پاورپوینت کامل گفتوگو با دکتر باهر;جوانان را باید با جهان معنویت آشنا کرد ۲۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتوگو با دکتر باهر;جوانان را باید با جهان معنویت آشنا کرد ۲۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتوگو با دکتر باهر;جوانان را باید با جهان معنویت آشنا کرد ۲۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتوگو با دکتر باهر;جوانان را باید با جهان معنویت آشنا کرد ۲۴ اسلاید در PowerPoint :

۸

بیشتر مردم شهر او را میشناسند. او پزشک متخصص است و همیشه به بیمارانش لبخند
میزند. سالهای سال در کنار ایتالله گلپایگانی بوده و خاطرات فراوانی دارد. دکتر
اولین درمانگاه مسجد جمکران را بنا نهاد و صدها بیمار را رایگان مداوا کرد.

سرش خیلی شلوغ بود و به سختی توانستیم پیدایش کنیم. برای دیدنش رفتیم درمانگاه.
مجله را که دید، بیآنکه من حرفی زده باشم، حرفها را شروع کرد.

خوشحالم در عصری زندگی میکنم که نظیر مجله شما چاپ میشود. خوب یادم هست که در
دبیرستان دین و دانش قم که بودیم با دوستان، تلاشمان این بود که مجلهای این چنینی
چاپ شود. مجلهای که از زبان نوجوانها بنویسد و برای نوجوانها بنویسد. ما از صفر
شروع کردیم که امیدی به ادامه کار نداشتیم، ولی آقا کمکمان کرد. مطمئن باشید که
امام در لحظه لحظه زندگی ما حضور دارد. چندی پیش درباره طب اسلامی و سنتی مطالعه
میکردم که به روایتی برخوردم که نوشته بود: «وقتی پزشکی دارویی را برای بیمارش
تجویز میکند، اجازه تأثیر دارو در دستِ ولی زمان است.» مطمئن باشید که او هست و
آماده یاری رساندن است. به خصوص برای آنها که منتظرش هستند.

از انتظار برایمان بگویید.

مسئله انتظار چیز عجیبی است. یک بار خانمی این را از من پرسید. گفتم: «اگر بچه شما،
نیم ساعت دیر کند چکار میکنی؟» گفت: «نگران میشوم.» گفتم: «اگر بیشتر دیر کرد چی؟»
گفت: «میروم دَمِ در و منتظر میمانم تا بیاید و دعا میکنم اتفاقی نیفتاده باشد.» به
او گفتم: «این همان انتظار است. انتظار فرج، یعنی اینکه هر لحظه منتظر آمدنش باشی.»

یکی از عالمان جلسهای درباره حدیث شریف کساء داشت. خواهش میکنم در جوانها انگیزهای
ایجاد کنید که این حدیث را بشناسند و بخوانند. این حدیث را عصر دوشنبه میخوانند. به
یاد دارم یکی از شبهای زمستان بود که من به این جلسه رفتم. ایتالله گلپایگانی هم در
حیاط بود. یکباره دیدم آقایی وارد شد که چهره گیرا و باابهتی داشت و شال سبزی به
سر. حالت خاصی داشتم. انگار نیمه هوشیار بودم. ایشان گذشت و رفت و من شب وقتی به
خانه آمدم، هنوز در همان حال بودم که این دو بیتی را خواندم:

آن به قیامت چو سرو و رخ ماه صید صد دل کند به نیم نگاه

هر که بیند جمال او گوید وحده لا اله الا اللّه

ساعت نه صبح بود که در خانه را زدند. رفتم دیدم همان عالمی بود که مجلسش میرفتیم.
گفت: «دیشب ما دیدیم شما بلند شدید و احترام گذاشتید، ولی ما کسی را ندیدیم. موضوع
چی بود؟» گفتم: «چیز خاصی نبود.» گفت: «من میخواهم بدانم.» گفتم: «چیزی شده که
اینقدر اصرار میکنید؟» گفت: «دیشب یکی از مریضهای مجلس شفا گرفت و گفت امام زمان
(عج) در مجلس حضور داشته.» گفتم: «آن لحظه همان لحظهای بود که من بلند شدم و احترام
گذاشتم.»

(بیماری وارد میشود و دکتر باهر او را مداوا میکند. آنقدر مهربان برخورد میکند که
آدم دوست دارد بیمار او باشد.)

دکتر ما میدانیم شما خاطره و تجربههای فراوانی دارید. باز هم برایمان بگویید. ما
عادت کردهایم در مصاحبههایمان سؤال کنیم، ولی این دفعه شما هرچی دوست دارید،
بگویید.

اختیار دارید. یادم هست تازه پزشک شده بودم و آمده بودم بیمارستان گلپایگانی. خیلی
دلگرم نبودم. از خودم میپرسیدم چرا باید اینجا کار کنم. تردید زیادی داشتم. شبی در
خواب دیدم، در بیمارستان در اتاق خودم هستم و بیمارها را معاینه میکنم. یک آقایی
وارد شد. من بلند شدم. عادتم است برای کسی که وارد میشود بلند شوم، به خصوص اگر از
سادات باشد. ایشان سید بود. گفتند: «شما مریضها را ببینید بعد من با شما کار دارم.»
مریضها را معاینه کردم، بعد ایشان جلو آمدند و گفتند: «خُب با مهدی ما چطوری؟»
گفتم: «کدام مهدی را میفرمایید؟» گفت: «همان که هماسم من است.» آن زمان ایتا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.