پاورپوینت کامل وقف در عراق (بخش پنجم) ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وقف در عراق (بخش پنجم) ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وقف در عراق (بخش پنجم) ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وقف در عراق (بخش پنجم) ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

ایوان نجف

نزدیک غروب بود که وارد شهر مقدّس نجف شدیم، حاج آقا که صورتش از خستگی فریاد می زد، رفت روی مبل راحتی نشست و یک نَفسِ عمیق کشید؛ یک مرتبه دیدم سریع از روی مبل بلند شد و پدر شهیدی را که هم کاروانی ما بود، سرجای خودش نشاند. از این صحنه ها توی شهر و محله مان زیاد دیده بودم که کسی نوبتش را به کسی بدهد یا به کسی کمک بکند؛ ولی این طوریش را خیلی کم دیده بودم که آدم خسته و کوفته باشد، جایی هم برای نشستن نباشد، ولی باز هم جایش را به کس دیگری بدهد.

مدیر کاروان با قاطعیّت، تمام اتاق ها را تقسیم کرد و همه رفتند داخل اتاق هاشان. علی کوچولو که تازه آسانسور دیده و خیلی ذوق زده شده بود، با هر گروهی که می خواست برود بالا، سوار آسانسور می شد و برمی گشت. در مرتبه ی آخر که همه ی اثاث ها را بردند، علی کوچولو را طبقه ی چهارم رها کردند و درِ آسانسور هم بسته شد. علی کوچولو کلیدها را زده بود و رفته بود زیرزمین و خلاصه نیم ساعت دنبالش می گشتیم. علی کوچولو که ترسیده بود، تندتند کلیدها را فشار می داد و ما هم به دنبال آسانسور از این طبقه به آن طبقه می دویدیم. خلاصه مجبور شدیم برق آسانسور را قطع کنیم و با کلید یدک، آسانسور را به طبقه ی سوم هدایت کنیم و علی کوچولو را از آسانسور نجات بدهیم؛ شاید هم آسانسو را از شرّ علی کوچولو نجات بدهیم.

داخل لابی هتل، تعدادی چرخ ویلچر بود. از مدیر هتل سؤال کردم این ها چیست؟ مدیر هتل گفت: ارّابه؛ و با زحمت به فارسی گفت: ویلجر. با حرکات دست و بعضی صحبت هایش فهمیدم این ویلچرها وقف زائرهای پیر و ازکار افتاده است برای رفتن به حرم و استفاده در شهر، تا آسایش نسبی را برای آن ها فراهم کنند. خیلی لذّت بردم. وقف هایی هستند که خیلی پول هم لازم ندارند؛ فقط فکر می خواهند و مشکل بزرگی را از سر راه بعضی ها برمی دارند؛ مانند وقف وسایل خیاطی برای نوآموزان که بودجه ی خرید چرخ خیاطی را ندارند، ولی اگر کار را یاد بگیرند و کار کنند و درآمد پیدا کنند، خودکفا می شوند؛ یا همین وقف لباس عروس برای عروسان بی بضاعت، یا وقف کتاب های کمک درسی و کنکوری و…. اگر فکر کنیم، وقف های کوچک زیادی داریم که به مرور زمان و در گذر تاریخ، گره های بزرگی را باز می کنند.

نزدیک اذان مغرب بود که حاج آقا زائره

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.