پاورپوینت کامل زلال زمزم ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زلال زمزم ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زلال زمزم ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زلال زمزم ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۴۲

تابستان سختی بود خشکسالی در این مرز و بوم حکم فرما بود و گرمای آفتاب تیر به
آخرین درجه ی خود رسیده بود. زمین از بی آبی چنان قطعه قطعه شده بود که انگار دهان
باز کرده است و فریاد می زند: نَمی باران!

نه انیسی در وادی بود و نه مونسی. به حکم قضای الهی، مادری جوان با فرزند خردسالش
در وادی بی آب و علف (غیر ذی زرع) ساکن شده بودند. هر چه آفتاب بالاتر می آمد، هوا
گرم تر می شد و کودک خردسالش مثل مرغ پرپر می زد و تشنه تر می شد. مادر که این
منظره ی دردناک را می دید، بی محابا به جوش و خروش افتاد و در حالی که کاسه ی صبرش
لبریز شده بود، فریاد می زد: آیا انیسی در این وادی هست؟ آیا یاوری در این جا هست
که کمک کند؟

وقتی نگاه مادر به چهره ی رنگ پریده و زرد فرزندش می افتاد و می دید که طفل کوچکش
آخرین نفس ه را می کشد با التهاب خاصی به حرکت می افتاد و از تپه ای به تپه ی
دیگر رفت و آمد می کرد.

با این حال، جز دور نمایی از آب چیزی نمی دید؛ یعنی همان سراب که هیچ آثاری از آب
ندارد.

مادر پس از هفت بار رفت و آمد، خسته و از پا افتاده و در حالی که نگران تشنگی
فرزندش بود، نا امیدانه بر زمین نشست. آن گاه دست به سوی آسمان بلند کرد و به درگاه
خدای بزرگ که انیس و مونس حقیقی است، پناه برد. مادر در حالی که اشک از چشمان بی
رمقش جاری بود، فرزند نیمه جانش را می پایید. ناگهان دید از زیر پای فرزند دلبندش،
آبی فراوان می جوشد. مادر دل سوخته با ناباوری و شادی به سوی فرزندش شتافت. آن چه
از دور دیده بود، حقیقت داشت؛ آب بود نه سراب.

مادر با دیدن جوشش آب،گفت: « زمزم، زمزم». چه زیبا کلامی است و چه رسا بیانی است
این کلام که ثمره ی دعای مادر بود.

رفت و آمد مادر از این تپّه به آن تپّه را که با دعا و دل سوختگی او همراه بود،
صفا و مروه می گویند که وادی مقدس و آمال تمام خداپرستان است. آن مادر دلسوز همان
هاجر است و آن فرزندی که به مدد دعای مادر از بی آبی به آب و حیات ابدی رسید،
اسماعیل است. اسماعیل آب حیات ابدی را خورد نه آب حیات دنیوی را. البته او روزی
رستگار شد که خدای بزرگ خواست اسماعیل به قربان گاه برود. هاجر هنگامی که محبت
محبوب و انس و مونس حقیقی را دید، از دوستی فرزند دلبندش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.