پاورپوینت کامل عشق و عطش ۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عشق و عطش ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عشق و عطش ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عشق و عطش ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

آرام قدم برمی داشت. خورشید در آسمان چون گوی آتشینی به نظر می رسید. سرش را پایین آورد و چشم هایش را تنگ کرد تا آفتاب کمتر اذیتش کند. در گوشه و کنار، چند بوته خار خودنمایی می کردند. نگاهش را به افق دوخت، حتی اثری از گرد و غبار بر جای مانده از عبور کاروان هم به چشم نمی آمد. خواست قدم هایش را تندتر کند، اما دیگر توانی برایش نمانده بود. بعد از آن روزهای سخت ناامیدی، به یاد کوچه های تنگ مدینه افتاد. همه چیز پس از رسول خدا(ص) رنگ دیگری گرفته بود، رنگ سیاه ظلمت، رنگ غربت و تنهایی. نگاه به اطراف گرداند. حالا هم تنها بود، تنهای تنها در میان بیابانی که بی انتها به نظر می رسید، اما تنهایی در شهری که همه او را می شناختند، بدتر بود.

هرچه می کرد نمی توانست این صحنه ها را به دست فراموشی بسپارد. شاید هم نمی خواست. حضرت فاطمه (س) و امیرالمؤمنین (ع) شمرده شمرده و با مکث قدم های کوتاهی برمی داشتند و او نیز آرام پشت سر ایشان گام برمی داشت و سعی می کرد خیلی از حضرت فاطمه (س) فاصله نگیرد تا اگر خواستند بتوانند به او تکیه کنند.

بر زمین نشست. نمی دانست شدت آفتاب توانش را ربوده یا سنگینی این خاطرات بر دوشش او را از پای انداخته است.

وارد مسجد پیامبر شدند. ابوبکر در میان جمعی از اصحاب نشسته بود. با دیدن آن ها تمام حوادث به سرعت از پیش چشمانش گذشت. وقتی به نزدیکی آن ها رسیدند، ابوبکر به حضرت فاطمه(س) گفت: کاری داشتید؟

ـ شاهدانی را که خواسته بودی حاضر کرده ام؟

ابوبکر به حضرت نگریست و ادامه داد: شاهد؟ شاهد آورده اید؟ چه کسی حاضر شده بیاید و شهادت دهد؟

او نگاهی به کسانی انداخت که دیروز اصحاب پیامبر بودند و بارها آن ها را برگرد پیامبر دیده بود و حالا چه قدر ساده نشسته بودند و این همه ظلم را نظاره می کردند و می خندیدند.

دست بر زانوان خود نهاد و به سختی برخاست. می دانست هرچه بیشتر بماند، بیشتر توان خود را از دست می دهد. باید به کاروان می رسید. با دشواری قدم برداشت.

ابوبکر نگاهی به ام ایمن و امیرالمؤمنین انداخت و خندید: اما شهادت این دو نفر که کافی نیست، حداقل یک زن دیگر باید شهادت دهد.

ام ایمن نگاهش را که به زمین دوخته بود، در میان افرادی که اطراف ابوبکر را گرفته بودند، گرداند. اصحاب دیروز امروز ثابت کرده بودند که اصحاب قدرت اند، وگرنه آن ها تک تکشان می توانستند شهادت دهند. همه خوب می دانستند که سیاست تکلیف دیگری می کند. در ذهنش به دنبال جوابی گشت و خطاب به آن ها گفت: آیا شهادت نمی دهید که پیامبر فرمودند من اهل بهشتم.

آری همه این را شنیده بودند و ابوبکر هم خوب می دانست که دیگر چاره ای ندارد. او حالا حاکم بود و نم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.