پاورپوینت کامل پارسای شهر ۲۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پارسای شهر ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پارسای شهر ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پارسای شهر ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۴

همهمه غریبی به گوش می رسید. مرد پارسا سر از سجده برداشت و به راز و نیاز با خدای
بی همتا ادامه داد. آنقدر گریه کرده بود که گونه هایش از اشک خیس و چشمانش کاملاً
سرخ شده بود.

ناگهان از بیرون خانه بانگی برآمد: «ای مرد خدا! درب را بگشای که پادشاه و بزرگان
شهر به دیدارت آمده اند».

مرد بی توجه به سر و صداها به گفتگوی خود با معبود یکتا ادامه داد. بار دیگر این
بار صدای بلند و فریاد گونه ای شنیده شد: «هرچه سریعتر در را باز کن. ارجنابا،
پادشاه اریحا به ملاقات تو آمده است».

مرد بناگاه به خود آمد؛ چون کسی که از خوابی گران برخاسته باشد، هراسان پرسید: «چه
شده؟ این همه سر و صدا از چیست؟»

آنگاه به آرامی بلند شد و به سمت درب خانه رفت. با تعجب جمعی از سران و بزرگان شهر
را دید. پادشاه به محض دیدن او با گشاده رویی لب به سخن باز کرد:

«سلام بر بلعم باعورا! بزرگ مرد پارسا و امام و پیشوای ما. اذن دخول می فرمایید؟»

بلعم که از دیدن آنها متعجب شده بود، ایشان را به داخل خانه راهنمایی کرد.

پادشاه خطاب به او گفت: «ای مرد بزرگ! مدتی است که موسی و لشکریانش قصد سرزمین ما
را کرده اند و به نزدیکی شهر رسیده اند. در میان ما مردان قوی و نیرومندی وجود
دارند؛ اما با این همه توان مقاومت در برابر سپاه عظیم موسی را نداریم. تو نزد
خداوند آبرومندی و دعایت بر نمی گردد. همه می دانند که هرچه از خدا بخواهی همان
می شود. از او بخواه که لشکر موسی را شکست دهد. او را نفرین کن تا شرش از سر ما کم
شود».

بلعم چهره در هم کشید و گفت: «از من چه می خواهید؟ می گویید که موسی، این
بزرگ پیامبر و فرستاده پروردگار جهانیان را نفرین کنم؟ هرگز چنین کاری نخواهم
کرد».

یکی از وزیران گفت: «مگر تو اهل این دیار نیستی؟ چگونه حاضر می شوی که شهر و دیارت
به دست دشمنان بیافتد؟»

بلعم گفت: «موسی هرگز دشمن ما نیست. وجود پیامبران لطف خداست و قدم آنها مبارک است.
آنها جز خیر و صلاح ما نمی خواهند و تنها آرزویشان سعادت ابدی بشریت است».

و ادامه داد: «اگر می خواهید موسی بازگردد و به شما کاری نداشته باشد، همگی به او
ایمان آورید و تسلیم حق گردید. در غیر این صورت منتظر حمله آنها باشید».

اصرار شاه و درباریان ثمری نبخشید. سرانجام شاه با عصبانیت بازگشت. یکی از وزرا
پیشنهادی داد و پس از آن، به دنبال همسر بلعم باعورا فرستادند و او را به قصر فرا
خواندند.

شاه خطاب به زن گفت: «شوهرت مرد بسیار لجوجی است. او با دشمنان ما هم دست شده و قصد
نابودی ما را دارد».

ـ نه عالی جناب! او فقط به دعا و عبادت خویش سرگرم است و هیچ کاری به این مسایل
ندارد.

ـ پس باید او را به نفرین علیه دشمنان وادشت که این کار تنها از طریق تو امکان
دارد.

سپس دستور داد تا طَبَق های پر از طلا، یاقوت، زمرد و انواع جواهرات گرانبها را نزد
زن بیاورند. چشمان زن از دیدن آن همه زیبایی ها برق زد. در مقابل شاه تعظیم کرد و
گفت: «اعلی حضرتا! از من هر کاری که برآید کوتاهی نخواهم کرد».

هدایای بسیار با ارزش پادشاه، زن را بر آن داشت که شوهرش را به آنچه که امرای شهر
از او خواستند ترغیب کند.

زن با حالتی ملتمسانه گفت: «تو مرد فهمیده و بزرگی هستی؛ آیا می خواهی که در زندگی
روی سعادت و نیک بختی را نبینیم؟»

بلعم سرش را به علامت نفی تکان داد.

زن گفت: «پس از تو خواهش می کنم که دعا کنی موسی مزاحم این پادشاه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.