پاورپوینت کامل می خواهم مثل اویس بشوم ۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل می خواهم مثل اویس بشوم ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل می خواهم مثل اویس بشوم ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل می خواهم مثل اویس بشوم ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۲۰

جمکران شلوغ بود. جای سوزن انداختن نداشت. همه بچه های هیئت مان از تهران آمده
بودند و من، تنهاتر از آنها بودم و پشت سرشان.

جمکران بزرگ بود. درخت داشت، گلدسته داشت، کبوتر داشت. کبوترها گاه اوج می گرفتند و
گاه توی سایه کاشی ها به خواب می رفتند. جمکران آن قدر در اوج بود که شده بود مثل
مسجدی بزرگ در ملکوت. امّا نه، جمکران اگرچه در آسمان بود، امّا پایه های آن را توی
دلِ زائران غریبش ساخته بودند.

توی مسجد نشستم و به خاطر دیدار با تو، چشمهایم را به چهار سوی رواق ها پرواز
دادم. به درهای ورودی. به سمت محراب ها، یا آن سوی ستون ها…

تو کجا بودی. دل در خیال تو رها کردم. دور تا دورم از آدمهای عاشق پُر بود. چه شوری
بود و چه محشری!

شنیده بودم که گاه، به مسجد می ایی و به میهمانان غریبت هدیه می دهی. هدیه هایی مثل
سلام، مثل سیب سرخِ امید، مثل شربت شیرین خلوص…

هر کس که کنارم می نشست، با پرسش های مکرر من مواجه می شد.

ـ آقا کجاست. آقا کی می اید. ما کی آقا را می بینیم. دلم که برایش یک ذرّه شد!

عاشق اولی می گفت: «مهم جلوه جمال اوست که اگر بیاید کور هم برای دیدنش بینا خواهد
شد.»

عاشق دوم می گفت: «من هیچ وقت چشمهایم را نخواهم شست. من می خواهم چشمهایم اشک آلود
باشند تا وقتی آقا آمد، او را با حسّی بغض آلود و غریبانه نگاه کنم.»

عاشق سوم می گفت: «مهم دیدن چشم نیست، بینایی دل است. باید با دل دید و دل را برای
دیدن او مهیا ساخت.»

عاشق چهارم می گفت: «راستی در دل ما چقدر ایمان هست. اگر بیاید و او را ببینیم،
امّا با دلی تُهی از ایمان، چه؟! مثل بعضی از آدمهای زمان رسول خدا، آدمهایی که دور
تا دور پیامبر (ص) بودند، امّا دلشان از جنسِ سنگ بود. مثل آدمهای دوران علی (ع) و
حسین (ع) …»

عاشق پنجم می گفت: «من با آمدنش شگفت زده می شوم. چشمهایم… این چشمهایم شاید تاب
دیدن رویش را نداشته باشند. من شاید از حال بروم. شاید جان از کف بدهم…»

او

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.