پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

آن شب نوبت آبیاری زمین های باغ ما بود. همه وسایل لازم را ننه خاتون، داخل روسری زردرنگ با گل های آبی گذاشته بود. قند و چای و لباس گرم و پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint… پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint بود، اما روشن نمی شد. نمی دانستم چرا، آقا جان بدون پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint به آبیاری نمی رفت. خودش می گفت: «نیمه شب وقتی زوزه های گرگ درنده از هر سو به گوش آدم برسد، وقتی صدای کشنده فیش فیش ماری را از لابه لای خزه های روی کوه بشنوی، وقتی که در آن تاریکی حس کنی که چشم هایی از هر طرف به دنبالت هستند و از ترس، عرق کف دستانت سرد شود، روشنایی این پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint تا آخر پیچ و خم جاده همراهی ات می کند. راه درست را نشانت می دهد و همین نور چراغ، تمام این ترس ها و حوادث کابوس را در نظرت یک خواب زودگذر می کند. روشنی چراغ این پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint، زشتی ها و تاریکی های جاده را از بین می برد. حالا باید دست به کار می شدم. اگر پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint روشن نمی شد، نوبت آبیاری مان از دست می رفت. پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint را به دست گرفتم و از هولم کتانی کهنه ام را که بندهای سفیدش چرک شده بود، خواباندم و پایم را به زور داخل بردم. تازگی ها بزرگ شده بودم! از سربالایی کوچه مان که بعد از دو کوچه فرعی به خانه حاج حسن ختم می شد، رفتم. کوبه آهنی در را گرفتم و محکم کوبیدم. دختر کوچکی که موهای بافته اش را دو طرف، به روی پشتش افتاده بود و خروسی را به دست گرفته بود، در را باز کرد و بدون هیچ حرفی به من زل زد. فوری گفتم: «با حاج حسن کار دارم.» چشم هایش درشت شد. گفت: «باهاش چه کار داری؟» لحظه ای کلافه شدم و گفتم: «تو فقط بگو کجاست؟» نگاهی به سر پیچ کوچه کرد و گفت: «الان مغازه اش رفت». لبخند ریزی زدم و پاهایم را که سست و بی حال شده بودند، صاف کردم و دویدم.

شیشه پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint که لق بود، با حرکت شدید من تلق تلق صدا می داد و لبه اش به زانویم می خورد. با خودم گفتم بالأخره پاورپوینت کامل فانوس ۱۲ اسلاید در PowerPoint روشن می شود. با این فکر حرکت پاهایم مثل رکاب دوچرخه تندتر می شد. چند قدمی