پاورپوینت کامل شأن نزول; آسایش دو گیتی ۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شأن نزول; آسایش دو گیتی ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شأن نزول; آسایش دو گیتی ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شأن نزول; آسایش دو گیتی ۱۵ اسلاید در PowerPoint :
۳۷
شهر مدینه اوجِ گرمایش را پشت سر می گذاشت و به برکت همین گرمای سوزان، نخل های
مدینه به بار می نشست.
در یکی از همین روزهای گرم و سوزان، مردِ انصاری برای چیدن خرماهای رسیده، از نخلِ
پربارِ سرای خویش بالا رفت؛ نخل سرسبزی که با شاخه های خمیده و پربار خویش، هم بر
حیاطِ خانه مرد انصاری سایه افکنده بود و هم بر حیاط خانه همسایه فقیر و عیال وار
او.
بچه های همسایه که در حیاط منزلشان مشغول بازی بودند؛ متوجّه مرد انصاری گشتند؛ از
بازی دست کشیدند و با شتاب به تماشای خرما چینی مرد انصاری آمدند.
مرد با سرعت مشغول چیدنِ خرماها بود و بچّه های همسایه، با نگاهی حسرت انگیز او را
می نگریستند. شاید در انتظارِ عطایی از او بودند. مدتها بود که پدرِ فقیرشان خرمایی
به منزل نیاورده بود.
مرد، بچه ها را می دید، امّا اعتنایی نمی کرد. در همین حال بر اثر جابجا شدنِ او
برروی درخت، شاخه هایی که بر منزل همسایه سایه افکنده بود تکانی خوردند و چندین
خرمای تازه رسیده در خانه همسایه افتاد.
بچه ها با شور و شوقی زیاد به سوی خرماهای افتاده هجوم برده، هر کدام یکی دوتا خرما
برداشتند و مشغولِ خوردن شدند.
مرد با عصبانیت و ناسزاگویی از درختِ سرای خویش به حیاطِ خانه همسایه پرید؛ بچه ها
از ترس، خرماها را رها کرده فرارکردند؛ در هنگامه فرار، یکی از بچه ها به زمین
افتاد، مرد انصاری که مشغول جمع آوری خرماها گشته بود، فوراً خود را به او رساند؛
در دستانش خرمایی ندید؛ بچه، نفس نفس می زد و هنوز خرمایی را که چند لحظه پیش به
دهان گذاشته بود، به طور کامل فرو نبرده بود؛ مرد انصاری با قساوتِ تمام، با انگشت
باقیمانده خرما را از حلقومِ او بیرون کشید.
پدر بچّه ها که در هنگام حادثه وارد منزل شده بود، بعد از دیدن این صحنه تاب تحمّل
از دست داد و جلو آمد:
ـ چرا چنین می کنی، مگر تو مسلمان نیستی؟ مگر یک دانه خرما چه ارزشی دارد که تو
اینگونه بُخل می ورزی؟
ـ بچه هایت، خرماهای مرا دزدیده اند و تو بی شرمانه از آنان دفاع می کنی؟
ـ به خدا سوگند که همین الان به خدمتِ رسولخدا (ص) رفته و از تو شکایت خواهم کرد؟
ـ هر کاری می خواهی بکن!
ـ یا رسول اللّه! هر گاه خرمایی از درختش به خانه ما می افتد، بی اجازه وارد می شود
و آنها را جمع می کند و اگر بچه هایم از آن برداشته باشند، از دست شان می گیرد و
اگر به دهان گذاشته باشند، از دهانشان بیرون
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 