پاورپوینت کامل مهدویت و موانع فراروی مصلحان از منظر قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مهدویت و موانع فراروی مصلحان از منظر قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مهدویت و موانع فراروی مصلحان از منظر قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مهدویت و موانع فراروی مصلحان از منظر قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

بخش اول

پیش درآمد

موانع پیشاروی مصلحان از دیدگاه قرآن و راهکارهای مقابله مهدویت با آن ها وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کثیرٌ فما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ؛ «چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی همراه آنان جنگ کردند! آن ها برابر آنچه در راه خدا به آنان رسید، سست و ناتوان نشدند و تن به تسلیم ندادندو خداوند، شکیبایان را دوست دارد».[۱]

با بررسی آیات قرآن درمی یابیم همیشه فراروی تمام پیامبران و مصلحان، موانعی جدی بوده است. قرآن چون آینه ای برای خردورزان و اهل بصیرت، به خوبی نمایانگر رفتارها و واکنش های اصناف مختلف مخالفان در رویارویی با پیامبران و مصلحان است. صدها آیه، بیانگر معرفی مخالفان، تبیین ریشه ها، مخالفت ها، انکارها و عداوت ها، روش ها و شیوه های مخالفان، عملکرد مصلحان، هدایت های الهی و بالأخره عاقبت و نهایت، پیروزی مصلحان و مؤمنان می باشد.

مسأله و ضرورت تحقیق

مسأله اصلی که این نوشتار عهده دار پاسخگویی آن است، شناخت موانعی است که از منظر قرآن، فراروی مصلحان و پیامبران قرار دارد؛ آنگاه، بیان راه کارهای مقابله مهدویت با آنان، با توجه به آیات و روایات مدنظر قرار می گیرد.

شناخت موانع فراروی مهدویت (غیبت، ظهور و حکومت حضرت مهدی(عج )) ما را در جهت پیشگیری یا آمادگی و مبارزه با آن آماده می سازد. معرفت به این امر و کوشش برای زدودن این موانع از لحاظ فردی و اجتماعی، ما را به زمینه سازی بهتر ظهور، رهنمون می سازد. جهت دیگر، این که تبیین این بحث، سره و ناسره محبان و منتظران واقعی را جدا می سازد؛ مثلاً منفعت طلبی، معیاری است برای شناخت همراهی و عدم همراهی با امام، تا مبادا «عجّل علی ظهورک» گویان و ندبه خوانان چون طلحه و زبیر، در امتحان جاه و مقام، علیّ زمان را تنها گذارند و خود آغازگر جنگ بر ضد او یا راه او باشند.

به هر حال، ما در این نوشتار، با توجه به آیات و روایات، به طرح این موانع، گروه های مخالف و معاند، خاستگاه و زمینه های منع و مبارزه، روش های انبیا و مصلحان در مقابله با آنان و بالأخره آنچه تعامل مردمان و مؤمنان و منتظران است، خواهیم پرداخت.

قرآن حکومت صالحان و مستضعفان را بشارت داده است؛ نظیر:

وَ نریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأَرْضِ وَ نجْعَلَهُمْ أَئِمهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ.[۲]

وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُها عبادِیَ الصالِحُونَ.[۳]

همچنین قرآن کریم، ویژگی های حکومت جهانی صالحان را چنین بیان کرده است:

وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا منْکُمْ وَ عمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شیْئاً وَ منْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ همُ الْفاسِقُونَ.[۴]

ولی این کتاب الهی، به صراحت به تبیین موانع فراروی حکومت صالحان و مستضعفان نپرداخته است. با این حال، توجه به آیات متفاوت و تأمل در این نکته که حضرت مهدی(عج) خاتم اوصیا و تحقق بخش آمال تمام انبیا و مصلحان در تمام گستره هستی است، جدّی تر بودن موانع فراروی آن حضرت را بدیهی می نماید. البته روایات نیز به مدد آمده و بیان می دارند که حضرت مهدی(عج) و مؤمنان به آن حضرت و راه او، در این میان، به چه زحمت ها و رنج هایی افتاده و با آن موانع چه برخوردی خواهند کرد. مطلب دیگر این که چنان که در عنوان نوشتار آمده است، «مهدویت»، مورد نظر قرار خواهد گرفت که شامل دوران متفاوت حیات حضرت مهدی(عج) (غیبت و ظهور و حکومت و…) است.

روش تحقیق

روش ما در این مقاله، بیان هر یک از گروه های مانع و معاند و معاندت های آنان، سپس نحوه برخورد مصلحان و مؤمنان با آنان از منظر قرآن و بالأخره بیان راهکارهای حضرت مهدی(عج) و منتظران، در مواجهه با آنان، با رویکرد قرآنی و روایی است.

گروه های معاند و موانع از منظر قرآن

بررسی آیات قرآن نشان می دهد مقابل انبیا و صالحان، گرو ه های ذیل به معانده پرداخته اند:

کفار، منافقان، مفسدان، متکبران، مستکبران، دنیا زدگان، عاصیان و گناهکاران، گروهی از اهل کتاب، مشرکان، اهل حسد، مذبذبین، شیاطین، لج بازان، غیر عالمان هواپرست، غافلان، مترفین، ظالمان، فرعون ها، عالمان بی عمل، ظاهرگرایان و مادی گرایان، گمراهان و اهل ضلالت، ملأ و اشراف، طاغوت ها، فرقه های انحرافی و یاریگران ستمگران و….

یک. کافران

اولین گروه معاندی که قرآن، فراوان به آن اشاره کرده است، کفار و بی ایمانانند. قرآن، این گروه را معاندانی معرفی می کند که حق را به خوبی می شناسند؛ ولی از روی عمد، به مبارزه برخاسته و نمی خواهند ایمان و مسیر حق را پذیرا شوند. آنان، دائماً در فکر توطئه و مبارزه با انبیا و صالحانند:

وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ.[۵]؛ «کافران گفتند: «ما هرگز به این قرآن و کتاب های دیگری که پیش از آن بوده است، ایمان نخواهیم آورد!»… ».

…وَ إِنْ یَرَوْا کلَّ آیهٍ لا یُؤْمِنُوا بِها…[۶]؛ و آن ها بقدری لجوجند کهاگر تمام نشانه های حق را ببینند، ایمان نمی آورند.

ألَمْ یَأْتِکُمْ نَبَؤُا الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذینَ مِنْ بَعْدِهِمْ لایَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللَّهُ جاءَتْهُمْ رُسلُهُمْ بالْبَیِّناتِ فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فی أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنَّا کَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَ إِنَّا لَفی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَیْهِ مُریبٍ؛ «آیا خبر کسانی که پیش از شما بودند، به شما نرسید؟ قوم «نوح» و «عاد» و «ثمود» و آن ها که پس از ایشان بودند؛ همان ها که جز خداوند، از آنان آگاه نیست. پیامبرانشان دلایل روشن برای آنان آوردند؛ ولی آن ها از روی تعجّب و استهزادست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شده اید، کافریم و به آنچه ما را به سوی آن می خوانید، شکّ و تردید داریم».[۷]

لذا خداوند به پیامبرش می فرماید: إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سواءٌ علَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ[۸]؛ «کسانی که کافر شدند، برایشان مساوی است که آنان را بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد».

چرا که این افراد، خود می گویند: وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ[۹]؛ «و گفتند: «دل های ما در غلاف است»؛ بلکه خداوند آن ها را به سبب کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است به همین دلیل، چیزی درک نمی کنندو کمتر ایمان می آورند».

این ها اگر تمام آیات و نشانه های الهی را ببینند و حس هم کنند باز انکار می کنند:

وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَهٍ لا یُؤْمِنُوا بِها حَتَّی إِذا جاؤُکَ یُجادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ[۱۰]؛ «… اگر تمام نشانه های حق را ببینند، ایمان نمی آورند تا آن جا که وقتی نزد تو می آیند که با تو پرخاشگری کنند، کافران می گویند: این ها فقط افسانه های پیشینیان است».

وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدیهِمْ لَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ[۱۱]؛ «اگر ما نوشته ای روی صفحه ای بر تو نازل کنیم، و (علاوه بر دیدن و شنیدن) آن را با دست های خود لمس کنند، باز کافران می گویند: این، چیزی جز سحری آشکار نیست».

روش های مبارزه کفار

کافران، برای مقابله با حق و ولی خدا، از روش های ذیل مدد می گیرند:

۱) مجادله و پرخاشگری

یُجادِلُ فی آیاتِ اللَّه إِلاَّ الَّذینَ کَفَرُوا.. .[۱۲]؛ «تنها کسانی در آیات ما مجادله می کنند که کافر شده اند…».

إِذا جاؤُکَ یُجادِلُونَکَ.. .[۱۳]؛ «وقتی نزد تو می آیند، با تو پرخاشگری می کنند».

وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ تَعْرِفُ فی وُجُوهِ الَّذینَ کفَرُوا الْمنْکَرَ یَکادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذینَ یَتْلُونَ علَیْهِمْ آیاتِنا.. [۱۴]؛ «و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده می شود، در چهره کافران، آثار انکار مشاهده می کنی؛ آن چنان که نزدیک است برخیزند و با مشت به کسانی که آیات ما را بر آن ها می خوانند حمله کنند…».

۲) بهانه گیری

وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ…[۱۵]؛ «کسانی که کافر شدند می گویند: چرا آیه و معجزهای از پروردگارش بر او نازل نشده است؟»[۱۶]

الَّذینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً.. .[۱۷]؛ «و اما آن ها که راه کفر را پیموده اند، می گویند: منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟»

منکران، علت غیبت را که سری از اسرار الهی است [۱۸]یا طول عمر را که مسأله ای است تحت سیطره قدرت الهی، بهانه کرده، اصل مهدویت را در دوران غیبت نمی پذیرند و پس از ظهور، موضوعات دیگری را چون ظهور حضرت با سن جوانی و.. . بهانه می کنند.

۳) تهمت به دین، ولی خدا و مؤمنان

… یقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطیرُ الأَوَّلینَ[۱۹]؛ «.. .کافران می گویند: این ها فقط افسانه های پیشینیان است!».

وَ لَوْ نزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدیهِمْ لَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ [۲۰]؛ «اگر ما نوشته ای روی صفحه ای بر تو نازل کنیم، و آن را با دست های خود لمس کنند، باز کافران می گویند: این، چیزی جز یک سحر آشکار نیست».

…وَ لکِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّه الْکذِبَ وَ أَکثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ[۲۱]؛ «ولی کسانی که کافر شدند، بر خدا دروغ می بندند و بیشتر آن ها نمی فهمند.»

قالَ الْملأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراکَ فی سَفاهَهٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکاذِبینَ[۲۲]؛ «گروهی کافر از قوم او گفتند: ما تو را در سفاهت و نادانی و سبک مغزیمی بینیم و ما مسلّماً تو را از دروغگویان می دانیم».

وَ بِکُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ علی مرْیَمَ بُهْتاناً عَظیماً[۲۳]؛ و نیزبه سبب کفرشان و تهمت بزرگی که بر مریم زدند.

۴) استهزا و تمسخر

وَ إِذا رَآکَ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلاَّ هُزُواً أَ هذَا الَّذی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ وَ هُمْ بِذِکْرِ الرَّحْمنِ هُمْ کافِرُونَ [۲۴]؛ «هنگامی که کافران تو را می بینند، کاری جز استهزا کردن تو ندارند و می گویند:«آیا این همان کسی است که سخن از خدایان شما می گوید؟» در حالی که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار می کنند».

زُیِّنَ لِلَّذینَ کفَرُوا الْحَیاهُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا.. .[۲۵]؛ «زندگی دنیا برای کافران، زینت داده شده است؛ و از این رو، افراد باایمان را مسخره می کنند».

۵) تلاش برای برگرداندن افراد به کفر

کافران دوست دارند دیگران، مانند خودشان کافر باشند؛ لذا از هر وسیله ای مدد می گیرند.

وَ قالَ الْمَلأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِن اتبَعْتُمْ شُعَیْباً إِنَّکُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ[۲۶]؛ «اشراف کافران گفتند: اگر شعیب را پیروی کنید، بی تردید، زیانکار خواهید بود».

وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کما کفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً.. .[۲۷]؛ «آنان آرزو می کنند شما هم مانند ایشان کافر شوید و مساوی یکدیگر باشید…».

وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا اتبِعُوا سَبیلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ وَ ما همْ بِحامِلینَ مِنْ خَطایاهُمْ مِنْ شیْ ءٍ إِنهُمْ لَکاذِبُونَ[۲۸]؛ «و کافران به مؤمنان گفتند: «شما از راه ما پیروی کنید و اگر گناهی داردما گناهانتان را بر عهده خواهیم گرفت». آنان هرگز چیزی از گناهان این ها را بر دوش نخواهند گرفت. آنان به یقین دروغگو هستند».

۶) جلوگیری از راه خدا

دشمنان عنود راه حق، با تمام نیرو و توان فکری و مالی و.. . شبانه روز و خستگی ناپذیر، مانع هدایت می شوند.

إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عنْ سبیلِ اللَّهِ قدْ ضلُّوا ضلالاً بَعیداً[۲۹]؛ «کسانی که کافر شدند، و مردم رااز راه خدا بازداشتند، در گمراهی دوری گرفتار شده اند».

الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ همْ بالْآخِرَهِ کافِرُونَ[۳۰]؛ «همان ها که مردم رااز راه خدا بازمی دارند، و با القای شبهاتمی خواهند آن را کج و معوج نشان دهند و آن ها به آخرت کافرند ».

إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ…[۳۱]؛ «آن ها که کافر شدند، اموالشان را برای بازداشتن مردماز راه خدا خرج می کنند».

وَ قالَ الَّذینَ استُضْعِفُوا لِلَّذینَ استَکْبَرُوا بلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً…[۳۲]؛ «و مستضعفان به مستکبران می گویند: وسوسه های فریبکارانه شما در شب و روز مایه گمراهی ما شد[، هنگامی که به ما دستور می دادید که به خداوند کافر شویم و همتایانی برای او قرار دهیم…».

۷) تهدید به تبعید و.. .

وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فی مِلَّتِنا فَأَوْحی إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمینَ[۳۳]؛ «کافران به پیامبران خود گفتند: «ما قطعاً شما را از سرزمین خود بیرون خواهیم کرد؛ مگر این که به آیین ما بازگردید»؛ پس پروردگارشان به آن ها وحی فرستاد که «ما ظالمان را هلاک می کنیم».

۸) جنگ و کشتن مؤمنان و ولی خدا

کافران، چون در مسیر طاغوت و شیطانند و شیطان، سرپرست آن ها است، در کنار انواع توطئه ها، به مبارزه و جنگ و ستیز هم روی آورده و پیامبران و اولیای زیادی را در طول تاریخ به شهادت رسانده اند.

إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بآیاتِ اللَّه وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ[۳۴]؛ «کسانی که به آیات خدا کفر می ورزند و پیامبران را ناحق می کشند و مردمی را که امر به عدالت می کنند به قتل می رسانند، آنان را به کیفر دردناک بشارت ده».

وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ[۳۵]؛ «چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی همراه آنان جنگ کردند! آن ها هیچ گاه برابر آنچه در راه خدا به آنان می رسید، سست و ناتوان نشدند و خداوند شکیبایان را دوست دارد».

وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ الطَّاغُوتِ فقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِن کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً[۳۶]؛ «و آن ها که کافرند، در راه طاغوت [بت و افراد طغیانگر می جنگند؛ پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! و از آن ها نهراسید [؛ زیرا نقشه شیطان، ضعیف است ».

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمنُوا لا تتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تؤْمِنُوا باللَّهِ رَبِّکُمْ…[۳۷]؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید. شما به آنان اظهار محبّت می کنید؛ در حالی که آن ها به آنچه از حقّ برای شما آمده کافر شده اند و رسول اللَّه و شما را به سبب ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست، از شهر و دیارتان بیرون می رانند… ».

ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ[۳۸]؛ «چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند. این ها به سبب آن بود که گناهکار و متجاوز بودند ».

وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ[۳۹]؛ «به خاطر بیاورهنگامی که کافران نقشه می کشیدند که تو را به زندان بیفکنند یا به قتل برسانند یا از مکّهخارج سازند. آن ها چاره می اندیشیدند و خداوند هم تدبیر می کرد و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است».

از این رو است که ترس از قتل و حفظ از کشته شدن، یکی از حکمت های غیبت حضرت مهدی(عج)، است. امام صادق علیه السلام می فرماید:

«إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَهً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قَالَ: «قُلْتُ» وَ لِمَ قَالَ: «یَخَافُ» وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی بَطْنِه»؛ « مهدی را غیبتی است پیش از آن که قیام کند. سؤال شد: «چرا؟» حضرت فرمود: «به دلیل خوف از کشته شدن…» و با دست به شکمش اشاره کرد».[۴۰]

آیات فوق، نمونه هایی از رفتار کفار عنودی است که نمی خواهند سخن حق را بپذیرند؛ دائماً به دنبال بهانه گیری اند و مانع هدایت دیگران نیز می شوند. ایشان در مسیر طاغوت و شیطان در تلاش و کوششند. چقدر پیامبران، مصلحان و مؤمنان، در قبال این گروه به سختی افتاده اند.

حضرت مهدی (عج ) نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ بلکه این ماجرا برای او جدی تر خواهد بود؛ چون جنگ تمام حق و باطل، جنگ تمام دین و کفر و ایمان و شیطان است.

این مبارزه، در دو عرصه است؛ دوران پیش از ولادت حضرت که دشمن می کوشید از ولادت حضرت، چون پیامبران بزرگی مثل ابراهیم و موسی علیه السلام جلوگیری کند. در عرصه دوّم نیز پس از ولادت، دنبال به شهادت رساندن آن وجود نازنین بوده و هستند. اعزام جاسوسان و کنترل شدید امام حسن عسکری علیه السلام و منزل آن حضرت هنگام حیات و پس از شهادت، گواهی بر این مطلب است.[۴۱]

در روایات آمده است مهدی(عج) را غیبتی است تا آن جا که جاهل می گوید: «خداوند را نیازی به آل محمد(ص)نیست».[۴۲]

کفاری که دائم دنبال بهانه بوده اند، در دوران غیبت، طول عمر حضرت یا اموری دیگر از این قبیل را بهانه کرده و مسأله را افسانه نامیده اند؛ مانند دایره المعارف بریتانیکا…[۴۳]. مبارزه با تفکر مهدویت و نیابت او در دوران غیبت، از مصادیق تلاش و کوشش و مکر شبانه روزی دشمن است: بلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً[۴۴]؛ «وسوسه های فریبکارانه شما در شب و روز مایه گمراهی ما شد؛ هنگامی که به ما دستور می دادید به خداوند کافر شویم و همتایانی برای او قرار دهیم».

در دوران ظهور نیز این امور خود را جدی تر نشان خواهد داد؛ لذا جریان ناخودآگاه مبارزه حضرت مهدی(عج) با این گروه، جریانی صرفاً اعتقادی نیست؛ بلکه جریان مبارزه با فتنه های است که مانع هدایت دیگران شده و حتی به کشت و کشتار هم اقدام می کنند.

مبارزه پیامبران

مناسب است رفتاری را که پیامبران و مصلحان و مؤمنان، باید در قبال این گروه پیشه کنند نیز از دیدگاه قرآن بررسی کنیم.

۱) پذیرفتن توبه نادمان

اگر کافران، اصلاح شوند و از مخالفت باز ایستند، گذشته آن ها بخشیده می شود وگرنه نابود می گردند:قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِن یعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلینَ[۴۵]؛ «به آن ها که کافر شدند بگو: چنانچه از مخالفت باز ایستند، گذشته آن ها بخشوده خواهد شد و اگر به اعمال سابق بازگردند، سنّت خداوند در گذشتگان، درباره آن ها جاری می شود».[۴۶]

لذا بسیاری از کافران که لجوج نبوده و عناد ندارند، حق را می پذیرند. هنگام ظهور نیز حضرت مهدی(عج) اهل کفر را به حق دعوت می کند؛ آنان که لجاجت ندارند، پذیرای سخنان او می شوند و امام به آنان حیات و زندگی می بخشد.

امام باقر علیه السلام ذیل آیه: اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الأَرْضَ بعْدَ موْتِها[۴۷]؛ «آگاه باشید خداوند زمین را پس از مرگش دوباره زنده می کند»، فرمود: خداوند، به دست حضرت مهدی(عج) کافران را به وسیله ایمان زنده می کند؛ چون کافر در واقع مرده است و حیاتی ندارد.[۴۸]

امام صادق علیه السلام نیز فرمود:

«إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ.. . دَخَلَ فِی سُنَّهِ عَبَدَهِ الشَّمْسِ وَ الْقمَرِ»؛ «چون قائم قیام کند… پرستشگران خورشید و ماه، به او ملحق می شوند».[۴۹]

۲) خلل ناپذیری پیامبران و مصلحان الهی

اگر همه مردم کافر شوند، در مسیر ولی خدا، هیچ خللی پدید نمی آید:

وَ قالَ مُوسی إِنْ تَکْفُرُوا أَنتُمْ وَ منْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغنِیٌّ حمیدٌ[۵۰]؛ «و موسی گفت: «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید، به خدا زیانی نمی رسد؛ چرا کهخداوند، بی نیاز و شایسته ستایش است».

وَ اتْلُ علَیْهِمْ نبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِن کانَ کبُرَ علَیْکُمْ مقامی وَ تَذْکیری بِآیاتِ اللَّه فعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّهً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ[۵۱]؛ «سرگذشت نوح را بر آن ها بخوان؛ آن هنگام که به قوم خود گفت: «ای قوم من! اگر جایگاه من و تذکّراتم درباره آیات الهی، بر شما سنگین است، من بر خدا توکّل کرده ام. فکر خود و قدرت معبودهایتان را جمع کنید، سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند و تمام جوانب کارتان را بنگرید[، سپس به حیات من پایان دهید و مهلتم ندهید».

۳) نباید با دشمن، دوستی برقرار کرد

وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ.. .[۵۲]؛ «آنان آرزو می کنند شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوی یکدیگر باشید؛ بنا بر این از آن ها دوستانی انتخاب نکنید.. . ».

لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً[۵۳]؛ از میان آن ها، دوست و یاوری اختیار نکنید.

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تتَّخِذُوا عدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ.. .[۵۴]؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید.. .».

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکفْرَ علَی الْإیمانِ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فأُولئِکَ همُ الظَّالِمُونَ [۵۵]؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه پدران و برادران شما، کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آن ها را ولیّ خود قرار ندهید و کسانی از شما که آنان را ولی خود قرار دهند، ستمگرند».

وَ قدْ نزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی جَهَنَّمَ جَمیعاً[۵۶]؛ «و خداوند در قرآن بر شما نازل کرده است که هر گاه بشنیدید آیات خدا را انکار و استهزا می کنند، با آن ها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند وگرنه شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع می کند».

۴) باید با آنان، به شدّت برخورد کرد

از آن جا که کافران به سبب کفر عامدانه از رحمت خدا دورند، پیامبر باید با آنان شدید برخورد کند:

…لَعَنَهُمُ اللَّه بکُفْرِهِمْ فلا یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلیلاً[۵۷]؛ «…خداوند، آن ها را به سبب کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است؛ از این رو جز عدّه کمی ایمان نمی آورند ».

لُعنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائیلَ عَلی لِسانِ داوُدَ وَ عیسَی ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ[۵۸]؛ «کافران بنی اسرائیل، بر زبان داوود و عیسی بن مریم، لعنت شدند. این، به سبب آن بود که گناه کردند و تجاوز می نمودند».

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحماءُ بَیْنَهُمْ…[۵۹]؛ «محمّد صلی الله علیه و آله فرستاده خدا است و کسانی که با او هستند، برابر کفّار، سرسخت و شدید و میان خود، مهربانند».

وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً[۶۰]؛ «و آن ها که کافرند، در راه طاغوت می جنگند؛ پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید و از آنها نهراسید؛ زیرا نقشه شیطان، ضعیف است ».

وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ حَتَّی یُهاجِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فخُذُوهُمْ وَ اقتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً [۶۱]؛ «آنان آرزو می کنند شما هم مانند ایشان کافر شوید و مساوی یکدیگر باشید. بنا بر این، از آن ها دوستانی انتخاب نکنید؛ مگر این که در راه خدا هجرت کنند. هر گاه از این کار، سر باز زنند و به اقدام بر ضدّ شما ادامه دهند[، هر جا آن ها را یافتید، اسیر کنید و به قتل برسانید و از میان آن ها دوست و یاوری اختیار نکنید».

یا أَیهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ[۶۲]؛ «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آن ها سخت بگیر. جایگاهشان جهنم است و چه بد سرنوشتی دارند ».

۵) سران فتنه و کفر را باید نابود کرد

چرا که جز

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.