پاورپوینت کامل سلیمان پیامبر خدا ۳۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سلیمان پیامبر خدا ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سلیمان پیامبر خدا ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سلیمان پیامبر خدا ۳۱ اسلاید در PowerPoint :
حضرت سلیمان، یکی از پیامبران بزرگ بنی اسراییل بود. او مرد دانشمندی بود که علم حکمت و قضاوت را به خوبی می دانست و وارث همه مقامات پدرش، حضرت داوود بود.
سلیمان از نوجوانی کاردان و لایق بود. به همین خاطر داوود در آخر عمر، او را که سیزده سال بیش تر نداشت، به فرمان خداوند، به خلافت و جانشینی خود معین کرد. از این رو، حضرت سلیمان مانند پدرش، به مقام نبوت و پادشاهی رسید.
او پس از رسیدن به چنین مقامی، از خداوند خواست حشمت و جاه و جلالی به او بدهد که تا آن زمان به کسی نداده است. خداوند هم دعای او را مستجاب کرد و نعمت های فراوانی به وی داد.
سلیمان با وجود حکومت و پادشاهی، لباس مویین می پوشید و روزی و درآمدش از فروش زنبیل های لیف خرمایی بود که خودش می بافت. او همواره در دوران حکومتش، مردم را از خوردنی های لذیذ بهره مند می کرد، اما خودش نان جو می خورد. سلیمان همواره هنگام صبح به چهره بزرگان و اشراف نگاه می کرد، ولی وقتی به مستمندان می رسید، در کنار ایشان می نشست و می گفت: مسکینی هستم در کنار مساکین.[۱]
امام صادق (ع) درباره ایشان فرموده اند: علاوه بر دانش فراوان، به سلیمان توانایی سخن گفتن به هر زبانی از جمله زبان پرندگان، چهارپایان و درندگان اعطا شد. او وقتی در جنگ ها حاضر می شد، به فارسی سخن می گفت. هنگامی که پیش کارگزاران، سربازان و هم وطنان خود می نشست، به زبان رومی حرف می زد. زمانی که با خانواده اش خلوت می کرد، به سریانی و نبطی تکلّم می کرد. زبان مناجات و عبادتش در محراب، عربی بود و در مذاکره با خارجی ها و فرستادگان دولت ها، به عبرانی سخن می گفت.[۲]
متأسفانه درباره این پیامبر بزرگوار و تاریخ زندگی اش، افسانه ها و خرافات بسیاری ساخته و نسبت های ناروایی به او زده اند.
جنها و شیاطین
جن ها و گروهی از شیاطین، جزو کارگران حضرت سلیمان بودند. آن ها برای او ساختمان ها و استخرهای بزرگ می ساختند و جواهراتی از گوهرهای دریا برایش می آوردند.
این پیامبر، شهر بیت المقدس را با کمک جنیان و شیاطین بنا کرد و برای آن دوازده قلعه ساخت. پس از اتمام شهر، ساختمان مسجد الاقصی را با سنگ های سفید، زرد و سبز بنا کرد و ستون های آن را که از مرمر بلورین بود، با انواع جواهرات تزیین کرد. به غیر از این بناها، معبدها، حوض های سنگی و ساختمان های مهم دیگری را هم ساخت. قصر سلطنتی او که بسیار زیبا و باشکوه بود، از چوب های گران بها ساخته و با طلا و جواهر تزیین شده بود. یکی دیگر از شاهکارهای جنیان، ساختن قصری از بلور برای حضرت سلیمان بود.
بیت المقدس هم چنان بر پا بود تا وقتی که بُخت النصر، به جنگ با بنی اسراییل آمد و شهر را ویران کرد. او دستور داد تا مسجد را خراب کنند. آنان تمام طلا و جواهرات را به پایتخت کشور خود در عراق بردند. هم اکنون آثار قسمت هایی از این بناها، مانند معبد هیکل سلیمان در فلسطین وجود دارد.
هدهد
سلیمان از این داستان تعجب کرد و گفت: «در این باره تحقیق می کنم.»
سپس نامه ای نوشت، آن را به هدهد داد و گفت: «این نامه را نزد او ببر و پاسخ آن را بیاور.»
هدهد نامه را گرفت، آن را نزد بلقیس به زمین انداخت و خود در گوشه ای منتظر ماند. بلقیس که ملکه ای متین بود، نامه را باز کرد و چنین خواند: «این نامه از سلیمان و به نام خدای بخشاینده و مهربان است. با من از سر ستیز برنخیزید و مطیع و تسلیم نزد من آیید.»
ملکه سبا موضوع را با بزرگان مملکتی در میان گذاشت. آن ها گفتند: «ما به درایت و لیاقت تو اعتماد داریم، هر چه خود صلاح می دانی، انجام بده.»
ملکه مدتی فکر کرد و سپس گفت: «این نامه از طرف فرمان روایی مقتدر است. تا کسی به قدرت خود ایمان نداشته باشد، این طور حرف نمی زند. من مصلحت می بینم که ما هدیه هایی برای او بفرستیم و ببینیم که آیا هدیه های ما را می پذیرد یا نه.»
بلقیس با این کار می خواست بفهمد که سلیمان، پادشاه است یا پیغمبر؛ زیرا معمولاً پادشاهان هدیه را می پذیرند، ولی پیامبران الهی آن را برمی گردانند.
هدهد خود را به سلیمان رساند و همه چیز را تعریف کرد. سلیمان دستور داد تا پیش از این که فرستادگان بلقیس برسند، قصر را باشکوه و زیبا کنند و لشکریان هنگام ورود آن ها، صف آرایی کنند تا حشمت و شوکت سلیمان نمایان شود.
فرستادگان بلقیس از آن همه شکوه و جلال تعجب کردند، وارد قصر شدند و هدیه ها را تقدیم کردند. حضرت سلیمان(ع) مقدم آن ها را گرامی داشت، ولی هدیه ها را نپذیرفت و گفت: «آن چه خداوند از نعمت هایش به من داده، بهتر از این هاست. او به من پادشاهی و نبوت عطا کرده است. خواهشمندم این هدیه ها را برگردانید. من هرگز به مال شما چشم طمع ندارم و از دعوت به خدا و پرستش او دست برنمی دارم. با احترام می گویم که بلقیس و همه مردمش باید به خدا ایمان بیاورند و او را بپرستند، در غیر این صورت، با لشکری فراوان به آن سرزمین می آیم و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 