پاورپوینت کامل گاو بنی اسرائیل ۳۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گاو بنی اسرائیل ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گاو بنی اسرائیل ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گاو بنی اسرائیل ۳۸ اسلاید در PowerPoint :

۳۵

زندگی زیبا و لذت بخش است. گاو هستم و از زندگی خود رضایت کامل دارم. من برای
دیگران نعمتم. نمی دانم چه وقت سرم را می برند، ولی می دانم که سر هزاران گاو تا
به حال بریده شده است.گویی وقتی سر از تنمان جدا می شود، احساس خوشبختی مبهمی
می کنیم؛ زیرا در این صورت، ذاتمان محقق می شود: به غذای لذیذی تبدیل می شویم که
وارد بدن انسان می شود یا به کفش تبدیل می شویم که انسان پاهای خود ر با آن
می پوشاند و…. خلاصه انسان را می خورانیم و می پوشانیم و به خدمت او درمی آییم. آیا
این حد اعلای بخشایشگری نیست؟

می دانیم که انسان از ما گاوها، همه چیز می گیرد. حتی آن چیزی را که به ما می دهد،
به خاطر این است که بعد از ما پس بگیرد.با این حال، ما هیچ واکنشی نشان نمی دهیم؛
زیرا واکنش نشان دادن در عرف ما ممنوع است. شعار ما این است: «بخوریم و نمیریم.
تسلیم شدن تنها راه زندگی است.» ما این گونه آموخته و این آموزه را از اجدادمان به
ارث برده ایم.

روزی شیطان به ما گفت: « اگر گاوها شورش کنند، در دنیای انسان، انقلاب روی خواهد
داد. مگر نمی دانید که انسان از زحمت های شما در مزرعه، سوء استفاده می کند؟ از شیر
شما، پنیر، کره و خامه درست می کند و سرانجام نیز شما را می کشد و می خورد… ای
گاوها! همانا دشمن ما و شما یکی است: انسان!؟ اگر این گونه تسلیم او بمانید،
هیچ گاه پیشرفت نخواهید کرد؛ گاو به دنیا آمده اید، گاو زندگی خواهید کرد و گاو
خواهید مرد. شورش کنید، از خودتان تحرک نشان دهید و خلاصه کاری بکنید. از سخن گفتن
درباره غذا دست بکشید و شورش کنید.»

در همین هنگام، یکی از گاو ها از دوست خود پرسید:«آیا مزه غذایی که امروز از مزرعه
جدید خوردی، با مزه غذای مزرعه قبلی تفاوت دارد؟»

گاو دوم گفت:«نه، مزه غذای هر دو مزرعه یکسان بود.»

شیطان که این سخن ها را شنید، نا امیدانه بازگشت، در حالی که زیر لب، غرغر می کرد و
درباره انسان و گاو چیزی می گفت.

پس از این که شیطان رفت، یکی از گاوها که تازه آمده بود، پرسید: «چه کسی این جا
بود؟» گاوی گفت:« او را نمی شناختم.» پرسید:«صحبتی کرد!؟» آن گاو پاسخ داد:«ناراحت
بود … چیزی می گفت که به مغزم فرو نمی رفت.»

آری، هیچ چیز در مغز گاو ها فرو نمی رود. هر حرفی از یک گوش ما وارد می شود و از
گوش دیگر بیرون می رود. مغز ما تحمل غم ها، مشکلات و سختی ها را ندارد و به همین
دلیل است که عمر گاو ها زیاد است.

خوب است بدانید من در میان بنی اسراییل زندگی می کنم و صاحب من یک بچه یتیم است.
من گاوی معمولی نیستم، بلکه بسیار زیبا، بی عیب و زرد رنگم و رنگ یک پارچه ای دارم؛
یعنی در بدنم جز این رنگ، چیزی به چشم نمی خورد. نه بزرگم، نه کوچک و همتای من در
میان گاوها بسیار کمیاب است. می خواهم کمی درباره بنی اسراییل سخن بگویم.

سخنانشان را که می شنوی،از آن ها خوشت می آید، ولی رفتارشان را که می بینی،
شگفت زده می شوی. وقتی به هم می رسند، بسیار زیبا سخن می گویند، ولی پشت سر هم،
سخن ها و رفتارشان بسیار زننده و تلخ است. من درباره ی حضرت موسی (ع) بسیار
شنیده ام، او پیامبر است. هیچ گاه او را ندیده ام، ولی سخنان بسیاری درباره او بر
زبان هاست؛ سخنانی بسیار متناقض و عجیب و غریب. تنها شمار کمی از بنی اسراییل، او
را دوست دارند و البته این مسأله امری طبیعی است؛ زیرا موسی (ع) حق می گوید و چه
چیزی بر دل های ستمکاران از حقیقت سنگین تر است؟ البته این موضوع به من ارتباطی
ندارد؛ زیرا همه آزادند هر کاری بکنند و در عرف ما گاوها، واکنش نشان دادن ممنوع
است.

«امروز روز آفتابی و گرمی است!» این سخن را بارها شنیده ام. می توانم معنای گرم
بودن را بفهمم و می دانم پاکیزگی چیست. ما گاوها هیچ گاه آب کثیف نمی خوریم و در
جاهای خیس و کثیف نمی خوابیم. ما عاشق پاکیزگی هستیم،ولی چیزی هست که هیچ گاه معنای
آن را نمی فهمیم و آن، آفتاب است.واقعاً نمی دانم آفتاب چیست؟

بسیار می شنوم که مردم درباره روز آفتابی سخن می گویند:« آفتاب گرم است، آفتاب طلوع
می کند، آفتاب غروب می کند» و از این چیزها.با این حال، من هیچ گاه در زندگی،
آفتاب را ندیدم.تنها بعضی وقت ها حس می کنم که چیزی ،پوستم را لمس می کند و آن وقت
عرقم در می آید. آیا این آفتاب است؟ نمی دانم ….

می گویند آفتاب در آسمان است، این سخن،مسأله را پیچیده تر می کند … آسمان کجاست؟
گاوها می توانند جلو و عقب و راست و چپ را ببینند، ولی هیچ گاه بالا نگاه نمی کنند.
هیچ گاوی نیست که بالای سرش را بنگرد و به آفتاب خیره شود ، البته اگر وجود آفتاب
،امری واقعی باشد. به هر حال، تنها امر واقعی غذاست که وجود دارد.

صبح مدت زیادی چریدم و اکنون در حال نشخوار کردن هستم. با شکم سیر، روی زمین تمیز و
خاک نمناک، زیر سایبان دراز کشیده ام … ناگهان صدای فریادی بلند شد. به اطراف
نگریستم که صدای فریاد دیگری آمد. سپس همهمه ای در روستا به پا شد؛ ایلیاییل،
ثروتمند ترین مرد بنی اسراییل کشته شده بود. نمی دانم نامش ایلیاییل بود یا بنیامین
یا چیز دیگری؛ نام سختی داشت. برای همین، آن را حفظ نکرده بودم.اصلاً برای من مهم
نیست که نامش چیست؛ زیرا با او کاری ندارم.

در آن شب، به دلیل سرو صدای زیادمردم نتوانستم بخوابم. خانواده ی آن مرد با همه
دعوا می کردند و داد و بیداد راه انداخته بودند، ولی نمی توانستد قاتل را بیابند.
فکر کنم افزون بر داشتن مال و منال، در میان قوم بنی اسراییل، مقام و نفوذی نیز
داشته که این حادثه به چنین فتنه ای انجامیده است. مردم تصمیم گرفتند برای حل مشکل،
سراغ حضرت موسی (ع) بروند. یکی از گاوها از من پرسید: آیا مردم به موسی (ع) مراجعه
کردند؟ گفتم: آری. پرسید: موسی چه پاسخ داد؟ گفتم: نمی دانم. به سراغ گاو دیگری
رفتیم و ماجرا را از او جویا شدی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.