پاورپوینت کامل از پشت ویترین، خودت را ببین ۳۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از پشت ویترین، خودت را ببین ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از پشت ویترین، خودت را ببین ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از پشت ویترین، خودت را ببین ۳۸ اسلاید در PowerPoint :

تا حالا خودت را توی جمع دیده ای؟ البته که توی یک جمع بوده ای ولی مهم این است که خودت را توی آن جمع دیده ای یا نه. راستش وقتی توی جمع باشی دیگر فقط تو را نمی بینند. می گویند این گروه خوبند یا بدند یا فلانند و از این حرف ها؛ گروهی که تو هم حالا جزو آن هستی.

پس مراقب باش. این هم یک نصیحت خواهرانه. پس یک جمع خوب باعث خوش حالی تو می شود و یک جمع بد آخر عاقبت خوبی ندارد، آن هم برای همه. راهش هم این نیست که اگر احساس کردی آن جمع مشکل دارد سعی کنی خودت را از دیگران جدا کنی. شاید راه بهتر این باشد که تلاش کنیم تا مشکل جمع حل شود؛ یعنی یک جمع سالم داشته باشیم. کمی سخت است اما ما در یک جمع قرار گرفته ایم که به هم کمک کنیم تا مشکلات هم را حل کنیم. آن وقت می بینیم چه طور نظر آن ها که بیرون گود ایستاده اند عوض می شود. خلاصه ی همه حرف هایم یعنی این که یک جاده ی خوب را آدم های خوب می سازند. قرار است در خوب شدن دست هم را بگیریم. همه ی آدم ها دوست دارند در یک گروه خوب عضو باشند. حالا ما می خواهیم باهم حرف بزنیم و بشنویم تا توی مشکلات به هم کمک کنیم. کمک برای خوب شدن و جامعه ی خوب ساختن. اگر به هم قول بدهیم، یقین داشته باشید آینده ی روشنی در انتظار ماست. تا آن جا که خودتان را توی بهترین جمع ببینیم؛ توی یک جمع بی نقص.

توی اولین گام نشستیم پای حرف های چند نوجوان از نسل شما. گفتیم هرچه می خواهد دل تنگت… یعنی فکر می کنیم اول باید شنید و شنید و شنید. حرف های قشنگ شما که هیچ وقت خسته کننده نیست. دور یک میز نشستیم تا حرف بزنیم. من، فاطمه، محدثه و شادی. این سه نفر توی دبیرستان درس می خوانند. از دغدغه هایشان می گویند با همان لحن پاک نوجوانی.

فاطمه دختری پانزده شانزده ساله است که با اشاره از کنار دستی اش می خواهد تا خودش را معرفی کند. محدثه هم شانزده سال دارد. فاطمه و محدثه دانش آموز کلاس اول دبیرستان هستند. نفر سوم این جمع شادی است؛ دختری با چهره ای مضطرب.

گام اول: دغدغه های تو

فاطمه: من از این که بابا و مامانم هنوز مثل بچه با من رفتار می کنند خیلی ناراحتم. نمی دانم کی قرار است قبول کنند من بزرگ شده ام و می توانم از خودم مراقبت کنم. دلم می خواهد دیگر خودم تصمیم بگیرم؛ چون بد را از خوب تشخیص می دهم. من بزرگ شده ام. چرا نمی خواهند قبول کنند!

محدثه: اما دغدغه ی من توی این سن نداشتن اعتماد به نفس است.

من: بیش تر توضیح بده.

من با این که شاگرد زرنگی هستم و معدلی عالی دارم اما همیشه از این موضوع ناراحتم؛ مثلاً اگر قرار است در کلاس های فوق برنامه یا کلاس های زبان یا هنر شرکت کنم، همیشه ذهنم درگیر این موضوع است که شاید نتوانم مثل بقیه باشم و احساس ترس شدید و مورد تمسخر قرار گرفتن و ضایع شدن را دارم. همین مشکل باعث شده است با این که خیلی به کلاس های هنری علاقه مند هستم اما هرگز نتوانم در این کلاس ها شرکت کنم. کلاً از این که وارد مکان و فضاهای جدید شوم و با آدم های جدید برخورد داشته باشم می ترسم و احساس ضعف و اضطراب شدیدی دارم. فکر می کنم همه ی بچه های گروه، اطلاعات قوی تری دارند و من ضعیف ترین عضو کلاس هستم. البته این احساس فقط برای شرکت در کلاس های غیر از مدرسه برای من به وجود می آید و خیلی عذاب می کشم و ناراحتم!

شادی: ببخشید! من اصلاً آمادگی جواب دادن ندارم. (سکوت)

فاطمه: (دستش را به علامت اجازه بالا می آورد) امکان دارد در مورد یکی از مشکلات دوست صمیمی خودم حرف بزنم؟

من به نشانه ی موافقت سرم را تکان می دهم.

فاطمه: دوستی داشتم در سال قبل. خیلی دختر درس خوان و مذهبی ای بود و دائم به فکر درس خواندن و گرفتن نمره های خوب بود. همه ی معلم ها از او راضی بودند؛ چون هم دانش آموز خوبی بود هم دختر محجبه و مؤدبی بود. بنابر دلایلی از هم جدا شدیم و من به مدرسه ی دیگری رفتم. دوستم امسال برای ثبت نام به من تلفن زد و خواهش کرد که به مدرسه ی او برگردم. می گفت هیچ کس با من دوست نمی شود و همه من را مسخره می کنند که چرا این قدر سرت توی کتاب است. پوشش من را هم مسخره می کنند. دوست من کلاً به خاطر تنهایی دچار افسردگی شده و به من التماس می کرد که برگردم به مدرسه. حتی مادرش با من حرف زد و گفت دخترش در این مدت خیلی تنها و منزوی شده و علاقه ای به مدرسه رفتن ندارد.

محدثه: به نظر من بچه های مدرسه به سه دسته تقسیم می شوند:

دسته ی اول: بچه های درس خوان و باانضباط با رفتاری خشک.

دسته ی دوم: بچه هایی که هم درس خوان هستند و هم شیطنت می کنند.

دسته ی سوم: بچه هایی که فقط شیطنت می کنند و درس نمی خوانند.

البته منظور من از شیطنت برای دسته ی دوم همان احساس شاد بودن در کنار دوستان و لذت بردن از شوخی کردن و تفریح کردن است، نه شیطنت به معنای شکستن قانون مدرسه؛ چون این احساس شادی و نشاطی که ما در بین هم سن وسال هایمان داریم در بین خانواده نداریم. من دوست دارم در ساعت های تفریح با دوستانم شوخی کنم، هم دیگر را مسخره کنیم و بخندیم و خوش بگذرانیم در ساعت های تفریح تا از درس و مدرسه خسته نشویم.

به نظر من بچه هایی که هم درس می خوانند و هم شیطنت خاص سن خود را دارند از تحصیل کردن لذت بیش تری می برند تا بچه هایی که فقط به مدرسه می آیند تا درس بخوانند، به درس معلم گوش بدهند و هیچ رابطه ای با دیگر بچه های مثلاً شیطان و شاد نداشته باشند. البته اعتقاد دارم حتی برای انتخاب دوست در مدرسه باید دقت زیادی داشته باشند و شیطنت ها لطمه ای به درس های آن ها نزنند.

من دوست دارم هم کلاسی ام هم سطح فکری من باشد؛ یعنی جزو دسته ی دوم باشد. هم چنین علاوه بر شناخت خودش باید خانواده ی او هم دوستش را بشناسند. (فاطمه و شادی و من به علامت تأیید سر تکان می دهیم.)

من: پس اگر مشکلی در مدرسه بین بچه ها و هم کلاسی ها پیش بیاید چه کسی به آن ها کمک می کند؟

محدثه: ما به مشاور مدرسه مراجعه می کنیم و هر مشکلی چه در داخل مدرسه و چه خارج از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.