پاورپوینت کامل همچون آسیه ۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل همچون آسیه ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل همچون آسیه ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل همچون آسیه ۱۳ اسلاید در PowerPoint :
۳۶
دیگر خسته بود. ۶ سال زندگی تلخ و سرد. جلوی آینه که ایستاد، جوانی از دست رفته اش
بیش تر خود را به رخ کشید. سعی کرد سایه ای هرچند محو از خاطره های سال های پیش و
شور و نشاطش را به یاد آورد. پدر و مادر، خانه ی پدری، دوستان و خاطرات مدرسه. بیش
از هرچیز آن روز را به یاد داشت؛ شمع و شیرینی و چراغ شادی و لباس سپید. قاب عکس
عروسی روی دکور به او لبخند دردناکی می زد. چهره ی خود را مرور کرد. چقدر سرحال
بود، ولی اینک…
هیکل نحیفش را روی تخت زهوار در رفته رها کرد. جملات را دوباره در ذهنش مرور کرد:
«چقدر صبر، چقدر تحمّل، چقدر قهر و آشتی. خسته شدم. چقدر رفتم خونه ی بابام و
برگشتم. خدایا!» ناله ای از دل برآورد. سر را میان خرمن موهایش فرو برد و زار
زد«۶سال، ۶ساله. چند بار، آخه چندبار. ۲بار ترک دادمش. چقدر رفتم جون کندم با
حقوقم بردمش مسافرت، بلکه این رفیق ها از سرش بیافتند. براش دکتر گرفتم، ولی نشد.
باز همون مسخره بازی ها».
با چشمان پف کرده و سرخ برخاست و روی تخت، زانوانش را در بغل گرفت. غصه از چهره اش
می بارید: «بدبختی این جاست که فقط من نیستم. بچّه های مردم با این لعنتی آلوده
می شند.» از درِ نیمه باز اتاق، دستگاه های ویدئو وسیم های اطرافش و نوارها را دید:
«این فیلم ها من که می دونم چه بلایی سرجوون های مردم می یارن. خدایا نکنه من هم
توی گناهش شریک بشم.»
از خودش هم احساس نفرت کرد. ۶سال تمام بود که شب و روز این کارها را دیده بود. با
دود سیگارها خوابیده بود و با آهنگ تند نوارها بیدار شده بود. همیشه میهمان داشتند:
میهمانی شیطان. برای اولین در عمرش با خود گفت: «کاش مرد بودم. اگر مرد بودم….» به
راستی، اگر نیرو داشت چه می کرد؟ خودش هم نمی دانست:… نیروی انتظامی، پلیس.
از اندیشه ی دستگیری همسرش لحظه ای مو براندامش راست شد. تصور آن مردک زرد رو و
کبود که زیرنگاه های خیره همسایه، دست بند بردست، سوار ماشین پلیس می شد، ابتدا او
را ترساند، ولی لحظه ای بعد بهترین فکری بود که به نظرش می رسید.
به سرعت ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 