پاورپوینت کامل قفس شیر ۲۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قفس شیر ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قفس شیر ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قفس شیر ۲۳ اسلاید در PowerPoint :
چشم زن جوان به پرهای طاووسی بود که بالای سر خلیفه بالا و پایین می رفت. دانه های درشت عرق بر پیشانی زن می درخشید. او روبند مشکی بر صورت داشت که تنها چشم های سیاه و کنجکاوش پیدا بود. خلیفه که به تختش تکیه داده بود، با خشم به زن گفت: «دروغ می گویی.»
زن محکم گفت: «به چه دلیل باید دروغ بگویم خلیفه؟»
خلیفه عباسی آشفته شد: «زینب سال هاست از دنیا رفته. تو زنی حیله گری. دیگر دروغ گفتن کافی است.»
زن به حاضرانی که در سمت چپ ایستاده بودند، گفت: «من زینبم، روزی پیامبر بر سر من دست کشید و از آن روز به بعد، من هر چهل سال یک بار جوان می شوم، اما در این سال ها خودم را از چشم ها پنهان کرده بودم و اکنون روزی است که باید خود را آشکار می کردم.
لحظه ای سکوت وهم آلود در فضای قصر حاکم شد. قلب ها مردد بود و نگاه ها حیران. وزیران خلیفه که در سمت راست صف کشیده بودند، هر کدام دنبال پاسخی می گشتند، اما جز حیرت و سرگردانی جوابی نمی یافتند.
غلام سیاه پوستی وارد شد. نیزه اش را بر زمین کوبید. کمی خم شد و گفت: «قربان! ابن الرضا اجازه ورود می خواهد.»
خلیفه سر تکان داد. لحظه ای بعد صدای قدم های امام هادی(ع) پیچید. نگاه حاضران به سمت دالان قصر چرخید. خلیفه تصور کرد اگر امام نتواند پاسخ بدهد، چه می شود. شادی در نگاهش موج زد. با سلام امام، خلیفه برخاست. امام با قدم های بلند سوی خلیفه گام برداشت. خلیفه با احترام، امام را کنار خود نشاند. متوکل به امام گفت: «مشکلی پیش آمده که ناچار شدیم، شما را به زحمت بیاندازیم. شاید این گره به دست مبارک شما باز شود. این زن ادعا می کند زینب، دختر علی است و بعد از سال ها آمده و خودش را آشکار کرده است.»
زن لحظه ای به چشمان امام خیره شد، اما نگاه نافذ امام را تاب نیاورد و سر به زیر انداخت. امام هادی(ع) فرمود: «این زن دروغ می گوید. سال وفات زینب مشخص است.»
متوکل سرش را تکان داد و گفت: «سخن شما صحیح است. ما این مطلب را به او گفته ایم، اما نمی پذیرد. شما با دلیلی محکم تر ادعای او را رد کنید.»
همه چشم ها به دریای آرام نگاه امام دوخته شد. طولی نکشید امام هادی(ع) فرمود: «یک دلیل مشخصی که ادعای او را باطل می کند، این است که گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درندگان حرام است. این زن را در پاورپوینت کامل قفس شیر ۲۳ اسلاید در PowerPoint بیندازید. اگر راست بگوید، شیرها او را نخواهند خورد.»
متوکل که عاشق جنگ و خون ریزی بود، چشمانش برقی زد و گفت: «راه حل خوبی است. تو چه می گویی ای زن؟»
زن پا به پا شد و گفت: «نه، نمی پذیرم. این یک نقشه است.» امام رو به متوکل کرد: «در بین حاضران، تعدادی از فرزندان فاطمه(س) حضور دارند، هر کدام را که می خواهی، نزد شیران بیفکن تا حقیقت سخن بر تو آشکار شود.»
با این سخن، میان جمعیت همهمه ای افتاد. مردی که صورتی کشیده و موهای مجعدی داشت، به دوستش گفت: «ابوهاشم، تو از فرزندان فاطمه ای. صدای مولایت را شنیدی؟ اطاعت کن از امامت.»
ابوهاشم که محاسن خرمایی داشت و دستاری سیاه بر گردنش آویزان بود، با بداخلاقی گفت: «چه می گویی عبدالله؟ می خواهی شیرها مرا تکه پاره کنند؟ مگر نمی بینی چه طور از شدت گرسنگی می خواهند هم دیگر را بخورند.»
عبدالله گفت: «نکند به سیادت خود شک داری؟»
ابوهاشم محکم گفت: «شک ندارم، اما به نخوردن شیرها شک دارم.»
عبدالله با افسوس گفت: «بگو به کلام مولایت ایمان نداری. وقتی به کلامش ایمان نداری، یعنی امامت را قبول نداری.»
ابوهاشم دندان به هم سایید و با عصبانیت گفت: «قبول دارم.» عبدالله گفت: «نه، قبول
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 