پاورپوینت کامل یوسف و برادرانش(۳) ۳۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یوسف و برادرانش(۳) ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یوسف و برادرانش(۳) ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یوسف و برادرانش(۳) ۳۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۵
«لَقَدْ کانَ فی یوسُفَ وَ إِخْوتِهِ آیات لِلسّائِلینَ»
براستی داستان یوسف و برادرانش برای پرسشگران فرازهای شگفت بسیار خواهد داشت.
سلام بر شما؛
اگر دو قسمت پیشین این نوشتار را «پرسشگرانه» خوانده باشید، حتماً همراه با آن،
آیات ۱ تا ۶ و آیات ۷ تا ۲۰ سوره یوسف را هم مکّرر تلاوت کرده اید. آیات ۲۱ تا ۲۹
را نیز با دقت فراوان ـ چنان که شیوه «تدبّر» در قرآن است ـ چند بار خوانده اید و
آماده هستید که در این قسمت از گفت و شنود قرآنی شرکت کنید، تا رویدادهای بعدی
داستان را با هم دنبال کنیم.
راز اصلی داستان:
خدای علیم و حکیم که سرگذشت یوسف ر برای خاتم پیامبران بازگو می کند، تا در پرتو
تعلیم آن حضرت، همه مردم از حقایق این داستان باخبر بشوند. او در آیه ۲۲ این سوره
راز اصلی داستان را فاش می کند؛ رازی که معلوم می کند چرا یوسف می بایست در خانواده
اش در چنان موقعیتی قرار می گرفت؟ چرا این پیامبرزاده نوجوان می بایست در نهان گاه
چاه کنعان زندانی می شد؟ و چرا می بایست همراه کاروانیان، به سفری دور و دراز برده
می شد؟
پاسخ همه این پرسش ها این است که یوسف قرار بود پس از آن که دوران جوانی اش را با
شایستگی و موفقیت پشت سر می گذارند و به میان سالی رسید، از جانب خداوند سبحان به
پیامبری برگزیده شود.
عبارت «آتیناهُ حُکماً وعِلماً» نشان گر پیامبری حضرت یوسف (ع) است و عبارت
«کَذلِکَ نَجزی المحُسنین» بیان گر این است که گزینش و انتخاب خداوند علیم و حکیم،
هرگز بی حساب و کتاب نیست و تا یوسف، این فراز و نشیب های زندگی را طی نکند، به آن
مرحله از آمادگی لازم برای ادای رسالت الهی نخواهد رسید.
این مطلب بسیار مهم در میان آیات این قسمت به صورت «معترضه»۱ آمده است و ما به همین
جهت ابتدا به بیان آن پرداختیم.
یوسف کنعا نی در مصر:
کاروانیان، مطابق معمول، نزدیک طلوع آفتاب وارد دروازه مصر می شوند. مانند همیشه
عدّه زیادی از مردم مصر، به پیشواز کاروان آمده اند تا پیش دستی کنند و کالاهای
مرغوب و گران قیمت را اگر بتوانند با بهای نازل تری خریداری کنند؛ زیرا وقتی که
کاروانیان وارد مصر بشوند و اوضاع و احوال، دستشان بیاید، هر چه قدر بتوانند،
کالاهایشان را گران تر و گران تر می فروشند.
این بار، این کاروان، یک کالای گران بهای استثنایی هم با خود آورده است؛ یک
«بَرده» نوجوان کنعانی که خواب و خیال های فراوانی برای فروختن او به قیمت بسیار
گران در سر پرورانیده اند؛ امّا حالا که به دروازه مصر رسیده اند، به وحشت افتاده
اند و نگران شده اند که اگر پدر و مادر و بستگان این نوجوان پی گیر شده باشند و هم
اینک سر برسند، چه باید کرد؟! بهترین راه این است که یوسف را به اوّلین مشتری به هر
قیمتی که حاضر است بخرد، بفروشند و از فکر و خیالش آسوده بشوند. این بود که عملاً
یوسف را به بهای اندک، مشتی دِرهم (پول نقره) ـ شاید دقیقاً بیست درهم ـ فروختند .
(سوره یوسف، آیه ۲۰)
در این گونه مواقع، اولین مشتری ها غالباً افرادی هستند که با دلایل مختلف زورمندند
یا با نفوذ، مردم را از سر راه خودشان کنار می زنند و جلوتر از همه قرار می گیرند،
یا این که مردم به ملاحظاتی برایشان کوچه می دهند و راهشان را باز می کنند!؟
خریدار یوسف چه کسی بود؟
سراینده داستان یوسف، مایل نیست که همین جا بگوید که خریدار یوسف بود. بر عکس،
تعبیراتش به گونه ای است که می خواهد خوانندگان یا شنوندگان ر با اشاره هایی که
ضمن بیان داستان می آورد، مدام به پرسش وادارد. از طرفی، مهم نیست که او چه کسی
باشد؛ یوسف مهّم است؛ یوسف منظور نظر خداست! مهم این است که ما بدانیم بر سر یوسف
چه آمد! بنابراین، داستان را چنین ادامه می دهد:
آن مردی که یوسف را از کاروانیان سودجو(!) خریداری کرد، او را به خانه اش برد و
همسر جوانش را صدا کرد و به او گفت : از این نوجوان غریب، به خوبی پذیرایی کن. «ما»
برنامه هایی برایش داریم؛ بنا داریم در کار و بارمان از وجود او استفاده کنیم و
حتّی قصد داریم او را به فرزندی بگیریم!
راستی، این شخص کیست؟ از حرفهایش معلوم می شود که یک آدم معمولی نیست؛ دم و دستگاهی
دارد، خَدَم و حَشَمی دارد و چه بسا در کشور مصر پست و مقامی دارد. از این مهم تر
آن که، بنا ندارد با یوسف مانند یک برده زرخرید رفتار کند؛ بلکه برعکس، خودش بنا
دارد خدمت او را بکند و به همسر نیز سفارش می کند که دست بر سینه درخدمت او باشد.
موضوع چیست؟ قضیه از چه قرار است؟!
خدای سبحان می فرماید: قضیه از این قرار است که «ما» به این ترتیب، برای یوسف در
دیار غربت، در کشور مصر، جای پای محکمی درست کردیم و به او مکنت و مکانت بخشیدیم.
از این مهم تر، «ما» بنا داریم که با قرار دادن یوسف در این گیرو دارها، به او
عملاً دانش «تأویل احادیث» را بیاموزیم.
یک رویداد شگفت:
یوسف، سالیان سال در خانه این مرد دست و دل باز(!) در ناز و نعمت زندگی کرد. کم کم
بیست ساله شد. از بیست سالگی هم، پای را فراتر نهاد. دو سه سال دیگر گذشت و اتّفاق
به خصوصی نیفتاد. در این مدّت، یوسف ملالی نداشت جز دوری پدر و مادر و برادرانش به
ویژه برادر کوچکش بنیامین، امّا در آیه ۲۳، یک حادثه عجیب گزارش می شود؛ حاکی از
این که آن آرامش دراز مدّت، از گردبادی مسموم و توفانی سهمگین در زندگانی یوسف جوان
نشان داشته است. آن رویداد شگفت چه بود؟
همان خانمی که یوسف، دست کم ده سال در خانه او به سر برده است و یوسف، پسرخوانده
او و شوهرش به حساب می آید، لحن صحبتش با یوسف تغییر می کند و باب مراوده را از نوع
دیگری با یوسف باز می ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 