پاورپوینت کامل کنار دریا ۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کنار دریا ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کنار دریا ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کنار دریا ۱۳ اسلاید در PowerPoint :
در خیابان ساحلی راه می روم و امواج هرچند لحظه یک بار، فواره وار از سد سیمانی بالا می آیند و بر سر و رویم می نشینند. صدای دسته هایی که از خیابان می گذرند، با صدای امواج درهم آمیخته است، حسین، حسین، حسین جان و صدای طبل و سنج و زنجیر و شیپور. بوی اسفند و بوی ماهی. نمی دانم چرا یک دفعه از خانه رؤیا زدم بیرون و به بهانه رفتن به کافی نت آمدم پاورپوینت کامل کنار دریا ۱۳ اسلاید در PowerPoint. رویم نشد بگویم می خواهم بروم دسته نگاه کنم. وقتی می خواستم از خانه بیایم بیرون، رؤیا گفت: «تو را به خدا زود بیایی ها! آبروی مرا جلوی خانواده ام نبر! من که می دانم کافی نت نمی روی. عاشوراست، همه جا تعطیل است. می روی دریا، اما زود بیا!»
مانتویم خیس شده است. هم از آب دریا و هم از عرق. لبه کلاهم را می کشم جلوتر. صدای رؤیا در گوشم می پیچد: «امروز همه عزادارند. هیچ کس نمی رود دریا. بگذار یک روز دیگر با هم برویم.»
اما من دوست دارم ظهر عاشورا، بیرون و در کنار عزاداران امام حسین (ع) باشم. قدم هایم را تند می کنم. وقتی از مرد نوشابه فروش می پرسم: «امام زاده کجاست؟» می گوید: «مال این جا نیستی؟» می گویم: «نه.» می گوید: «همه این دسته های عزاداری می روند آن جا.»
پاهایم خسته شده. کاش رؤیا هم آمده بود. ظهر خانه همسایه شان نذری می دهند. رؤیا گفت: «زود بیا. باید حتماً آن جا برویم. دعوتیم»، ولی من دوست داشتم بیایم در کنار دسته های عزاداری.
کنار علقمه غوغا شد
عزیز فاطمه تنها شد
به آب دریا نگاه می کنم. کاش این دریا در کربلا بود تا علقمه از خودش خجالت می کشید. در کنار یکی از کافی شاپ های ساحل، شربت صلواتی می دهند. می روم قسمت زن ها. دو تا لیوان شربت می خورم. نگاهم به نوشته روبه رویم می افتد: «یا حسین یادت نرود.» می گویم: «یا حسین!»
به قایق هایی نگاه می کنم که کنار هم در قسمت کم عمق آب دراز کشیده اند. هرچه به رؤیا می گفتم، تو را به خدا برویم قایق سوار شویم، نمی گذاشت. می گفت: «تو دست ما امانتی. یک جوری ات بشود، ما باید جواب پس بدهیم. جواب مامان و بابایت را چه بدهیم؟» اصلاً نمی گذاشت یک ذره به دریا نزدیک شوم، چه رسد به این که بخواهم سوار
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 