پاورپوینت کامل ما باز می گردیم ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ما باز می گردیم ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ما باز می گردیم ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ما باز می گردیم ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

صبانه، ندیمه دختر فرعون

اشک تا پشت پلک ها آمده بود. صبانه دندان هایش را روی هم فشرد و چیزی را فرو داد که گلویش را به درد آورد. صدای فریادهای فرزندش در گوش هایش زنگ می زد. چشم هایش را روی هم گذاشت و لب هایش را تند تند تکان داد: بسم الله

بسم الله… خدایا کمکم کن.

کودکی را که در آغوش داشت، به سینه فشرد. سرباز، فرزند دوم صبانه را کشان کشان می برد. کودک اما رو به سوی مادر داشت: مادر! مادر!

لحظه ای دستش را از دست سرباز رها نمود و سوی مادر دوید. دامن مادر را چسبید و به صورت مادر خیره شد.

ـ مادر کمکم کن!

صبانه آرام دستش را روی سر فرزندش کشید: در بهشت منتظرم بمان. من هم به زودی می رسم آن جا. و دوباره چشمانش را بست. نباید به اشک ها اجازه ظهور و بروز می داد. دست های کودک از دامن مادر جدا شد و آتش، نعره هایش را بلعید. آتش شعله می کشید. انگار می خواست همه چیز را در کام خود فرود برد تا دیگر شاهد چنین صحنه هایی نباشد. دختر فرعون در جایگاه مخصوص نشسته بود و الماس ها در میان موهایش برق می زدند، الماس هایی که ساعتی پیش صبانه با ظرافت در میان موهایش کاشته بود. دسته مویی که در کنار صورت دختر رها شده بود، بدجوری تو ذوق می زد.

فرعون نگاهی تشکرآمیز به دخترش انداخت و به غلامان اشاره کرد تا با شربت از او پذیرایی کنند. دختر لیوان شربت را به لب گذاشت. خنکی شربت کمی آرامش کرد. لیوان را به دست ندیمه مخصوصش داد. ندیمه پنهانی شانه ای را به او نشان داد. دختر موهایش را عقب برد تا ندیمه شانه را در موها فرو کند، مثل کار صبانه نمی شد، اما از هیچ هم بهتر بود. حداقل با اولین نگاه معلوم نمی شد که از زیر دست آرایش گر سراسیمه دویده است. پاهایش را آرام آرام تکان می داد. هرچه سعی می کرد نمی توانست بی حرکت در جایگاه بنشیند. دستانش را دو طرف صندلی روی یاقوت ها گذاشت. کمی از صندلی جدا شد. نگاهش به نگاه چند تن از درباریان که سمت راستش ایستاده بودند، گره خورد. از نگاه شان پیدا بود که او را متهم اصلی این حادثه می دانستند. می دانست حق ندارد وسط جلسه بلند شود. نگاهی به وسط دربار انداخت. سه نفر مانده بود. یعنی باید حداقل ساعتی دیگر این همه فریاد را تحمل می کرد؟ آه کشید و فوری دستش را روی لب ها گ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.