پاورپوینت کامل بوی خوش غذا ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بوی خوش غذا ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بوی خوش غذا ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بوی خوش غذا ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۸

گرما بیداد میکرد. زمین در تبی داغ میسوخت. کوچههای خلوت در سکوتی عمیق به خواب رفته بودند. غربت کوچهها را تنها صدای قدمهای امام علی(ع) میشکست که در پناه سایههای بیجان کوچهها، شتابان میرفت. ناگهان در خم کوچهای چشم امام علی(ع) به نگاه آشنای مقداد افتاد. دانههای درشت عرق بر صورت رنگ پریده مقداد میدرخشیدند. تا مولایش علی(ع) را دید، لبخندی بر لبان خشکش شکفت. مشتاقانه سلام کرد و با دستارش عرق از صورت پاک کرد. امام علی(ع) با مهربانی جوابش را داد و با کنجکاوی پرسید: «مقداد! چه چیز تو را در این ساعت از خانه بیرون آورده؟»

مقداد شرمگین سرش را پایین انداخت و من و من کرد و گفت: « مرا به حال خودم واگذار… از روزگارم سؤال مکن.»

امام علی(ع) باز پافشاری کرد و با نگرانی پرسید: «مقداد! برادرم، تو نمیتوانی احوالت را از من پنهان کنی.»

مقداد لحظهای سکوت کرد. در دل میدانست که مولایش مهربانتر از آن است که مقداد را با غمش رها کند و تا نداند که مشکل او چیست، دست از او بر نخواهد داشت. پس آرام گفت: « حالا که راضی نمیشوی مرا به حال خود واگذاری… قسم به خداوندی که محمد(ص) را به نبوت و تو را به وصایت گرامی داشت، باید بگویم من از خانه بیرون نیامدم، جز اینکه صدای ناله و گریه بچههایم از شدت ضعف و گرسنگی امانم را برید. طاقتم تمام شد. چارهای نداشتم جر آنکه بیهدف از خانه بیرون بیایم.»

اشک در چشمان امام علی(ع) حلقه زد و آرام برگونهاش چکید و مهربانه گفت: «مقداد! سوگند به خداوندی که تو قسم خوردی، مرا هم از خانه بیرون نیاورد، مگر به آن دلیل که تو بیرون آمدی.»

آن وقت امام مشتش را باز کرد. یک دینار در کف دست عرق کردهاش برق میزد. آن را به طرف مقداد گرفت و گفت: «مقداد! برادرم، من این یک دینار را قرض کردهام، اما تو را بر خودم ترجیح میدهم.»

آنگاه دست مقداد را گرفت و آن را برکف دست مقداد گذاشت. مقداد تا خواست چیزی بگوید، امام با لبخند رضایت از او دور شد. مقداد به دنبال امام چند قدمی برداشت تا بگوید: پس بچههای فاطمه چه…، اما امام در کوچهای پیچید و از نظر پناه شد. صدای اذان بلال کوچه به کوچه پیچید. مقداد چشم به آسمان دوخت و به دیوار تکیه داد و اشک از دریای چشمش سرازیر شد.

امام علی(ع) نمازظهر و عصر را در مسجد خو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.