پاورپوینت کامل داستان های طنز (قصه های حسنی) ۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستان های طنز (قصه های حسنی) ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان های طنز (قصه های حسنی) ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان های طنز (قصه های حسنی) ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

تعطیلات (قسمت دوم)

کانون فرهنگی مثل خانه مادربزرگ بود. در و پنجره های چوبی به رنگ سبز پسته ای، یک حوض کوچک، گوشه حیاط که چند تا از بچه ها برای استفاده از اوقات فراغت، دورش جمع شده بودند. سه تا پله از حیاط به اتاق ثبت نام می خورد. یک طرف دو تا کمد فلزی در شیشه ای، طرف دیگر چند تا صندلی چوبی، روبه رویش میز آقا مدیری که آقای ریش و سبیل داری پشتش نشسته بود.

علوی گفت: آقا اجازه!

صبوری ریز خندید. سقلمه ای به پهلویش زدم: «این جا که مدرسه نیست.» دستش را پایین آورد: معرفت که هست.

ـ بله جانم!

آقاهه بود.

ـ اجازه… نه… یعنی، چیز… اوقات فراغت.

صبوری جان کَند تا گفت. آب دهانم را قورت دادم و گفتم: «آمدیم ثبت نام برای کلاس های متنوع تابستانی.»

ـ خوش آمدید! مدارک تان را آوردید؟

جلو رفتیم. علوی پرسید: «آقا اجازه، نه، اجازه نه، یعنی کلاس ها کی شروع می شود؟»

آقاهه جواب داد: «یک ماه دیگر».

ـ آقا یک ماه دیگر که تابستان تمام است!

ـ آقا ما فقط چند روز دیگر فرصت داریم تا کارنامه ها را بدهند!

ـ عجله نکنید. چشم روی هم بگذارید یک ماه تمام می شود.

آمدیم بیرون. صبوری یک کانون فرهنگی دیگر می شناخت. راه افتادیم. این یکی در و پنجره هایش آهنی بود. حیاطش هم کمی بزرگ تر. حوض هم نداشت. توی اتاق ثبت نام هم دو تا میز بود که پشت یکی کسی نبود، پشت دومی هم یک آقای مو و ریش بور نشسته بود. این بار نگذاشتم علوی اجازه بگیرد.

ـ آقا کلاس هایتان از کی شروع می شود؟

آقای ریش بور سر بالا آورد. نگاه مان کرد و گفت: «علیکم السلام».

ـ اِ، سلام.

ـ می بخشید، سلام.

ـ سلام.

علوی به پهلویم زد: «گند زدی.»

صبوری گفت: «آقا شما ببخشید. کلاس هایتان کی شروع می شود؟»

ـ برای کلاس های اوقات فراغت آمدید؟

ـ بله.

ـ مدارک ثبت نام را آوردید؟

ـ آره آقا، ولی یک ماه نمی توانیم صبر کنیم.

ـ کلاس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.