پاورپوینت کامل رزق خدایی ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رزق خدایی ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رزق خدایی ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل رزق خدایی ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۴۶

چهار سال از اسارت گذشته بود. اندکی از رنج و دلهره و ناامنی کاسته شده و اردوگاه
روال عادی پیدا کرده بود. اسیران هم چون کوه استوار مقاومت می کردند و ایران
قطع نامهی صلح را پذیرفته بود. کم کم ماه محرم نزدیک می شد. بنابراین دوستان تصمیم
گرفتند مراسم عزاداری را باشکوه تر از سال های پیش برپا کنند. شور و حال حسینی در
خون و قلب دوستان می جوشید. عزاداری دههی اول محرم بهتر از سال های گذشته آغاز شد.
خشم، چهره و خون، چشم عراقی ها را فرا گرفته بود، ولی نمی دانستند با موج خروشان
عزاداری چه کنند یا دست کم چگونه انتقام بگیرند.

سرانجام شب عاشورا فرا رسید. صدای عزاداری و نوحه سرایی بیشتر از شب های گذشته،
اردوگاه را می لرزاند.ناگهان آژیر خطر نواخته شد. عراقی ها پشت سیم خاردار به حالت
آماده باش درآمدند. زره پوش ها در حالی که تیربارهاشان رابه سوی اردوگاه نشانه
گرفته بودند، بیرون اردوگاه دور می زدند. در این حال، اسیران بی اعتنا به این
تحرکات هم چنان به عزاداری خود ادامه می دادند.

چندی نگذشت که فرمانده عراقی ها به همراه چندین سرباز با کابل و باتوم وارد اردوگاه
شدند. چون به آسایشگاه رسیدند، نعره زنان بر در و دیوار آسایشگاه می کوبیدند و
می گفتند: «بیشین صف، بیشین آمار». دوستان، مراسم را رها کردند و به صف شدند. سپس
در باز شد. عراقی ها با فحاشی، چند نفری را که از پیش مشخص کرده بودند، از صف بیرون
کشیدند و پیش چشم دیگر دوستان لخت کردند. آن گاه سطل آب وادرار و فاضلاب را روی بدن
عریان آنان ریختند و پذیرایی با کابل و باتوم را آغاز کردند. چون بدن دوستان لخت و
خیس شده بود، جای باتوم، کبود می شد و جای کابل، تاول می زد و پوست بدن جدا
می شد.این ماجرا حدود ۲ ساعت طول کشید. عراقی ها از میان ۸ آسایشگاه حدود ۴۰ نفر را
جدا کردند و در اتاقی سه متر در سه جای دادند.

آه و ناله از یک سو و بوی خون و