پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

قبل از این، یعنی شاید تا همین بیست سال قبل سفر کار سختی بود. اگر می توانستی با یک عالمه دوندگی بلیت پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint به دست بیاوری و سوار پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint می شدی، نشستن روی صندلی های چوبی همراه با صدای آزاردهنده و تکان های شدید پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint و حرکت کند آن اعصابت را تا رسیدن به مقصد خراب می کرد. کم تر کسی را پیدا می کنی از مسافرت با پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint در گذشته ها خاطره جالبی داشته باشد، ولی حالا همه چیز فرق کرده است. فرصت ها در یک قدمی ماست. شما می توانید سفری به یادماندنی با پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint را تجربه کنید، مثل سفری که من تجربه کردم.

جمعه

از چند روز قبل عزیزم می گفت هوای زیارت جمکران را کرده و نذر کرده نماز امام زمان(عج) را در مسجد جمکران بخواند. مادرم با تعجب گفت: «از مشهد تا قم بیش تر از هزار کیلومتر است، شما با این سن و سال چه طوری می خواهی بروی؟»

مادرم راست می گفت. عزیزم ۸۵ سال داشت و به زور تا سر کوچه می توانست برود، اما عزیزم کوتاه نیامد و گفت: «مادر جان! اگر خدا چیزی را بخواهد، همه چیز دست به دست هم می دهد تا خواست خدا محقق شود.»

مادرم گفت: «اگر هم بشه بروی، تنها که نمی شه. یکی باید باهات باشه.»

صبر نکردم و گفتم: «من با عزیز می روم.»

دیدم که چشم های عزیز برق زد و انگار که باری از دوشش برداشته باشند، گفت: «وقتی نوه زبر و زرنگی مثل رضا دارم، غم ندارم.»

چشمم به مادرم بود تا کلمه «باشد» را از زبانش بشنوم. تا به حال تنهایی جایی نرفته بودم. مامان زیاد مکث کرد و آخرش قبول کرد: «باشه به شرط این که از طرف من هم زیارت کنید.»

شنبه

هم مسئول برنامه ریزی عزیز بودم و هم مدیر اجرایی. قرار شد من بلیت پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint تهیه کنم. عزیز گفت: «رضا جان جوری بلیت بگیر که روز سه شنبه قم باشیم. آخه زیارت شب چهارشنبه خیلی ثواب دارد.»

خیلی وقت نداشتیم. از خانه بیرون زدم و به چند آژانس فروش بلیت سر زدم. همه شان برای هفته بعد جا داشتند. داشتم از تهیه بلیت ناامید می شدم که احمد سر راهم سبز شد. هم کلاسی ام بود. وقتی فهمید برای چه می خواهم با عزیزم قم بروم، با اخم گفت: «دیگه داری تنها تنها می پری. بی معرفت می توانستی یه خبری هم به من بدهی. شاید ما هم دل مون هوایی می شد و باهاتون می اومدیم.»

وقتی فهمید برای تهیه بلیت به بن بست رسیده ام، گفت: «شاید برای این هفته بتوانی از سایت رجا بلیت گیر بیاری؟»

گفتم «ولی آژانس ها هیچ کدام برای این هفته بلیت نداشتند.»

احمد با اطمینان گفت: «تو چی کار داری. بریم خونه ما شاید با اینترنت بلیت گیرمون اومد.»

نیم ساعت بعد پشت کامپیوتر احمد بودیم و او وارد سایت رجا شد و بعد از چند دقیقه گفت: «دیدی گفتم پیدا می شه.»

اصلاً باورم نمی شد. پریدم هوا و گفتم: «پس زودتر بگیر. من هم به عزیز خبر می دم.»

وقتی عزیز شنید، گفت: «می دونستم پیدا می شه. خدا راه کار خیر رو همیشه باز می ذاره.»

احمد بلیت را از راه اینترنت خرید و شماره را یادداشت کرد و با هم رفتیم و از آژانس سر خیابان بلیت گرفتیم. وقتی احمد بلیت ها را دستم داد، دیدم چهار تا بلیت گرفته. با تعجب گفت: «این دو تا مال کیه؟»

خندید و گفت: «مال تو و عزیزت. مگر نمی خوای برگردی؟ تا آخر عمر که قم نمی مانی؟»

با تعجب گفتم: «بلیت برگشت را هم گرفتی؟»

سر تکان داد و با خوش حالی رفتیم تا بلیت ها را به عزیز نشان بدهیم.

دوشنبه

برای بدرقه من و عزیز خیلی ها آمده بودند. مادرم هی می گفت: «مراقب عزیز باشی ها.»

عزیز گفت: «آخه مگه من بچه ام که رضا مراقب من باشه؟ من خودم نصف دنیا گشتم.»

پاورپوینت کامل قطار ۲۵ اسلاید در PowerPoint که راه افتاد، پشت پنجره رفتم تا دور شدن مان را تماشا کنم. وقتی تو کوپه آمدم، دیدم عزیز روی تخت دراز کشیده و خوابیده. انگار تو اتاق خودش خوابیده بود.

تو کوپه ما چند نفر دیگر هم بودند که برای زیارت به قم می رفتند. داشت کم کم حوصله ام سر می رفت. کمی ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.