پاورپوینت کامل پیراهن مشکی ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیراهن مشکی ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیراهن مشکی ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل پیراهن مشکی ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل پیراهن مشکی ۱۲ اسلاید در PowerPoint نداریم. یعنی هیچ وقت پاورپوینت کامل پیراهن مشکی ۱۲ اسلاید در PowerPoint ما جور نبود. همیشه یادم هست محرم که می آمد، همه با پاورپوینت کامل پیراهن مشکی ۱۲ اسلاید در PowerPoint تو مسجد می آمدند و ما باید جوری لباس می پوشیدیم که رنگش جوری باشد که مسخره نشویم. آخر خوب نیست در چنین مجلسی که همه لباس مشکی پوشیدند، ما لباس سیاه نداشته باشیم. این مشکل همیشگی ما بود. مال امسال و پارسال نیست.

محرم، در مسجد ما غوغایی برپاست. سال های قبل فقط سه شب آخر دهه اول شام می دادند، ولی سه سالی است که هر شب، بعد از عزاداری شام، مهمان امام حسین (ع) هستیم. مسجد، شب ها خیلی شلوغ می شود و کلاً شور و حال زیادی دارد. دسته عزاداری اش هم خیلی بزرگ است، طوری که در شهر ما، همه این دسته را می شناسند. راستش را بگویم همیشه آرزو داشتم زیر علامت بروم، مثل داداشم که خیلی قوی است و نذر دارد هر سال این کار را انجام دهد، اما نه او دلیل این کار را می داند و نه من و نه خیلی از بچه های محل که زیر علامت می روند. حاج آقای هیئت پارسال می گفت: «این کارها زیاد خوب نیست و بهتر است در دسته امام حسین (ع) چیزهای بهتری به عنوان رسم عزاداری وجود داشته باشد. او می گفت این کار را خارجی ها وارد عزاداری کرده اند.»

بیشتر مردمی که در هیئت محله ما شرکت می کنند، کارگر و زحمت کش هستند و مال و منالی ندارند، ولی تا دلتان بخواهد خوب سینه می زنند.

چند سال پیش تو هیئت مداحی کردم، ولی خوب دیگر، یک وقت هایی آدم سوتی می دهد. آره ما خواندیم و کمی که چه عرض کنم، خیلی اشتباه کردیم و از آن شب تا چند شب شدیم نُقل محافل. همان شد که دیگر ترسیدم مداحی کنم. راستش این فامیل های ما و بچه محل های ما یک اخلاق هایی دارند که بعضی از آن ها واقعاً بد است. حالا ما یک چیزی گفتیم. باید این قدر ما را مسخره کنید که دیگر رویم نشود تو کوچه بیایم؟ یعنی هر وقت از این اتفاق ها می افتد که مثلاً یک آدم بخت برگشته ای اشتباهی می کند، همین اتفاق تک