پاورپوینت کامل خاطره قرآنی;هدیه ای ارزشمند ۱۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاطره قرآنی;هدیه ای ارزشمند ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطره قرآنی;هدیه ای ارزشمند ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطره قرآنی;هدیه ای ارزشمند ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۴۰

چند روز بعد از آنکه نامه ای از تبریز به ایشان (مرحوم علامه طباطبایی) رسیده بود.
در حالی که بغض گلویش را گرفته بود و با دستان لرزانش عینک را از چشمانش برمی داشت
و اشک چشمش را پاک می کرد، مضمون نامه را این طور نقل کرد.

چند روز قبل، برادرم از تبریز نامه ای فرستاده اند و نوشته اند در این ایام شخصی به
دیدن من آمد و گفت: افلاطون گفته است که شما به من اسفار درس بدهید؛ پرسیدم کدام
افلاطون؟

گفت: افلاطون یونانی. گفتم: او که قرنهاست از دنیا رفته، تو او را چگونه دیدی؟

گفت: از شدت علاقه ای که به درس فلسفه دارم، روح افلاطون را احضار کردم و از او
خواهش کردم، همه روزه به من فلسفه درس دهد، لکن او را خشمگین دیدم و در پاسخ گفت:
«تو می خواهی همه روزه روح مرا شکنجه دهی که برایت فلسفه درس دهم؟ مگر استاد فلسفه
قحط است، برو نزد آقای «الهی» و بگو افلاطون گفته به من فلسفه درس بده».

من ناگزیر قبول کردم و پس از چند روز به او گفتم: «تو که احضار ارواح می دانی، روح
مرحوم والد مرا نیز احضار کن».

او پس از چند دقیقه روح آن مرحوم را احضار کرد و به من گفت: «آقا تشریف دارند!»

گفتم: «از ایشان بپرس آیا از فرزندانش راضی هستند یا خیر؟»

جواب گرفت: «خیر! مخصوصاً از آن فرزندی که (محمد حسین) در قم است.»

پرسیدم: «چرا؟»

جواب گرفت: «زیرا او خیلی سرمایه دارد و چیزی به من نداده است.»

بعد از نقل این حکایت و گریستن و پاک کردن اشک چشم به من فرمود: «خدا می داند هیچ
احتمال نمی دادم که کارهایم مورد قبول پروردگارم واقع شده باشد و از این جریان
فهمیدم که بحمد اللّه مقبول افتاده است، لذا، من ثواب این تفسیر را به مرحوم پدرم
هدیه کردم».

من در پاسخ عرض کردم: «من نیز ثواب ترجمه آن را به والدینم هدیه کردم.» چیزی نگذشت
که مرحوم والدم را در خواب دیدم که به کتابخانه اش رفت و یک بغل کتاب که تقریباً
برابر با بیست جلد المیزان می شد بیرون آورد و به من هدیه داد و فرمود: «محمد، این
کتاب جلدش از نوعی جواهر و کاغذش از نوعی دیگر و خطوطش نیز از نوعی دیگر از جواهر
است، قدر آن را بدان».*

* تهیه و تنظیم: حسن ایرجی به نقل از مجله میراث جاویدان، بهار ۱۳۷۲.

Great Gitt

Sayyed Muhammad-Baqer Mussavi-Hamadan

A few days after his receiPt of a letter from Tabriz, he conveyed its content
to me. Then he got a feeling of bursting into tears. He took his glasses off,
and wiPe