پاورپوینت کامل ما چه کرده ایم؟ ۲۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ما چه کرده ایم؟ ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ما چه کرده ایم؟ ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ما چه کرده ایم؟ ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

۲۰

تا به حال، اسم یوحنا رو شنیدی؟ نشنیدی؟ می دونی معنی مکاشفه چیه؟ پس لازم شد این
قصه رو بخونی! قول می دم، اگه چیزی دستگیرت نشد، دست کم، شب، خواب های رنگی می
بینی، اما قبل از اون، بذار جواب سؤال هایی رو که پرسیدم خودم بگم.

وقتی یه نفر، از نظر معنوی به درجات بالایی می رسه و می شه یه عارف واقعی، خدا هم
حجاب ها رو از پیش چشمش کنار می زنه و کاری می کنه که خیلی از مسائلی که ما روحمون
هم از اون ها خبر نداره، این عارف بدونه. برای مثال، از اتفاقاتی که در اینده، پیش
می یاد ب خبره! جناب یوحنا، یکی از همین عارفان مسیحی است! تعجب نکن. مسیحیان هم
عارفانی دارن که از من و تویی که مسلمونیم، خداشناس ترند.

نمی دونم روز بوده یا شب که این یوحنا وارد دنیای جدیدی می شه و به اصطلاح،
مکاشفاتی براش اتفاق می افته. اون هم فرصت رو از دست نمی ده و مکاشفاتش رو مکتوب می
کنه. یعنی هرچی که دیده بوده، روی کاغذ می یاره.

اما قصه امروز

روزی، روزگاری سه تن از فیلم سازان ناز هالیوود، برای بار هزار و چندم دور هم جمع
شدند و جلسه اضطراری تشکیل دادند:

اولی (با هیجان): آقایان… آقایان…

دومی و سومی (با هم): باز چی شده؟

اولی (با همان هیجان): دیروز، یک کتاب خواندم!

دومی: چه کتابی؟

اولی: کتابی که خیلی به دردمان می خورد. کتابی که ثابت می کند، ما همان هایی هستیم
که قربانش بروم دنیا را از دست تروریست های نامرد، خلاص می کنیم!

دومی و سومی (با تعجب): نه بابا؟

اولی: آره!

دومی (با دستپاچگی): کو؟ کجاست؟ اسمش چیه؟

اولی با غرور، کتاب بزرگی را روی میز می گذارد: اینه.

دومی و سومی، روی کتاب خم می شوند و سعی می کنند، اسمش را بخوانند: مـ … کا …
شُـ … فا … تَ … یو … هُنا …

اولی با ن امیدی سر تکان می دهد: بی سوادها… مکاشفات یوحنا!

نیش دومی و سومی در حال باز شدن: بلد بودیم به خدا. داشتیم شوخی می کردیم.

اولی: حالا وقتشه!

سومی: وقت چی؟

اولی: نفهمیدید؟ وقت یک فیلم دیگه. یک فیلم پرهیجان، استرس با یک نجات گر سفید پوش
امریکایی الاصل. آن طوری هم که من، حساب و کتاب کرده ام، درد ما با یکی ـ دو قسمت،
درمان نمی شود. باید لااقل ۴ـ ۵ قسمت باشد. مطمئنم رئیس جمهور گل دموکراسی به پا کن
هم آن قدر به این مسائل بشر دوستانه، علاقه مند است که هزینه ساخت همه ۴ـ ۵ قسمت را
دو دستی تقدیممان می کند.

سومی (با تردید): حالا اسم این یکی را چی می گذاری؟ تو رو جان عزیزت هرچی می گذاری،
مرد فلان، زن بهمان نباشد.

اولی: نه، برای این یکی، فکر بکری کرده ام. اسمش را می گذاریم «ارباب حلقه ها».

دومی (در حال جویدن ناخن هایش): داستان این یکی چیه؟

اولی: مثل همیشه، دنیایی سیاه و تاریک، با اوضاعی قمر در عقرب. بعد، یک نفر، آدم ب
شخصیت، با نیروهای مافوق بشری که چند تا دوست و رفیق جالب و ب استعداد داره.

سومی: اسم این ب شخصیت چیه؟

اولی (با چشمک): گاندولف. تازه این گاندولف، دو قسمتی است. اول خاکستری است و بعد
گاندولف سفید می شود. وقتی دیگر، هیچ کاری از دست کسی ساخته نیست و همه ناامید می
شوند، طبق مکاشفات یوحنا، «از روزنه پنجم، نوری از شرق خواهد تابید» و آن موقع است
که باید منتظر یک اتفاق ب حال بود.

دومی (متفکرانه): ولی دوست من! این «نوری که از شرق خواهد تابید» فردا، برایمان
دردسر نشود! این شرقی های دعوایی، بعداً نیایند بگویند دیدی، آخرش هم، این نور، از
شرقه نه از غرب!

اولی (خونسرد): نه بابا بارها و بارها گفته ام عقل شرقی ها، توی چشمشان است. آن ها
با قهرمانان ما یکی می شن و باور می کنن که غیر از ما، هیچ کس آدم نیست! (با عرض
معذرت ـ مترجم) وقتی ما ساخت این پروژه عظیم رو به عهده داریم که از مکاشفات یه
مسیحی این ور آبی در اون استفاده شده، یعنی کار تمام. آن ها اصلاً نمی توانند تصورش
را هم بکنند که یکی از آن ها، کار به این مهمی را انجام دهد. حالا به یک سمبل هم،
احتیاج داریم.

سومی: این دیگه چیه؟

اولی: یک پسر کوتوله چشم آبی، به اسم فرودو بگینز. این پسره، مأمور نابودی حلقه ای
می شه که همه آت