه شریفه، پس از بیان این که گروهی از دانشوران شیعه با این آیه، بر جواز رجعت استدلال کرده اند، می گوید: عده ای قائلند رجعت، جز در زمان پیامبر جایز نیست؛ چرا که بدین وسیله معجزه او آشکار می گردد. وی این سخن را باطل دانسته، می گوید:

نزد ما بلکه نزد بیشتر امت اظهار معجزه به دست امامان: و اولیای خدا نیز امکان پذیر است.[۱۰]

بحرانی در تفسیر برهان، ذیل این آیه شریف روایتی از حضرت علی علیه السلام نقل کرده که آن حضرت، آیه را صریح در مردن و زنده شدن دانسته است.[۱۱]

در تفسیر صافی نیز ذیل این آیه می نویسد:

به سبب این که در این آیه، زنده شدن، به پس از مرگ مقید شده است، این آیه نیز دلالت واضح بر امکان و وقوع رجعت دارد که اصحاب ما، بنابر تصریح امامان: به آن معتقدند.[۱۲]

و بالاخره، در تفسیر نمونه، ذیل این آیه شریف می خوانیم:

این آیه از آیاتی است که بر امکان « رجعت » و بازگشت به زندگی در این دنیا دلالت دارد؛ چرا که وقوع آن در یک مورد، دلیل بر امکان آن در سایر موارد است.[۱۳]

مفسران اهل سنّت به جز اندکی [۱۴]در تفسیر این آیه، دیدگاهی چون مفسران شیعه ارائه کرده اند.

عبداللّه نسفی در مدارک التنزیل،[۱۵]طنطاوی در الوسیط[۱۶]، عبدالرحمن بن علی جوزی در زاد المسیر[۱۷]، آیه را صریح در مردن و زنده شدن دانسته، نظر کسانی را که مردن را به بیهوشی تفسیر کرده اند، ردّ نموده اند.

برخی این آیه و مانند آن را دلیلی بر رجعت در آخرالزمان دانسته اند؛ ولی به نظر می رسد آنچه از این آیه و تفاسیر ذیل آن به دست می آید، بدون ضمیمه کردن روایات، فقط حکایت وقوع رجعت در امت های گذشته است. ما نیز فقط به این دلیل این آیات را نقل کرده ایم.[۱۸]

۳. زنده شدن کشته بنی اسرائیل

خداوند متعال در سوره بقره، داستان زنده شدن کشته بنی اسرائیل را این گونه بیان می فرماید:

وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّرَءْتُمْ فِیهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ * فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا کَذَلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتَی وَیرِیکُمْ ءَایتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ[۱۹]

و چون شخصی را کشتید و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید؛ حال آن که خدا، آنچه را کتمان می کردید، آشکار کرد * پس گفتیم: پاره ای از آن گاو سربریده را به آن مقتول بزنید، تا زنده شود. خدا این گونه مردگان را زنده می کند و آیات خود را به شما می نمایاند؛ باشد که بیندیشید.

علامه طباطبایی با ردّ سخن کسانی که به توجیه آیه پرداخته اند، نوشته است:

بعضی گفته اند مراد از این قصه، بیان حکم است و می خواهد مانند تورات حکمی از احکام مربوط به کشف جنایت را بیان کند و بفرماید به هر وسیله شده باید قاتل را به دست آورد، تا خونی هدر نرود؛ مانند آیه وَ لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَوهٌ «و برای شما در قصاص زندگی است»،[۲۰]نه این که موسی علیه السلام با دُم آن گاو به مرده زده و به معجزه نبوت، مرده را زنده کرده باشد.

آن گاه در پاسخ می نویسد:

خواننده عزیز توجه دارد که اصل سیاق کلام، به ویژه این قسمت از کلام که می فرماید: «پس گفتیم او را به بعضی قسمت های گاو بزنید که خدا این طور مردگان را زنده می کند»، هیچ سازگاری ندارد.[۲۱]

قرطبی می گوید: «مراد از آیه، زنده کردن پس از مردن است».[۲۲] طبری نیز ذیل این آیه شریف، پس از بیان مفصل داستان و اقوال درباره قسمتی از بدن گاو که برای زنده شدن به مقتول زدند مردن و زنده شدن را حتمی ذکر کرده است.[۲۳]

از دیگر تفاسیری که به صراحت به زنده شدن مرده اشاره کرده اند، می توان به تفسیر القرآن العظیم[۲۴]، کشف الاسرار [۲۵]، مدارک التنزیل[۲۶]و… اشاره نمود.

از این آیه شریف، این واقعیت به روشنی به دست می آید که خداوند، کشته بنی اسرائیل را در همین جهان و پیش از رستاخیز زنده کرد. این، نمونه ای از رجعت یا بازگشت به دنیا است.

۴. زنده شدن هزاران نفر

یکی دیگر از مصداق های برجسته رجعت، زنده شدن هزاران انسان پس از مرگ است. خداوند این حادثه بزرگ را این گونه بیان فرموده است:

أَلَم ترَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَرِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّه مُوتُواْ ثُمَّ أَحْیَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَشْکُرُونَ[۲۷]

«آیا از حال کسانی که از بیم مرگ از خانه های خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ خداوند به آنان گفت: «بمیرید». آن گاه آنان را زنده کرد. آری، خداوند، به مردم، صاحب بخشش است؛ ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمی کنند ».

قرطبی در تفسیر الجامع لأحکام القرآن می نویسد:

آن ها بیش از ده هزار نفر بودند این گروه، به سبب ترس از مرگ از دیار خود فرار کردند و گمان کردند زنده خواهند ماند؛ پس خداوند، آن ها را در محلی که خیال می کردند در آن، از مردن در امان خواهند بود، میراند….

وی به کلام ابن عربی اشاره می کند که می گوید:

خداوند، آن ها را از روی عقوبت میراند؛ آن گاه آن ها را زنده کرد. مردنی که به سبب عقوبت باشد، پس از آن، زندگی است؛ در حالی که پس از مردن از روی اجل، زندگی نخواهد بود.

آنگاه دیدگاه خود را، زنده شدن آن ها پس از مرگ معرفی و آن را غیر قابل تردید ذکر کرده است.[۲۸]

میان مفسران شیعی، شیخ طوسی در تفسیر التبیان ذیل این آیه شریف نوشته است:

در این آیه، دلیلی است بر ضد منکران عذاب قبر و رجعت؛ چرا که زنده کردن در قبر و زنده کردن در رجعت، همانند زنده ساختن این ها برای عبرت است.[۲۹]

طبرسی نیز این آیه را دلیلی بر ضد منکران عذاب قبر و رجعت را انکار می داند.[۳۰]

در تفسیر نمونه نیز، افزون بر این که این مورد را مصداق کامل رجعت دانسته، آن را دلیلی برای امکان تکرار آن ذکر کرده است.[۳۱]

۵. زنده شدن عزیر، پس از صد سال

أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَی قَرْیَهٍ وَهِیَ خَاوِیَهٌ عَلَی عرُوشِهَا قالَ أَنَّی یُحْیِ هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِاْئَهَ عَامٍ ثُمَّ بعَثَهُ و قالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قالَ بل لَّبِثْتَ مِاْئَهَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَی طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَم یتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَی حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ ءَایَهً للنّاسِ وَانظُرْ إِلَی الْعِظَامِ کَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فلَمَّا تبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّه علَی کُلِّ شیْ ءٍ قدِیرٌ[۳۲]

«یا مانند آن کس که به شهری که بام هایش، یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد و با خود می گفت: «چگونه خداوند، اهل این ویرانکده را پس از مرگشان زنده می کند؟» پس خداوند، او را صد سال میراند. آن گاه او را برانگیخت و به او گفت: «چقدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز، یا پاره ای از روز را درنگ کردم». گفت: «نه، بلکه صد سال درنگ کردی؛ به خوراک و نوشیدنی خود بنگر که طعم و رنگ آن تغییر نکرده است و به درازگوش خود نگاه کن که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم و هم تو را نشانه ای برای مردم قرار دهیم و به استخوان ها بنگر که چگونه آن ها را برداشته و به هم پیوند می دهیم، سپس گوشت بر آن می پوشانیم». پس هنگامی که چگونگی زنده کردن مردگان برای او آشکار شد، گفت: «اکنون می دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست».

قرطبی در تفسیر خود، به روشنی تمام می نویسد: «او را زنده کرد».[۳۳] ابن کثیر نیز علاوه بر بیان مردن و زنده شدن او، سن او را هنگام وفاتش ذکر کرده است.[۳۴] طنطاوی در الجواهر به زنده شدن، تصریح کرده است.[۳۵]، در روح البیان نیز با تاکید فراوان گفته شده است: «در تمام این مدت صد سال، او مرده بوده است».[۳۶]

بنابراین، آنان زنده شدن پس از مرگ در دنیا را پذیرفته اند؛ امّا از مفسران شیعه، علامه طباطبایی آیه را صریح در زنده شدن پس از مرگ دانسته، در ردّ پندار گروهی که مراد از «موت» را در این جا، بی هوشی می دانند، نوشته است:

لکن ما نفهمیدیم چگونه ممکن است «مردن» در آیه شریف را بر بی هوشی حمل کرده، داستان این شخص را با داستان اصحاب کهف مقایسه نمود؛ چون به فرض این که قبول کنیم داستان اصحاب کهف از قبیل بیهوشی بوده، صرف شباهتی که بین این دو داستان هست، مجوز آن نمی شود که آن دو را با هم مقایسه کنیم؛ زیرا در داستان اصحاب کهف، «میراندن» نیامده است؛[۳۷]

در حالی که در آیه یاد شده به مرگ تصریح شده است: «خداوند او را صد سال میراند».

ابوالفتوح رازی ذیل آیه شریف می گوید:

در آیه، دلالت است بر صحت رجعت و نادرستی عقیده کسانی که رجعت را منکر شده، آن را بعید می انگارند.[۳۸]

۶. زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی علیه السلام

در آیات فراوانی از قرآن مجید می خوانیم: یکی از مهم ترین معجزه های حضرت عیسی علیه السلام، زنده کردن مردگان بوده است. شیعه و اهل سنّت در کتاب های خود، به ویژه در کتاب های تفسیری، بدان اشاره کرده اند.

خداوند در یکی از آیات قرآن، این گونه از این معجزه حضرت عیسی علیه السلام پرده برداشته است:

وَ رَسُولاً إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِایَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیَْهِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرَ ا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْیِ الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللَّه وَأُنبِّئُکُم بِمَا تأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَ لِکَ لأَیَهً لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ[۳۹]

«و او را پیامبری به سوی بنی اسرائیل می فرستد که به آنان می گوید: «در حقیقت، من از جانب پرودگارتان برایتان معجزه ای آورده ام. من از گل برای شما به شکل پرنده می سازم، آن گاه در آن می دمم؛ پس به اذن خدا پرنده ای می شود و به اذن خدا نابینای مادرزاد و پیس را بهبود می بخشم و مردگان را زنده می کنم…».

در حیله الاولیاء و طبقات الاصفیاء آمده است:

روزی حضرت مسیح، به استخوان جمجمه ای سفید برخورد. گفت: «پروردگارا! زندگی را به این بازگردان». خداوند وحی فرمود: «روی خود را برگردان ». پس از درنگی کوتاه، نگاه خود باز گرداند؛ دید پیرمردی در حالی که بر بسته ای از سبزیجات تکیه کرده، آن جا است. پیرمرد، رو به عیسی کرده، گفت: «ای بنده خدا! کمک کن این سبزی ها را به بازار برسانم».

عیسی علیه السلام فرمود: «چه کار می کنی؟» پیرمرد گفت: «هم اینک این سبزی ها را چیده ام و آن ها را در این نهر شسته ام. چون صورتم را برگرداندم، تو را دیدم. حضرت عیسی از او درباره قومش پرسید؛ چون پاسخ داد، معلوم شد بین آن پیرمرد و حضرت عیسی، پانصد سال فاصله بوده استیعنی پیرمرد پانصد سال قبل از دنیا رفته بود.[۴۰]

از دیگر کسانی که زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی را نقل کرده اند، می توان به سمرقندی در ذیل این آیه شریف،[۴۱]عبدالکریم بن هوازن، [۴۲] ابن اثیر در تاریخ خود، [۴۳] کتاب کشاف عن غوامض التنزیل،[۴۴] و الجامع لاحکام القرآن قرطبی [۴۵] اشاره کرد.

مرحوم شیخ صدوق در کتاب امالی خود، ضمن داستانی عبرت انگیز، چگونگی زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی علیه السلام را این گونه نقل کرده است:

امام صادق علیه السلام فرمود:

«عیسی بن مریم، همراه سه نفر از یارانش، برای کاری از مسیری عبور می کردند. در راه، به سه شمش طلا برخوردند. حضرت عیسی علیه السلام رو به همراهان خود کرده، فرمود: «این، مایه کشتار می شود و مردم را به هلاکت می رساند». آن گاه به راه افتادند. آن سه نفر که به آن طلاها طمع کرده بودند، هر کدام به بهانه ای از حضرت عیسی جدا شده، نزد طلاها بازگشتند. پس آن دو نفر، به یکی گفتند: «برو غذایی بخر، تا بخوریم و آن گاه، طلاها را تقسیم کنیم ».

او وقتی غذا خرید، سمی در آن ریخت، تا آن دو نفر را به قتل رسانده، تمام طلاها را از آن خود کند. آن دو نیز تصمیم گرفتند وقتی برگشت، او را به قتل رسانند و طلاها را بین خود تقسیم کنند. چون برگشت، او را به قتل رسانده، پس از خوردن غذا، خود نیز از دنیا رفتند. حضرت مسیح بازگشت و آن ها را مرده یافت. به اذن خداوند آن ها را زنده کرده، فرمود: «آیا به شما نگفتم که این، مایه خونریزی می شود؟»[۴۶]

در مجمع البیان، درباره آیه «و أحیی الموتی؛ و مردگان را زنده می سازم » گفته است:

عیسی علیه السلام زنده ساختن مردگان را به طور مجاز، به خود نسبت داده است؛ زیرا در واقع، این خداوند بود که هنگام دعای او، مردگان را زنده می ساخت و گفته شده است او چهار تن را زنده کرد. آن گاه به کسانی که به دست آن حضرت زنده شدند، اشاره کرده است.[۴۷]

قابل ذکر این که افزون بر آیات بالا، موارد فراوان دیگری نیز وجود دارد که از زنده شدن مردگان حکایت دارد.

جمع بندی

در یک جمع بندی کوتاه، به نکات ذیل می توان اشاره کرد:

۱. به تصریح آیات قرآن، رجعت های فراوانی در گذشته رخ داده است.

۲. علاوه بر علمای شیعه، بیشتر دانشمندان ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.