پاورپوینت کامل چشم های پدر ۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چشم های پدر ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چشم های پدر ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چشم های پدر ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

پدر برای خرید از خانه بیرون رفته بود. احمد همان طور که از عصبانیت رگ های گردنش
متورم شده بود و ابروهایش را به هم گره زده بود، رو به مادرش گفت: «این بابا دیگه
شورشو درآورده! اصلاً کاش جمعه نیاد و بابا همیشه سر کار باشه!»

مادر گفت: «چی گفتی؟ جمعه نیاد؟ اگه جمعه نباشه تو هم باید همیشه مدرسه بری. پس
تعطیلی دیگه بی تعطیلی!»

احمد گفت: «بهتر از اینه که توی خونه باشم و تعطیلی زهرمارم بشه. پشت سر هم بهم گیر
می ده. دائم می گه بیرون نرو، گل کوچیک بازی نکن. بشین تو خونه تکلیف هاتو انجام
بده. خُب شش روز درس می خونم، یه روز هم باید بازی کنم دیگه!»

مادر گفت: «حالا مگه چی شده؟»

احمد با صدای بغض آلودی جواب داد: «چی می خواستی بشه! گوشمو پیچونده. زده پس
گردنم!»

این را که گفت. بغضش ترکید و شروع کرد به گریه کردن. مادر گفت: «بچه کوچولو نشو! تو
دیگه کلاس پنجمی. سال دیگه باید بری راهنمایی. خودتو لوس نکن. هر چی باشه پدرته. تو
باید به حرف هاش گوش کنی.»

احمد همان طور که قطرات اشک روی صورت لاغرش می چکید، با گریه گفت: «گفته باشم اگه
این بار دست روی من بلند کنه، تموم شیشه های این خونه رو می شکونم. آخه واسه چی منو
می زنه؟»

ـ زبونتو گاز بگیر. این حرف ها رو از کجا یاد گرفتی. شیشه ها رو می شکونم یعنی چه؟

احمد دست از گریه کردن برداشت. چند تا سرفه کرد و گفت: «پس چرا بابای پیمان هیچ وقت
دعواش نمی کنه ها؟»

ـ تو از کجا می دونی؟

ـ خودم می دونم. باباش همیشه باهاش مهربونه. هر روز پول توجیبی بهش می ده. تازه سر
ماه که می شه، پول تو جیبی مخصوص از پدرش می گیره. یعنی بیش تر از روزهای عادی، اما
بابای من همیشه دوست داره دعوام کنه. پس چرا به آبجی هیچی نمی گه؟ چرا داداش بزرگه
رو کتک نمی زد؟ فقط زورش به من می رسه؟!

ـ آخه من بچه هامو بزرگ کردم. اخلاق شون دستمه. داداش بزرگت که خدا نگهدارش باشه و
الآن رفته سربازی، هیچ وقت مثل تو وروجک و بازی گوش نبود. آبجیت هم که طفلک حرف گوش
می کنه. هم مدرسه می ره هم توی خونه کمک منه، اما تو از مدرسه نیومده تو کوچه ای.
تازه فکر نکنم پیمان قد تو شیطونی کنه.

ـ نخیرم. پیمان دوست منه. هم کلاس منه. خوب می شناسمش. از من هم شیطون تره. من که
درس هام از اون بهتره. تا حالا دیدی نمره تک بگیرم؟ اما پیمان با این که درس هاش
خوب نیست، باز هم باباش خیلی دوسش داره. کاش بابای من هم مثل بابای پیمان بود.

احمد این ها را گفت و همان طور که بغض کرده بود، در اتاق را محکم کوبید و رفت توی
حیاط. صدای بغض آلودش از داخل حیاط به گوش می رسید که می گفت: «ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.