پاورپوینت کامل مرمرهای سبز حرم ۲۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مرمرهای سبز حرم ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرمرهای سبز حرم ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مرمرهای سبز حرم ۲۵ اسلاید در PowerPoint :
۱۰
ـ آبرویم در خطر است، سید!
مرد میانسال با نگرانی این را گفت. گرفته و مضطرب بود. با چشمانی قهوهای به اندوه نشسته و ریشی ژولیده. دوچرخه سواری گذشت. مرد ساکت شد. سر چهار کوچه، صدای درینگ زنگ دوچرخه بلند شد. مرد آب دهانش را فرو داد. سیبک گلویش پایین رفت و به سختی بالا آمد. خیلی ناراحت بود.
ـ سید، به جدت قسم، کمکم کن. تمام راهها به رویم بسته شده. تو پیش خدا و مردم آبرو داری. کاری برایم بکن.
نتوانست ادامه دهد. سید دست روی دست گذاشت. داغ بود. احساس کرد قلبش تندتر میزند. با محبت گفت: « اینقدر نگران نباش. حالا بیا یک چایی بخوریم تا بعد.»
ـ نه، به خانهات نمیایم تا قول بدهی.
ساعتی بود که دوستش آمده بود و خواهش میکرد. چهطور قول میداد، حال آنکه خودش پنج تومان بیشتر پسانداز نداشت. هزار تومان پول کمی نبود. میشد ماشین دست دومی با آن خرید. در برابر نگاه دوستش طاقت نیاورد. مانده بود چه بگوید. نگاهی به پنجره اتاق کرد که از پشت باغچه دیده میشود. تازه ازدواج کرده بود و میدانست همسر جوانش پشت پرده ایستاده است. مرد گفت: «تا پس فردا مهلت دارم، آقای ابوترابی!»
نه دلش میآمد دوستش را برنجاند و نه توانایی داشت این همه پول از کسی قرض کند. دوستش ساکت، دست به دیوار
کاهگِلی تکیه داده بود و با انگشت اشاره، کاهها را میخراشید.
ـ حالا بیا تو، شاید بتوانم کاری بکنم.
ـ نه، سید جان! میدانم تو تازه ازدواج کردهای، اما تو نوه سید ابوتراب بزرگ هستی. جدت، پدرت همگی میان مردم آبرو دارند. هر چه فکر کردم بهتر از تو کسی را نیافتم. ردم نکن.
مرد درنگی کرد. گویی کلمهها توی گلویش خشکیده بود: «میدانم هزار تومان پول زیادی است، اما من هم تقصیری نداشتم. میخواستم خانه بخرم. قرض گرفته بودم که دزد بیانصاف… .»
سید چیزی نمیگفت. چشم دوخته بود به گل یاسی که از بالای در آویزان شده بود. گلهایش پژمرده بود، ولی هنوز بوی خوبی داشت. در فکر بود که از کجا بپرسد و به چه کسی رو بیندازد. یکی از تاجرهای تهران دوست پدرش بود. دلش نمیآمد جواب رد به دوستش بدهد و ناامیدش کند. گفت: «قول حتمی نمیدهم، اما تلاش خود را میکنم.»
مرد حرف او را قطع کرد. اشک در چشمان قهوهای او حلقه زده بود. گفت: «به اینجام رسیده.»
و به گلویش اشاره کرد. بعد خداحافظی کرد و با گامهایی سنگین دور شد. سید ماند و کوچهای ساکت. بعد صدای همسرش آمد که از او میخواست تا ناهار سرد نشده، برود.
نفهمید چهطور ناهار خورد. آخرین لقمه آبگوشت را فرو داد. هنوز توی ذهنش دنبال افرادی میگشت که بتواند رویشان حساب کند. حاج علی فرشفروش در بازار تهران یا عمدهفروش حبوبات، کربلایی غلامحسین قزوینی.
از همسرش تشکر کرد و گوشهای دراز کشید. سقف قوسی اتاق بود و لامپ کوچک خاموشی. به ذهن او هم فرد مطمئنی نمیآمد که این همه پول را قرض بگیرد.
عصر برخاست. لباده و قبایش را پوشید. عمامه بر سر گذاشت و عبایش را بر دوش انداخت. قول داده بود و باید کاری میکرد. دوستان پدر وضعشان بد نبود، اما نزدیک عید بود و دستها همه خالی. توی ذهنش جستوجو میکرد، اما بیفایده بود. چند جا هم که به خانه اقوام سرزده بود، با تعجب پرسیده بودند: «این همه پول میخواهی چهکار کنی؟»
او بدون اینکه جوابی بدهد، برگشته بود. آفتاب بهاری عصرگاهی قم، حرارت گرمای تابستان را داشت. دوست نداشت ناامید شود. با خود گفت: «حاج علی فرشفروش، وضعش از همه بهتر است و مرا میشناسد. حتماً به حجرهاش آمده بود.» از دکانداری که سوهان بیرون مغازهاش میچید، ساعت را پرسید. ساعت پنج بود. راهش را کج کرد. به طرف تلفنخانه رفت و شماره حاج علی را داد.
صدای خودش بود. حاج علی بود که سینهاش خِس خِس میکرد. شمرده شمرده خواستهاش را گفت و بعد از اصرار حاج علی گفت برای کسی که گرفتار شده میخواهد. صدای خَشدار فرشفروش آزاردهنده بود. چک و برات
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 