پاورپوینت کامل این امام زمان ماست ۳۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل این امام زمان ماست ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل این امام زمان ماست ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل این امام زمان ماست ۳۷ اسلاید در PowerPoint :

مادر امام زمان (ع) نرجس خاتون (ملیکه) دختر یوشعا پسر قیصر روم از نسل شمعون یکی از حواریون حضرت عیسی (ع) است:

سرگذشت نرجس خاتون از زبان خودشان

جدّ من قیصر می خواست مرا در سن سیزده سالگی به ازدواج برادرزاده اش درآورد. وقتی مجلس عقد برپا شد و قیصر برادرزاده خود را روی تخت مخصوص نشاند، ناگهان صلیب ها فرو ریخت، پایه های تخت شکست و پسرعمویم بی هوش، از بالای تخت بر روی زمین افتاد. مجلس به هم خورد ولی باز دستور دادند مجلس را از نو سامان دهند تا این مراسم به اجرا درآید ولی همان حادثه دوباره تکرار شد. ..

همان شب من در خواب دیدم که حضرت عیسی (ع) و شمعون وصی او و گروهی از حواریون به قصر جدّم آمده اند و منبری از نور در آن جا قرار داده شده است. طولی نکشید پیامبر اسلام (ص) و داماد و جانشینش وارد شدند؛ حضرت عیسی (ع) به استقبال ایشان شتافت، حضرت محمد (ص) فرمودند به حضرت عیسی (ع) فرمود: یا روح الله من به خواستگاری دختر وصی شما شمعون برای فرزندم آمده ام و در این هنگام اشاره به امام حسن عسکری (ع) کردند که او نیز موافقت کرد. ..

آن گاه حضرت محمد (ص) بالای منبر رفته و خطبه ای خواندند و مرا به عقد فرزندشان امام عسکری (ع) درآوردند. ..

از خواب بیدار شدم و از ترس، آن واقعه را به کسی نگفتم؛ ولی محبت به امام عسکری (ع) باعث شد که کم کم بیمار شوم و از خوردن و آشامیدن باز مانم. چهارده شب بعد باز در خواب، واقعه عجیب دیگری دیدم. دیدم دختر پیامبر اسلام (ص) به همراه حضرت مریم و چند زن دیگر به عیادت من آمدند. من از این که حضرت عسکری (ع) به دیدن من نمی آیند، گله کردم. حضرت فاطمه (س) فرمودند: اگر می خواهی خداوند، عیسی و مریم از تو خشنود باشند و میل داری فرزندم به دیدنت بیاید، شهادت به یگانگی خدا و نبوّت پدرم پیامبر اسلام (ص) بده و من آن چه که ایشان فرمود، تکرار کردم؛ آن گاه حضرت فاطمه (س) مرا در آغوش گرفتند و این کار باعث بهبودی من شد آنگاه فرمودند: اکنون به انتظار فرزندم عسکری (ع)باش که او را نزد تو خواهم فرستاد….

وقتی از خواب بیدار شدم، خوش حالی عجیبی تمام وجودم را فرا گرفته بود تا این که از شب بعد امام را پیوسته در خواب می دیدم. یکی از شب ها حضرت فرمود: فلان روز جدّت قیصر، لشکری را به جنگ مسلمانان می فرستد تو می توانی به طور ناشناس در لباس خدمت گزاران همراه با عده ای از کنیزان که از فلان راه می روند، به آن ها ملحق شوی. من هم چنین کردم و در نهایت جزو اسیران جنگی به اسارت مسلمانان درآمدم. به بغداد آورده شدم و در آن جا بود که توسط نماینده امام علی النقی(ع) یعنی بشر بن سلیمان خریداری شده به خدمت آن حضرت رسیدم. ایشان مرا به خواهرشان حکیمه خاتون سپردند. پس از آموزش مسائل دینی و تعلیمات اسلامی به همسری امام عسکری (ع) درآمدم.

پدر امام زمان (ع)

امام حسن عسکری (ع) یازدهمین پیشوای شیعیان، و پدر بزرگوار حضرت مهدی (عج)، در سال ۲۳۲هـ./ ۸۴۵ م. چشم به جهان گشود. امام عسکری (ع) نزدیک شش سال امامت مسلمانان را عهده دار بودند. ایشان در طول این مدت برای هدایت مردم و حفظ جان امام زمان (عج) تلاش های زیادی را نمود. امام (ع) در این دوران به صورت پنهانی و با اجرای اصل «تقیه»، با سازمان دهی وکالت، امور شیعیان را دنبال می کرد. امام در سال ۲۴۳هـ.با فشار متوکل عباسی به سامرا منتقل شد؛ چون تصوّر عباسیان این بود که ممکن است امامان، همانند سایر علویان، با داشتن هوادارانی دست به قیام بزنند. بنابراین حضور آن ها در مرکز خلافت، از چنین اقدامی جلوگیری می کرد. اقامت طولانی امام عسکری (ع) در سامرا نوعی بازداشت از طرف خلیفه بود؛ به طوری که حضرت مجبور بود هر دوشنبه و پنج شنبه به دارالخلافه رفته و حضور خود را اعلام نماید. از طرفی، تنها پیروان و شیعیان خاص می توانستند با آن حضرت ارتباط داشته باشند. امام اگرچه بسیار جوان و تحت مراقبت جاسوسان و عاملان خلیفه بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی و اخلاقی، شهرت فراوانی پیدا کرده بود؛ حتی روزهایی که حضرت به دارالخلافه می رفت، طول مسیر پر از جمعیت می شد و بسیار شلوغ بود. مردم به احترام شان ساکت می شدند و با شور و شعف بسیار به امام (ع) اظهار ارادت می کردند.

تولد حضرت مهدی (عج)

روز چهاردهم شعبان سال هـ.فرستاده ای از سوی امام حسن عسکری به خدمت حکیمه خانم رسید که امام (ع) فرمودند: روزه ات را امروز نزد ما افطار کن و امشب، شب نیمه شعبان است نزد ما باش. به درستی که متولد شود امشب مولودی که بر خداوند منان کریم و بر خلق او حجت است و خداوند زمین را بعد از مردنش توسط او زنده می کند. حکیمه پرسید: آقای من، این فرزند از چه کسی متولد می شود؟ امام فرمود: از نرجس (سوسن). در این هنگام امام به حکیمه فرمود: سوره قدر را بخوان. حکیمه سوره قدر را خواند. از نرجس پرسید: چه حالی داری؟ نرجس گفت: آن چه مولایمان فرمود، بر من ظاهر شد. احساس طفلی در شکم خود دارم که با من در خواندن سوره قدر هم راهی می کند و بر من سلام می دهد و من از صدای او می ترسم و اضطراب دارم. حکیمه درعین تعجب و ناباوری، صدای امام حسن عسکری (ع) را شنید که فرمود: عمه جان از قدرت الهی تعجب نکن که خداوند معصوم (ع) را در کودکی به حکمت گویا می کند و در بزرگی حجّت خود در زمین بر خلق قرار می دهد.

اوضاع سیاسی، اجتماعی عصر امام عسکری (ع)

در این زمان شیعیان به صورت یک قدرت عظیم در عراق مطرح بودند و به طور علنی با حاکمان عباسی مخالفت می کردند. حاکمان عباسی نیز توجه و فشار خود را متوجه امامان (ع)، شیعه و پیروان آنان کرده بودند. ازیک سو عباسیان می دانستند که مهدی موعود (عج) در نسل امام عسکری (ع) خواهد بود؛ بنابراین با بیش تر کردن جاسوسان خود مراقب وضع زندگی امام (ع) بودند؛ حتی در زمان معتز امام (ع) بازداشت و روانه زندان شده بود و به «سعید حاجب» مأمور