پاورپوینت کامل گفت وگو با مظفر سالاری ۲۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفت وگو با مظفر سالاری ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفت وگو با مظفر سالاری ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل گفت وگو با مظفر سالاری ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

مظفر سالاری، در سال ۱۳۴۱، در یزد به دنیا آمد. به گفته خودش میان کتاب ها بزرگ شده
است. شاید باور نکنید، نویسنده آن کتاب های قشنگ که حتماً آن ها را خوانده اید، یک
روحانی باشد.

او به گرمی از من استقبال کرد و پس از یک ساعت گفت وگو، با هم دوست شدیم و به هم
شماره تلفن دادیم. خیلی خوب است که آدم با هر مصاحبه، یک دوست جدید پیدا کند. آن چه
می خوانید نتیجه گفت وگوی ماست.

از کتاب شروع می کنیم. چگونه با کتاب آشنا شدید؟

دوم دبستان بودم که عضو کانون پرورش فکری شدم. تازه در یزد کانون راه افتاده بود.
همه کتاب های کانون را در مدتی کوتاه خواندم. با سوراخ سمبه های کتاب خانه خوب آشنا
بودم. اگر کسی دنبال کتابی می گشت، جای آن را از من می پرسید.

پس میان کتاب ها زندگی می کردید؟

بله. قم که آمدم، خبر داشتم کتاب خانه ای هست. رفتم و گفتم حاضرم همه کتاب های تان
را مجانی فهرست کنم. فقط اجازه بدهید از این کتاب ها استفاده کنم. قبول کردند و من
ماه رمضان، بعد از سحر می رفتم و تا غروب کتاب ها را فهرست می کردم. الان آن
کتاب خانه یکی از پربارترین کتاب خانه های ادبی کشور است.

این قدر که کتاب می خواندید، درس هم می خواندید؟

درس هایم را می خواندم. حافظه ام قوی بود، ولی بعضی درس هایم ضعیف بود.

بیش تر هنرمندها با درس ریاضی و انگلیسی مشکل دارند. شما چی؟

(خنده) بله همین طور است.

تقلب هم می کردید؟

نه، ولی یک بار در درس انگلیسی تقلب کردم که لو رفتم و تنبیه شدم. از آن به بعد
دیگر تقلب نکردم.

کدام یک از کتاب هایی را که خوانده اید، به یاد دارید؟

زیاد است، ولی بعضی ها را خیلی دوست دارم. مثل تام سایر و نیز کتابِ کودکی، نوباوگی
و جوانی تولستوی. آن قدر این کتاب را دوست داشتم که پشت جلد کتاب نوشتم: «من
تولستوی هستم.» کتاب های دیگری هم هست که هر کدام زیبایی خاص خودشان را دارند.

از کی شروع به نوشتن کردید؟

از زمانی که کتاب خواندم. گاهی خلاصه کتاب ها را می نوشتم. برای خیلی از بچه ها هم
انشا می نوشتم. همسایه ها هم از من می خواستند تا برای بچه های شان انشا بنویسم، من
هم استقبال می کردم.

نخستین داستان تان را کی نوشتید؟

در دوره راهنمایی، تحت تأثیر نوشته های چارلز دیکنز، رمان نوشتم که آن زمان برایم
خیلی جالب بود. نام کتاب، سفرنامه الیزابت بود. زندگی دختری را به تصویر کشیدم که
از انگلیس با کشتی به استرالیا می اید. در آن زمان کتاب ایرانی کم پیدا می شد.
حکومت هم مدافع فرهنگ غرب بود و بیش تر کتاب های ترجمه ای در دسترس بود.

اولین کارتان را کی چاپ کردید؟

در یزد نمی شد کتاب چاپ کرد. وقتی قم آمدم تا در حوزه درس بخوانم، با بچه های سلام
بچه ها آشنا شدم. پس از آن آشنایی، بخش داستان را به من سپردند و کارهایم به دست
دیگران رسید.

از میان شخصیت هایی که خلق کرده اید، کدام یک را بیش تر دوست دارید؟

بیش تر داستان هایم را دوست دارم. همیشه بعد از نوشتن داستان فکر می کنم شاهکار خلق
کرده ام، ولی خیلی ها توجه نمی کنند. به هر حال همه شان را دوست دارم. یادم هست
یک بار داستانی را به شیوه سیال ذهن نوشتم. یکی از دوستانم که خواند، گفت: «تردید
ندارم تو یک نابغه هستی.» دوست دیگرم گفت: «با این داستان از اینده ات ناامید شدم.»

راستی چرا شما به شیوه های تازه داستان نویسی علاقه دارید؟

من زمانی که در کتاب خانه بودم با داستان های جدید آشنا شدم، مثل جریان سیال ذهن.
شیوه های نو امکانات بسیاری به داستان نویس می دهد.

شما بسیار نقد می نویسید. این نقدها با چه معیاری است؟

یک دوره ای زیاد نقد می نوشتم. چند سالی هم نقدهایم برگزیده شد. مبنای نقدها،
کتاب هایی بود که به آن ها علاقه داشتم و با شوق می خواندم. کم تر سفارشی کار
می کردم. اگر از کتابی تأثیر می گرفتم، با نقد نشان می دادم و بیان می کردم چه
چیزهایی در آن داستان هست که مرا تحت تأثیر قرار داده است.

برای بچه های تان هم داستان می نویسید؟ رابطه شان با داستان چه طور است؟

بیش تر شب ها، پیش از خواب برا