پاورپوینت کامل تفکّر از منظر قرآن ۷۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تفکّر از منظر قرآن ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تفکّر از منظر قرآن ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تفکّر از منظر قرآن ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

۶

«تفکُّر وتعقُّل» بمعنای «بکار گرفتن نیروی عقل و اندیشه، برای استنتاج امور مُثمر
ثمر است».

«عقل» یکی از مواهب الهی و استعداد مخصوصی است که خداوند متعال به انسان عنایت
فرموده تا با بکارگیری آن بتواند در سیر زندگانی خود، راه سعادت درستگاری را
بپیماید، رسول خدا فرموده اند: «خداوند متعال به بندگانش چیزی بهتر از عقل
نبخشیده است».۱

دیدگاه اسلام

اغلب روحانیون و مقیدان مذهبی آیین ها و ادیان پیش از اسلام، دین را بعنوان حقیقتی
در تضادّ با عقل می دانسته اند و علی الخصوص در تعالیم آیین تحریف شده مسیحیت، این
طرز فکر غلط وجود داشته و دارد. آنان معتقد بوده و هستند که دین امری ربّانی است و
انسان را توان و اجازه تفکُّر در آن نیست و از همین روی زمینه انسداد فکری و۱
بُن بست عقلانی در عالم مسیحیت بوجود آمد و شد آنچه که برآن رفت!

امّا اسلام دینی است که نه تنها با نیروی عقل و قدرت تفکُّر مخالفت و مبارزه نکرده،
بلکه تقریباً در تمام جهات از آن کمک و تأیید خواسته و به نحو عجیبی هم برروی آن
تکیه کرده است و ارزش واقعی دین مبین اسلام در همین جا مشخّص می شود و جالب آنکه
بدانیم در حالی که ادیان دیگر، قوّه عقل انسان را حتّی در جزیی ترین مسایل راکد و
منجمد نگهداشته اند، اسلام آنقدر آنرا محترم و آزاد دانسته که حتّی درباره اصول
عقیدتی خود ـ که تحصیل آنها برهمگان مفروض است ـ نه تنها تقیلد و تعبّد را نا کافی
و مردود دانسته، بلکه خوان تعقُّل و تفکُّر انسان را نیز در ساحت آن گسترده و الزام
داشته که هرفردی، مستقل وآزادانه صحّت آنها را کسب نماید.

اسلام تنها در عبادات بدنی (چون نماز و روزه) و یا در عبادات مالی (چون خمس و زکات)
منحصر نمی شود، بلکه نوع دیگری از عبادت هم در آن وجود دارد که عبارت است از
«عبادت ـ فکری» که اگر در مسیر تنبّه و بیداری و آگاهی بخشی به انسان بکار گرفته
شود، از سالها عبادت بدنی هم برتر گفته شده است.

صاحب فکران

قرآن کریم در جایگاه کتاب آسمانی دین اسلام می فرماید: «فَبَشِّر عِبادِ الّذِینَ
یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أحْسَنَهُ أولئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ
اللّهُ وأولئِکَ هُمْ أولُوا الألْبابِ»؛ (سوره زمر، آیات ۱۷ و ۱۸) «بندگانم را
بشارت ده، آنانکه چون سخنی بشنوند به نیکوترین وجه عمل کنند، آنان هستند که خداوند
به لطف خاصّ خود هدایتشان فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندان عالمند». این آیه
شریفه دارای چند نکته است:

۱ـ خداوند متعال، کلام را با لفظ «عِبادی» آغاز کرده، گویی خواسته است بفرماید که
«بنده من چنین است و باید دارای این صفت باشد که…».

۲ـ آیه شریفه، صریحاً براستقلال قوّه عقل تأکید وآنرا در حکم غربال و وسیله هدایت
معرفی می فرماید و آنگاه این «هدایت عقلی» را «هدایت الهی» می داند.

۳ـ قرآن کریم درباره انسان و عقل تعبیر و تشبیه ظریف و لطیفی را بکار برده است؛
هرجا ـ و بخصوص در این آیه ـ که می خواهد از حقایق پشت پرده ظواهر سخنی بیاورد،
تعبیر «اُولُوا الألباب» را بکار می برد و می فرماید که: «تنها اولوا الالباب، این
حقیقت را درمی یابند»، و این از اصطلاحات خاصّ قرآنی است او در هیچ جای دیگر بکار
نرفته) و آنهم فقط و فقط درباره «عقل» استعمال شده.

«راغب اصفهانی» در کتاب «مفردات» می گوید: «اللُّبُّ، الْعَقْلُ الْخَالِصُ مِنَ
الشَّوائِبِ»؛ «لُبّ، عقل خالصی را گویند که از شوائب جدا شده باشد».

در ابتدا که فکر انسان خام است، نوعی در آمیختگی میان محسوسات و تخیلات و معقولاتش
وجود دارد و آنگاه که عقل از مقهوریت وهم و خیال و حسّ بیرون آید، «لُبّ» نامیده
می شود، چرا که نسبت «عقل انسان» (که باطنی است) به «قوای ظاهری حسّی»، همانند نسبت
«مغز» است به «پوست میوه». مثلاً میوه ای مانند «گردو» در ابتدای شکل گیری، پوسته و
هسته اش درهم آمیخته اند، امّا بتدریج که میوه کامل و رسیده می شود، پوسته از مغز
جدا می گردد و هرکدام خاصیت جداگانه ای می یابند. گویی قرآن مجید، انسان را به یک
میوه تشبیه نموده که عقل او در جایگاه مغز میوه است؛ و اگر انسان در علم و معرفت به
تکامل برسد، قوّه عقلانیش از پوسته حسّ و وهم و خیال جدا و مستقل می شود و چنین
است که انسانی را «لبیب» گویند؛ یعنی کسی که قوّه عاقله اش استقلال خود را باز
یافته است.

۴ـ فرد عاقل کسی است که با تکیه برنیروی عقلانی خود، قدرت تجزیه و تحلیل دارد. در
مقابل عاقل، جاهل است که چنین توانی ندارد. نکته قابل توجه اینکه بسیاری از افراد
هستند که عاِلمند و لیکن جاهل! عالِم بدین معنا که علوم بسیاری را فرا گرفته اند،
امّا جاهلند از این روی که اهل تجزیه و تحلیل و استنباط نیستند. چنین است که امام
کاظم به «هشام بن حکم» می فرمایند: «ای هشام، خداوند تبارک و تعالی، بندگان آگاه
و اندیشمند خود را بدین بیان بشارت می دهد که: فبشر عباد الذین یستمعون القول…».

چند اصل برای تفکُّر وتعقُّل

۱ـ اقامه دلیل و برهان روشن: از محتوای آیه شریفه ۱۲۶ سوره مبارکه «نحل» چنین
مستفاد می شود که پذیرفتن هر ادعایی، منوط است به اقامه براهین و دلایل روشن، چرا
که برهان و دلیل، پایه های استواری هرمدّعایی هستند:« أدْعُ إلی سَبِیلِ ربِّکَ
بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالّتِی هِی أحْسَنُ».

جناب بو علی (علیه الرحمه) در «اشارات» می گوید: «مَنْ تَعَوَّدَ أنْ یصَدِّقَ
بِغَیرِ دَلِیلٍ فَقَدِ انْخَلَعَ مِنْ کِسَوَهِ الإنْسانِیه»؛ «کسی که هرحرفی ر
بدون برهان و دلیل بپذیرد، از لباس آدمی بیرون رفته است». و متقابلاً می توان گفت
که هرکسی هم که هرحرفی را بدون دلیل انکار نماید، او هم آدم نیست! آنگاه جناب بوعلی
ادامه می دهد: «کُلُّ ما قَرَعَ سَمْعَکَ مِنَ الْعَجَائِبِ فَذَرْهُ فِی بُقْعَهِ
الإمْکانِ مَا لَمْ یذُرْکَ عَنْهُ قَائِمُ البُرْهانِ»؛ «اگر کلام عجیبی شنیدی،
مادامیکه دلیلی برامکان یا عدم امکانش نداری، نه آنرا ردّ کن و نه قبول، تا وقتی که
دلیل و برهانی بدست آوری، در خود قرآن کریم نیز از ابزار استدلال و برهان استفاده
شده و برای معتبر شناختن استدلال و تعقُّل، چه دلیلی از این بالاتر که خود قرآن
مجید، در بسیاری از مسایل به استدلال عقلی واقامه برهان عقلانی روی آورده است.
مثلاً در آیه «قُلْ لَوْ کانَ فِیهما آلِهَه إلاّ اللّه لَفَسَدَتا»، یک قیاس
استدلالی و برهان عقلی بکار رفته است.

۲. پشتوانه علمی: مایه تفکُّر، علم است و امر به هرچیزی، امر به مقدمه آن است و
چون تفکُّر بدون علم میسّر نیست، لذا امر به تفکّر، خود امر به سرمایه آن (کسب
علم) نیز هست. امام کاظم در ادامه آن حدیث موصوف (که خطاب به «هشام بن حکم»
ایراد فرموده اند) می فرمایند: «یا هشام أنّ العَقلَ مع العِلْمَ، فَقَالَ:
وَتِلْکَ الأمْثال نَضْرِبُها للنّاسِ وَمَا یعْقِلُها إلاّ العالِمَونَ».۳

پس انسان برای تفکُّر، ابتدا باید علوم مورد نیاز را کسب نماید و آنگاه با تکیه
برآن به تجزیه و تحلیل و تعقُّل روی آورد که تفکُّر بدون پشتوانه علمی، در مَثَل
چون کارخانه ای است که مواد خام اولیه کم دارد و قهراً محصولش نیز کم خواهد بود .
چنین است که قرآن کریم می فرماید: «وَلا تَقْفُ مَا لَیسَ لَکَ بِهِ عِلْم»(سوره
اسراء، آیه ۳۷)

۳ـ ژرف نگری: تفکُّر اگر سطحی و پراکنده باشد، فایده و اثری برآن مترتّب نیست، ولی
اگر مبتنی برمطالعات و آزمایشها و حسابگریهای دقیق باشد، بسیار مفید و سرمایه
بزرگی برای پیشرفت جامعه بشری واقع خواهد شد.

۴ـ دوری از تعصب: حقیقت جویی،منزّه از جزم اندیشی و تعصّب کور و جاهلانه است. آنکه
در پی یافتن حقیقت است، لا جرم باید با دیدی واقع بینانه به ابزار و افکار خود
بنگرد و در این راه برفکر و رأی اشتباه خویش پافشاری ننماید. این اصل از فحوای آیه
شریفه ۱۹ از سوره مبارکه «زُمر» براحتی قابل ادراک است.

۱ـ اصول کافی ، ج۱، باب عقل و جهل.

۲ همان.

۳ همان.

آفات تفکُّر وتعقُّل

۰قرآن کریم (همین طور نیز وجدان سلیم)، عقل را مبرّای از خطا و اشتباه ندانسته است،
ولذا لغزشگاههای آنرا مشخص نموده است.

۱ـ تکیه برظنّ و گمان بجای علم و یقین: قرآن مجید می فرماید: «وَإنْ تُطِعْ أکْثَرَ
مَنْ فِی الأرْضِ یضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ إنْ یتَّبِعُونَ إلاّ الظَّنَّ
وإنْ هُمْ إلاّ یخْرُصُونَ»۷؛ «وتو ای رسول، اگر از اکثر مردم روی زمین پیروی کنی
تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد که اینان جز از پی ظنّ و گمان نمی روند و جز
اندیشه باطل و دروغ چیزی در دست ندارند.»

امروزه از منظر فلاسفه مسلّم شده است که یکی از عوامل عمده خطاها و اشتباهات عقل،
پیروی از حدسیات و ظنّیات (بجای پیروی از یقینیات) است. «دکارت» دانشمند غربی، هزار
سال پس از نزول قرآن توانست به این نتیجه برسد ولذا می گوید: «هیچ چیز را حقیقت
نمی دانم، مگر اینکه برمن بدیهی باشد و از شتابزدگی و سبق ذهن و تمایل بپرهیزم و
آنرا نپذیرم، مگر آنکه چنان روشن و متمایز باشد که جای هیچ گونه شک و شبهه در آن
نباشد».۸

۲ـ پیروی از امیال وهواهای نفسانی: قرآن کریم، امیال و هواهای نفسانی را نیز یکی از
عوامل لغزش عقل برمی شمارد و می فرماید: «إنْ یتَّبِعُونَ إلاّ الظَّنَّ وَمَا
تَهوی الأنْفُسُ»۹؛ «این قوم ناسپاس و مشرک، چیزی غیر از گمان باطل و هوای نفس فاسد
خود را در بت پرستی پیروی نمی کنند».

انسان برای آنکه بتواند در هرامری، تشخیص درست و صحیحی داشته باشد ،باید بی طرفانه
و بدون تمایل و اصرار برخواسته خویش به تفکُّر بنشیند و برای کشف حقیقت کوشش
نماید؛ همان گونه که یک قاضی برای صدور حکم حقّ باید نسبت به طرفین دعوا و دلایل
آنها بی طرف باشد و امیال و امور نفسانی خود را در هیچ یک از مراحل قضا دخالت ندهد.

۳ـ شتابزدگی: هرگونه اظهار نظر و قضاوتی باید مستظهر به دلایل و مدارک کافی و معتبر
باشد و شتاب و تعجیل در آن، یکی از لغزشهای اندیشه است. قرآن کریم که سرمایه علمی
و فکری بشر را اندک و ناکافی می داند، اظهار جزم در قضاوتهای بزرگ را دور از احتیاط
و غیر عقلانی می داند؛ «وَمَا أوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إلاّ قَلِیلاً»۱۰

امام صادق * می فرماید: «خداوند متعال در قرآن مجید، بندگانش را با دو آیه تأدیب
فرموده ؛ «أَلَمْ یؤْخَذْ عَلَیهِمْ مِیثاقَ الْکِتابِ أنْ لا یقُولُوا عَلَی
اللّهِ إلاّ الْحَقِّ»۱۱ و«بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ»،۱۲ یعنی
تا به چیزی علم پیدا نکرده اند، آن را تصدیق نکنند. و تا به غلط بودن چیزی یقین
حاصل نکرده اند، آن را ردّ و نفی ننمایند.

۴ـ سُنّت گرایی: انسان به حکم طبیعت اولی، خود بخود و بدون آنکه بخواهد و مجالی به
اندیشه خویش بدهد، سُنَن،عقاید و تفکَّراتِ اسلافِ خود را می پذیرد و اصولاً یکی
از مشکلاتی که تمامی پیامبران الهی در امر دعوت با آن مواجه می شده اند، استناد
جاهلان به آراء و عقاید آباء و اجدادشان بوده است.

امام کاظم * در ادامه آن حدیث موصوف در خطاب به هشام بن حکم می فرمایند: «یا
هشام، ثُمَّ ذَمَّ الَّذِینَ لا یعْقِلُونَ، فقالَ: وَإذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا
مَا أنْزَلَ اللّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما ألْفَینا عَلَیهِ أبَاءَنا أوَ لَوْ
کانَ ءَابَاءُهُمْ لا یعْقِلُونَ شَیئاً وَلا یهْتَدُونَ»۱۳

این توبیخ قرآنی، حرکتی است در حمایت از استقلال عقل و مبارزه ای است با سنّت گرایی
و تقلید کورکورانه، «فرانسیس بیکن»، دانشمند غربی، می گوید: «یکی از چیزهایی که
عقل انسان را فریب می دهد، راهی است که گذشتگان آن را پیموده اند».۱۴

۵ـ پیروی از اکثریت: امام کاظم * در ادامه آن حدیث می فرمایند: «یا هشام، ثُمَّ
ذَمَّ اللّهُ الْکَثْرَهِ، فَقال: وَإنْ تُطِعْ أکْثَرَ مَنْ فِی الأرْضِ یضِلّوکَ
عَنْ سَب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.