پاورپوینت کامل دختر آسمانی ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دختر آسمانی ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دختر آسمانی ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دختر آسمانی ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۸

نیمه شب بود. ماه چون کاسه کوچکی در سفره خالی آسمان میدرخشید. گاه تکههای کوچک ابر، سفره خالی آسمان را پر میکردند. عکس ماه توی حوض کوچک خانه زید افتاده بود. همسر زید، آرام کودکش را از بغل جدا کرد و به حیاط آمد. مشتی از آب حوض برداشت و به صورتش ریخت. نفس عمیقی کشید. دانههای عرق روی شکم کوزه بغل حوض میدرخشید. زن کاسه سفالی را از سر کوزه برداشت و در آب حوض شست. کوزه را خم کرد. صدای قل قل از شکم بزرگ کوزه برخاست. لحظهای سکوت شب شکست. عطش، خواب شیرین را از چشمش ربوده بود. کاسهای دیگر نوشید و بلند شد. دل نگران بود که نکند صدایی کودکش را بیدار و خواب را بر او حرام کند. با احتیاط گام برمیداشت که ناخودآگاه از گوشه چشمش، چیز عجیبی دید. باور نکرد. سر برگرداند. دلش لرزید. ذهنش را انبوه سؤالها پر کرد. به حجرهای که شوهر و کودکش در آن خوابیده بودند، نگاهی انداخت. شوهرش را دید که در خواب عمیقی، همچون اصحاب کهف فرو رفته بود. در دلش گذشت که نکند زید آتشی در اجاق انداخته که حجره را این طور روشن کرده، ولی نه، در آن حجره اجاقی نبود تا… . قلبش به شدت میتپید. آرام آرام قدم برداشت. هر چه بیشتر نزدیک میشد، نور یک دست و سفید را بهتر حس میکرد. لحظهای ایستاد. فکر کرد نکند دزدانی در حجره پنهان شدهاند و منتظر حمله و هجوم به اهل خانهاند. بدنش میلرزید. صدای نفسهای تند و بلند خود را میشنید. دیگر نتوانست نزدیکتر برود. با عجله برگشت. دیگر کودکش را هم فراموش کرده بود. دوان دوان به سوی شوهرش رفت. نمیدانست چه بگوید. شوهر را تند تکان داد. مرد وحشتزده چشم باز کرد. زن امان نداد: «زید… زید آنجا، آنجا. بیا نمیدونم چیه؟ نمیدونم… زید… .»

مرد وحشتزده به زن چشم دوخته بود. تندی نشست و گفت: «چی میگی زن؟ دزد کجا بود؟»

زن شانه مرد را تکاند و با نگرانی گفت: «نه، نه. نمیدونم انگار آنجا آتش روشنه… تو… توی حجره… .»

مرد چشمانش را مالید و گفت: «نکند خواب دیدی زن؟»

زن با هیجان گفت: «نه نه زید، بلند شو بیا… زود باش.»

هر دو با شتاب به سمت حجره رفتند. مرد آرام آرام جلو رفت. لحظهای برگشت و با تعجب به همسر پریشان و وحشتزدهاش نگاه کرد و گفت: «تو همان جا بایست.» و خودش پاورچین پاورچین به حجره نزدیک شد و کنار در ایستاد. هیچ صدایی به جز صدای نفسهای خودش به گوشش نمیرسید. حجره ساکت و روشن بود. آب دهانش را قورت داد و آرام داخل شد. زن جیغ کوتاهی زد و گفت: «زید! مواظب باش.»

دلش طاقت ن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.