پاورپوینت کامل کلاغ و پسران آدم ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کلاغ و پسران آدم ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کلاغ و پسران آدم ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کلاغ و پسران آدم ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

۵۲

من در دنیای کلاغ ها، قاضی و در دنیای مردم، شاهد هستم.هنگامی که قاضی بر اعصاب خود
مسلّط نباشد، عدالت و پاکی خود را از دست می دهد. من نیز دو نقش را هم زمان با هم
بازی کردم. در دنیای کلاغ ها، قاضی عادلی بودم و بر اعصاب خود تسلّط داشتم، همین
که به دنیای انسان ها آمدم تا شاهد باشم، تاج قضاوت از سَرَم افتاد و با اعصاب
خردی، فریاد سر دادم.آن گاه خداوند مرا فرستاد تا به فرزند آدم، درس مهربانی
بیاموزم.

روزی با خشم و فریاد به قابیل گفتم: «می دانم که تو وحشی و آدم کشی، ولی بسیار
نادانی. هر چند تو انسانی و می بایست علم داشته باشی، ولی نادانی هستی که نمی داند
نادان است و نمی داند چگونه جنازهی برادرش را پنهان کند».

گاهی به فکر فرو می روم و می گویم تجاوز و تعدّی جزئی از وجود آفریده ها است؛ چون
در دنیای ما کلاغ ها نیز گاهی گروهی از کلاغ ها به گروه دیگری، تجاوز می کنند. ما
در این هنگام معتقدیم که باید دادگاهی برپاشود.

کلاغ ها، دادگاه هایی دارند که در آن به قوانین عدالت پایبند هستند.این دادگاه ها
هنگامی برگزار می شود که کلاغی، به جرم یا جنایتی دست بزند. برای هرکدام از جرم ها
نیزمجازات های ویژه ای وجود دارد.

برای نمونه،مجازات تجاوز کلاغی به آشیانه ی کلاغ دیگر، این است که آشیانهی او ویران
شود. سپس کلاغ متجاوز را مجبور می کنیم آشیانهی ویران شدهی کلاغ دیگر را از نو
بسازد.هم چنین اگر به مادهی کلاغ دیگری تجاوز کند، متجاوز را با نوک های خود از پا
در می آوریم و می کشیم. مجازات کلاغی که به غذای کلاغ های کوچک تر دستبرد بزند، این
است که گروهی به او یورش می برند و پرهای او را می کَنند تا مانند کوچک ترها، بدون
پر شود. گاهی افزون بر کندن پر و سرزنش، او را از گروه کلاغ ها اخراج می کنیم.

این دادگاه ها معمولاً در یک دشت یا مزرعهی بزرگ با حضور همهی کلاغ های مجموعه
برگزار می شود.این را هم بگویم که اگر حکم متجاوز، مرگ باشد، پس از اجرای حکم،یکی
از کلاغ ها، جسد او را برای دفن کردن برمی دارد. شاید کلاغ کشته شده گناه کار باشد،
ولی مرده حرمتی دارد که با دفن کردن باید احترام جسدش را نگه داشت.

عدالت در دنیای شما انسان ها،اکتسابی و نسبی است، ولی عدالت در دنیای کلاغ ها،
غریزه ای است نیرومند و مطلق که بر پایهی قواعدی تغییر ناپذیر بنا نهاده شده
است.خداوند این قواعد را در فطرت ما قرار داده و ما را به آن ها پای بند ساخته است.
ما برای خود، قانون و مقررّات وضع نمی کنیم؛ زیرا لازمهی چنین کاری آن است که از
هوای نفس به دور باشیم. لازمهی عمل به قانون نیز دوری از هوای نفس است و چه موجودی
از هوای نفس به دور است جز فرشتگان؟

فرشتگان، مرا به یاد روزهای نخستین آفرینش می اندازند. پیش از آن که انسان به زمین
بیاید، آرامشی عظیم بر آن حکم فرما بود. هیچ کشتی ای امواج دریاها را نشکافته و
بادهای پاک پیشانی هیچ انسانی را نوازش نکرده بود. پای هیچ انسانی به دشت های
پهناور نرسیده و دنیا هنوز پاک پاک بود. حتّی زمین به هیچ دروغی، آلوده نشده بودو
همه چیز به نیروی راستی می تپید.

کوه های پوشیده از برف در پرتو خورشید برق می زدند؛ سینهی آبی دریاها می تپید؛ از
دشت های سرسبز، عطرهای دل انگیز برمی خاست و همه چیز زیبا و سحر آمیز بود. با
این حال، چیزی در این میان کم بود! یا کم می نمود… آری، باید انسانی به این
زیبایی ها پاگذارد و با فروتنی در برابر خدا دست به دعا بردارد… این جاست که معنای
واقعی آفرینش زیبایی ها، آشکار می شود.

***

شیطان ،معصومیت انسان را در بهشت از او گرفت تا حکمت ازلی بزرگی که وجود داشت
(آبادکردن زمین، سکونت در آن و…) رخ دهد. انسان از بهشت می آمد. آدم در حال توبه
کردن بود؛ چه سیمای پرهیبتی داشت. در چشمان او، مهربانی پدرانه ای موج می زد که
سدها را می شکافت و به هیچ فرزندی پایان نمی گرفت؛حوّا نیز مادر همهی مادران دنیا
بود. آن دو گفتند:

ربنا ظَلَمنَا أنفُسَنَا وَإن لَمْ تَغْفر لَنَا وتَرْحَمْنا لَنکونَنَّ من
الخاسِرین.۱

پروردگارا!ما برخویشتن ستم کردیم.اگر ما را نبخشایی و بر ما رحم نیاوری، از
زیانکاران خواهیم بود.

حوّا، نخستین فرزندان خود را به دنیا آورد… هابیل خندان از تپه پایین می آمد.
چهرهی او، زیبایی کودکانهی ویژه ای داشت؛ کودکی بود حدوداً هشت ساله. برادرش؛ قابیل
با شاخهی درختی که در دست داشت، او را دنبال می کرد. نمی دانم چرا یکی از برادران
مانند زنبق های دشت، نازک دل بود، ولی دیگری مانند خارهای کوهستان، خشک.قابیل همیشه
در بازی، نقش صیاد را برمی گزید و نقش شکار را به هابیل می داد. با گرم شدن بازی،
چشمان قابیل از شدت نفرت برق می زد و با هر چه در دست داشت، هابیل را می زد. هابیل
می خندید و صدای خنده اش مانند رودی سرشار از مهر و صفا در انبوه تپه ها و
درختان،طنین می افکند.کم کم ضربه های قابیل شدید تر می شد؛ شاخهی درخت را با دو دست
می گرفت و بر بدن هابیل می کوفت. سیمای هابیل نیز از شادی به درد می گرایید و
خنده هایش به فریاد می انجامید.

آدم به سوی آنان آمد، هابیل را زخمی و قابیل را درحال زدن برادر یافت. فریاد زد:
«قابیل! با برادرت چه می کنی؟» قابیل پاسخ داد:«بازی می کنیم؛ او خود، نقش شکار را
انتخاب کرده است.» آدم هردو برادر را از هم جدا کرد. سپس با مداوای زخم های هابیل،
به آنان گفت: « شما با هم برادرید ، از یک مادر به دنیا آمده اید و بر روی یک زمین
زندگی می کنید. رابطهی شما باید محبّت آمیز باشد نه ن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.