پاورپوینت کامل نامه که تیتر نمی خواهد ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نامه که تیتر نمی خواهد ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نامه که تیتر نمی خواهد ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نامه که تیتر نمی خواهد ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

قضیه از آن جا شروع می شود که با بچه های محل دور هم جمع می شویم و درباره ی یک کار دسته جمعی بحث می کنیم. رضا می گوید: «با گچ و آجر، یک اژدها بسازیم که از دهانش آتش بیرون بزند.»

بهروز می گوید: «با آجر و ماسه و سیمان، شهری کوچک درست کنیم و ماشین های اسباب بازی را توی آن بچینیم. این طوری داداش و خواهرهای کوچکمان را در جشن شریک می کنیم.»

محمدمهدی می گوید: «حتماً طاق نصرت بزنید.» فکر می کنیم که این همه پارچه از کجا بیاوریم؟! می گوید: «پدرم می گفت آن وقت ها هرکس از خانه اش یک تکه پارچه می آورد و همه را سر هم می کرد و به هم می دوخت و یک پارچه ی بزرگ درست می شد. آن پارچه ی بزرگ را مثل سقف روی کوچه می کشیدند. دو طرف دیوار کوچه را هم به همین صورت پارچه می کشیدند که دالانی بزرگ و سرپوشیده درست می شد. به آن طاق نصرت می گفتند.»

علی می گوید: «من پارسال یک کوچه دیدم که دالانی بزرگ از شاخه های درخت کاج، درست کرده بودند. خیلی قشنگ شده بود.»

خسرو با ذوق می گوید: «بچه ها روزنامه محلی هم می توانیم درست کنیم.»

اما یک چیز حتمی است. آن هم چراغانی کوچه از ابتدا تا انتها. بالاخره به هر تصمیمی که برسیم، یکی ـ دو نفر از بچه ها باید پول جمع کنند. ما اول پول هایمان را روی هم می گذاریم، بعد یک بسته نقل یا شکلات می خریم و می ریزیم توی سینی. محمدمهدی که از همه مظلوم تر و معصوم تر است، معمولاً سینی را جلوی مردم می گیرد و می گوید: «کمک برای جشن امام زمان(عج).»

کاری نداریم چه کسی چه قدر می دهد یا اصلاً کسی توجه می کند، چون عقیده داریم شما کمک می کنید. آخر، جشن را برای شما می گیریم. یکی از کارمان استقبال می کند، دیگری پول بیشتری می دهد و آن یکی که ماشین دارد، با وسیله اش به کمک ما می آید.

بزرگ ترها، از این که می بینند ما بچه ها این قدر به تکاپو افتادیم، شاد می شوند. یکی اش بابای من. وقتی جشن تولد