پاورپوینت کامل من نوکر اهل بیتم ۱۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل من نوکر اهل بیتم ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل من نوکر اهل بیتم ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل من نوکر اهل بیتم ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

گفت وگو با حمید محمدی

مدتی پیش این مصاحبه را برای بخش نوجوان نشریه ای تهیه شد، اما ناگهان دست اندرکاران آن نشریه متوجه شدند احتیاجی به بخش نوجوان ندارند و این گونه شد که این مصاحبه در آن نشریه چاپ نشد و ماند تا این که سردبیر انتظار نوجوان که از وجود این مصاحبه خبر داشت، اظهار تمایل کرد که مصاحبه را در انتظار نوجوان چاپ کند.

متأسفانه وقتی مصاحبه را در اختیار «انتظار نوجوان» قرار دادیم، باخبر شدیم حاج حسین محمدی، مداح و روضه خوان دل سوخته اهل بیت، دعوت حق را لبیک گفته و مهمان سفره مولایش اباعبدالله(ع) شده است. ضمن طلب مغفرت برای آن خادم آل البیت، مصاحبه ای را که با جناب آقای حمید محمدی، پسر ایشان انجام شده، تقدیم خوانندگان عزیز می کنم.

حمید محمدی، از خادمان اهل بیت(ع) است و به قول خودش «نوکر امام حسین(ع)». حاج حسین محمدی، از مداحان سرشناس جنوب شرق تهران است که بیش از چهل سال از عمر خود را به مداحی و روضه خوانی گذرانده و از این راه، کسب معنویت و روزی می کند. متأسفانه این خادم اهل بیت(ع)، از نعمت بینایی محروم است و این آزمون، زمینه ساز توفیق اجباری خانواده او بوده است، تا به قول معروف، عصاکش و همراه و هم گام پدر خانواده باشند. در این میان، سهم همراهی تنها پسر او بیش از دیگران بوده است.

* آقای محمدی! از چه زمانی برای مجالس مداحی اهل بیت، پدرتان را همراهی کرده اید؟

از شش سالگی. پیش از آن، عموهایم پدرم را به مجالس عزاداری و روضه خوانی می بردند. روضه خانگی، هفتگی و ماهانه است و البته بر پایه تقویم هجری قمری. پدرم هم زمان در هشت خانه روضه می خواند که شش عمویم، پیاده یا با ماشین و موتور، دست پدرم را می گرفتند و می بردند. پس از آن نوبت من بود که عصاکش پدر باشم.

* چیزی از آن روزها به یاد دارید؟ مثلاً اولین باری که دست پدرتان را گرفتید و دنبال شان راه افتادید؟

اولین باری که دست شان را گرفتم، بینی و پیشانی شان بخیه خورد! چون اصلاً حواسم نبود نمی توانند پا به پای من بیایند و مواظب شان نبودم تا این که متأسفانه پدرم زمین خوردند.

* تا پیش از آن، آیا در هیأت ها و مجالس ذکر داشتید یا نه؟

هیأت رفتنم وابسته به حضور پدرم نبود. همیشه در این مجالس حضور جدی داشته ام. مثلاً شب های ماه مبارک رمضان، خودم بیش تر از پدر در این مجالس شرکت می کردم. آن موقع در ماه مبارک رمضان روضه خوانی می کردند و روضه خوانی را بیش تر از مداحی دوست دارم. به خصوص جلسات ماه مبارک که حس و حال دیگ