پاورپوینت کامل نسیمی از کوی یار ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نسیمی از کوی یار ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نسیمی از کوی یار ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نسیمی از کوی یار ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۱

در گرداب سرگردانی ها و روز مره گی ها، هنگام بیهوده به دور خود چرخیدن ها، آن گاه
که از خود غافلمان نموده است، گاه فرصتی دست می دهد تا به دور از همه آنچه از خود
بیگانه ات کرده است، به بهانه ای به خویش بیندیشی؛ به اینکه کیستی و چیستی؛ به
اینکه چرا این همه از آفریدگارت و از آنچه او از تو می طلبد، دور افتاده ای و… در
حالی که غرق در اندیشه ای، ناگاه کسی نه به عتاب، که به مهر صدایت می کند؛ آن قدر
گرم و صمیمی که گویی به اندازه ی تمام زندگی ات او را می شناسی، تو نیز به همان
اندازه، دلتنگ او بوده ای؛ صدایی خوش و روح بخش که تو گویی ذره ای از آن همه در
جان «مادر» افتاد و مادر، مادر شد.

برای لحظه ای، از گرد خویش چرخیدن باز می ایستی و مبهوت آن نوای دل انگیز می شوی؛
اما این نوای خوش که با هیچ آوازی همسان نیست، این عطر دل انگیز که با هیچ رایحه ای
برابر نیست و این درخشش که آفتاب را پرتو می بخشد، از کیست؟

خوشا به حالت! آن صدای پر مهر و محبت، و آن نسیم صمیمی و روح نواز، از سوی یار و از
جانب آفریدگار می آید؛ اینک بهانه ای است تا تو را بخواند و به سوی خویش فراخواند؛
آری تو را! بشنو:

*وَإذا سألَکَ عِبادِی عَنِّی فَإنِّی قرِیب اُجِیبُ دَعْوهَ الدَّاعِ إذا
دَعَان۱

و هنگامی که بندگان من، از تو درباره ی من سؤال کنند، من نزدیکم! دعای دعا کننده را
به هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم.

چه زیبا و روح بخش است! چقدر نزدیک و صمیمی است! گویی دقیقاً با تو سخن می گوید؛
گویی ساعت ها درد دلت را شنیده، اینک با لحنی آکنده از صفا و صمیمیت، با تو سخن
می گوید.

مگرنه این است که تو در دل شب، در کنج خلوت خویش و در یأس و نا امیدی، سربه سوی
آسمان بلند می کردی و او را به ناله و تمنا می خواندی؟ مگر قصه ی غربت و تنهایی ات
را برایش نمی سراییدی و از او کمک نمی خواستی؟

و اینک او به تو رو کرده، پاسخت داده است؛ و چه زیبا و امیدوار کننده! چرا که او،
مستقیم و بی پرده با تو سخن می گوید: «هرگاه بندگان من از تو در مورد من سؤال کنند،
من نزدیکم» و پیوسته از کلمه ی «من» استفاده می کند تا این نزدیکی و قرب را به تو
بباوراند. پس متوجه خلوت خود با او می شوی و دست نوازشش را بر سرت به وضوح احساس
می کنی.

با کلمه ی «عبادی؛ بنده های من» گویی کلمه ی رمز دوستی شکل می گیرد؛ او تو را از
خود می داند و ت