پاورپوینت کامل گل آلود ۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گل آلود ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گل آلود ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گل آلود ۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۵۸
از صدای رعد و برق می ترسید، همیشه! برق آسمان را همیشه با شمشیری که بالای سرش
ایستاده و منتظر فرمان است اشتباه می گرفت. اشتباه؟ نه! برق آسمان، شمشیری بود که
او مطمئن بود یک روز بر فرقش خواهد نشست.
غرش رعد هم مثل فریاد بود. فریاد همان کسی که اجرای حکم با شمشیر رعد را، دستور
می دهد . فریاد رعد، تظاهرات یکپارچه مردم بود. شعارهای یک صدا شده ای بودکه تیغ
وشمشیرنداشت،ولی بدجوری می برید.
وقتی که بچه بود، بزرگترها می گفتند: «رعد و برق که ترس ندارد. یک اتفاق طبیعی است.
ابرهایی که بار مثبت و منفی دارند، به هم می خورند و….»
راست می گفتند، امّا یک روز از صدایش می ترسید، فردا که بزرگتر می شد، از برق، پس
فردا ازشکلش، که مثل شمشیر برنده بود، و سال بعد از خیالش.
بزرگتر که شد، باز هم می ترسید، امّا خجالت می کشید که ترسش را بگوید.
بچه اش عاشق گردش در روزهای بارانی بود و زنش از اوّل می گفت: «نم نم باران ، گردش
یاران».
و او نه به علاقه پسرش فکر می کرد و نه به شوق همسرش. رعد و برق که در آسمان پدید
می آمد، او ناپدید می شد و گوشه ای می نشست تا در انتظار لحظه ای بی باران باشد.
هزار بهانه می آورد و خودش را به هزار در و دروازه می زد که روزهای بارانی توی دفتر
کارش نشیند و در به روی همه کس و همه چیز، حتی خیال ببندد .
آن روز می رفت تا معامله ای را جوش بدهد. اگر می شد، سر هر دو طرف کلاه گذاشته بود
و دو گل به نفع خودش!
تنها توی ماشین نشسته بود و گاز می داد. هوا کاملاً آفتابی بود. مگر می شد که در آن
فصل، تصور هوای ابری را داشته باشی. شنگول بود. گاز می داد و توی جاده آسفالته خوش
ساختی که وسط کویر کشیده بودند، پیش می رفت.
چرا سوار هواپیما نشدم؟
فکر می کردند که خیلی پول دارم.باید این جور فکر کنند که من خاکی ام و به فکر پول
نیستم.
نمی شد با هواپیما بروم و بگویم با اتوبوس آمده ام؟
مگر آن دفعه که آن یکی معامله را جوش می دادم خیط نکردم .طرف درست زد و برادر یارو
از آب در آمد.
چند روز مجبور شدم خودم را به مریضی بزنم تا قال قضیه کنده شود، سراب های توی جاده
چه انعکاسی داشتند، از آب رودخانه هم زلال تر می نمودند.
آخ که الان یک شنای درست و حسابی می چسبد. توی رودخانه؟ آه، مرده شور، تا استخر
خصوصی ام هست، چرا توی رودخانه؟
بگذار این معامله راتمام کنم. یکباره یک ثروت بادآورده و قلنبه می رود توی جیب
حاجی ات
احمق ها! حق آنهاست که سرشان کلاه برود. حاجی ات از اوّل، نان زرنگی اش را خورده به
آن طرفی ها می گویم که با شما هستم و دارم جنستان را آب می کنم. به این طرفی ها هم
می گویم که با شما هستم، سر همه را کلاه گذاشته ام تا برایتان ارزان بخرم.
چشمشان کور؛ می خواستند مثل من زرنگ باشند. روزِ رو به غروب، داشت سراب ها را از
کف جاده می شست. از غروب هم خیلی خوشش نمی آمد.
شاید به این دلیل که مثل روزهای بارانی و ابری بود و بوی رعد و برق می داد. کمی
ترسید. جا به جا شد و بیشتر گاز داد…
حیف که در آن معامله قبلی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 