پاورپوینت کامل جشن بیعت ۴۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جشن بیعت ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جشن بیعت ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل جشن بیعت ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۵

خُب، دیگه وقتشه. شاید کمی هم دیر شده. این همه برنامه و یه فرصت کم. البته نه چندان کم. میدونید که خیلی مهمه. شما اولین دانشآموزایی هستید که میخواید توی این مدرسه این جشن رو برگزار کنید. خُب معلومه باید تمام تلاشتونو بکنید. نگن این بود، این همه تبلیغات و برو بیا. پس بجنبید. گفتم تبلیغات. حسن و احمد دنبال پوستر برای تبلیغات جشن بودن. به کجا رسیدن.

حسن بلند شد و گفت: با یکی از دوستانش که طراحه حرف زده. با چند نفر دیگه هم مشورت کرده. از صادق و جواد و سهراب هم که تو قسمت طراحی صحنه کار میکنن هم کمک گرفته. همه این تلاشا شده دو تا پوسترکه حالا لوله شده بود و تو دستای احمد بود.

احمد: با توجه به اسم جشنمون به هر چیزی که میتوانست مفهوم بیعت رو برسونه فکر کردید و چون تو فصل بهار هم هستیم، باید طرحمون به این موضوع مربوط باشه.

حسن: پس فکر کردیم بهتره با گل شروع کنیم. یک گل آفتابگردان که به طرف خورشید خم شده.

احمد: البته دوست طراحمون میگه بهتره به جای خورشید، یه گل بذاریم مثل گل نرگس یا گل همیشه بهار.

حسن خودش را جمع و جور کرد و گفت: «البته نظرهای دیگهای هم هست. مثل دستایی که به طرف آسمان دراز شدن برای بیعت. حالا بچهها میخواستن همون کاغذای لوله شده رو ببینن. میشه احمد پوسترها رو نشان بدی.

این دو تا نمونه است. شاید به ذهن شما هم چیزی برسه. همه به حسن و احمد خسته نباشید گفتن. کارشون خوب بود. دو تا طرح پوستر و یه عالمه اطلاعات. حالا این به عهده گروهه که کدوم طرحو انتخاب کنن یا اصلاً پیشنهاد یه طرح دیگه رو بدن.

کار حسن و احمد تموم شده بود. حالا باید به فکر یه مجری خوب بود. آخه مجری خوب با حرفای قشنگ میتونه جشن رو باشکوهتر برگزار کند. حالا اگر این مجری صدای خوبی هم داشته باشه، دیگه چه بهتر.

مهدی پا شد: مجری باید یکی از بهترین همکلاسیهامون باشه. کسی که خوب بتونه حرف بزنه. من مرتضی رو پیشنهاد میکنم. البته نظر آقای مدیر هم همینه. با خودشم صحبت کردیم.

مرتضی رو همه میشناختن. دانشآموزی منظم و با صدای خوب که خیلی خوب حرف میزد.

مرتضی: من برای مجریگری، خُب یه چیزایی آماده کردم. اول باید بچهها بدونن موضوع جشن چیه. بچهها امروز همه با هم اینجا جمع شدیم تا جشن بگیریم. یه جشن بزرگ و باشکوه. جشن نهم ربیع، ربیع یعنی بهار. توی همین بهار، آخرین امام ما، امام زمان(عج) امامتش آغاز میشه. پس ما دو تا بهار داریم. بهار در بهار. پس باید خیلی شاد باشیم.

این حرفهایی بود که مرتضی برای آغاز جشن آماده کرده بود. البته اگر به کاغذی که در دستش بود نگاهی میانداختی، شعرها، حدیثها و متن ادبی زیادی درباره نهم ربیع میدیدی که به گفته خودش بنا بود در لابهلای برنامه آنها را بخواند.

از راهروی مدرسه سرو صدایی به گوش میرسید. اسماعیل بود. بد نیست بدانید اسماعیل نفر اول نقاشی توی استان است و بچهها بهش میگن کمال الملک. او را به طرف جلسه میآوردند. خُب همین جا خوبه.

احسان: کار ما تا اینجا پیش رفته. آوردم که همه ببینند. این پارچه که از پنج روز پیش تا حالا داریم روش کار میکنیم، قراره تمام دیوار انتهای صحنه جشن رو بپوشونه.

طرح نیمه کاره قشنگ بود. یک دایره از گل آفتابگردان که به طرف گل همیشه بهاری خم شده بودند.

تصویر نیمه و کامل نقاشی را در اینجا بیاید

اسماعیل: بالای تصویر هم یه نوشته بیاد، آغاز امامت امام زمان(عج) گرامی باد. خیلی تلاش کردیم تا یک طرح زیبا و کامل پیدا کنیم. من از چند تا از استادام کمک خواستم.

طرحهای زیادی بود.

یکی گفت: یک دسته گل نرگس توی یه گلدون میتونه زیبا باشه.

پیشنهاد یکی، کشیدن صحنه چراغونی بود. اونم با شعارهایی که زیرش نوشته میشه، ولی دنبال یه طرح زندهتر بودیم با شادابی بیشتر. تا اینکه یکی از استادها گفت: پاورپوینت کامل جشن بیعت ۴۰ اسلاید در PowerPoint باید طرح بیعت داشته باشه. این بود که گفت یک نماد از امام زمان(عج) میتونه گل باشه. گل همیشه بهار و ما مردم میتونیم گل آفتابگردان باشیم. گلهایی که میخوان با گل همیشه بهار بیعت کنن و به طرف اون خم شدن. طرح زیباییه. البته با یه طراح صحنه هم حرف زدیم. قراره از چند تا چارپایه با پارچههای رنگی و چند تا گلدون سفالی روی آنها استفاده کنیم. صحنه رو قشنگ میکنه و پرمفهومه.

بعد آقای کمال الملک یا اسماعیل نقاش خودمون یه کارت پستال از جیبش درآورد و گفت: این طرح میتونه روی کارت دعوت ما هم چاپ بشه. اینجوری ببینید.

طرح کارت پستال

اسماعیل: نظرتون چیه. حالا هر کسی هر نظری داره بگه.

خوشحال بودن. فکر میکردن چه صحنهای بشه صحنه جشن. البته به علاوه قالیچهها و چراغونیهایی که بچهها هر کدوم از خونههاشون میآوردن. قرار بود زیاد خرج نشه. مثلاً کارت پستال رو بنا بود خود بچهها دستی درست کنن. خُب خرج زیادی نمیشد.

همه متوجه بودن که سجاد و دار و دستش توی جمع نیستن. میدونستن که گروه نمایش به ریاست آقا سجاد، آکتور مشهور مدرسه در حال تمرینه.

این جشن باشکوه، یه نمایش پُر مغز و قشنگ میخواد. همه بچههای گروه نمایش خیلی زحمت کشیده بودن. سجاد و مصطفی و ارسلان، هر کدوم چند تا کتاب خونده بودن و با چند نفرم مشورت کرده بودن. اونا دنبال یه موضوع ناب میگشتن. ارسلان: ببینید آخرین صحبتامون به اینجا رسید که ما میخوایم توی این نمایش اینو بگیم که الآنم میشه با امام زمان(عج) بیعت کرد.

مصطفی: درسته. من بعد از این همه اینور و اونور زدن، فهمیدم که راضی نگه داشتن یه نفر، یعنی دلشاد کردن اون.

سجاد، کارگردان مشهور مدرسه کتابی رو برداشت و گفت: چند تا حکایت توی همین کتاب دیدم که به دردمون میخوره. این پیشنهادهای این سه هنرمند بود، بعد از تحقیق و مطالعه بسیار:

پیشنهاد ارسلان: فکر کنیم امام زمان(عج) پنج دقیقه همین جاست و داره مستقیم ما رو میبینه.

پیشنهاد مصطفی: کارهای خوبی که یه دانش آموز میتونه توی مدرسه انجام بده.

(نمایشنامه پیرمرد قفلساز)

صحنه: (راسته یک بازار. برای نشان دادن بازار میتوانید از افکت یعنی صدای آهنگری و دیگر شغلها استفاده کرد.)

راوی یک: این جا بازاره. هر کی توی این بازار به کاری مشغوله.

راوی دو: ولی اینجا یه مغازه است که شاید یه کم با مغازههای دیگر فرق کنه.

راوی یک: تو این مغازه پیرمردی کار میکنه که تو درستکاری زبانزد است.

راوی دو: امروز میخوایم ماجرای پیرمردی رو براتون بگیم که به خاطر درستکاریش همه انسانهای خوب خدا دوستش دا