پاورپوینت کامل نگاه پر فروغ ۲۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاه پر فروغ ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاه پر فروغ ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاه پر فروغ ۲۱ اسلاید در PowerPoint :
۳۸
دلم،حسابی گرفته بود، بال گشودم و پرواز کردم.از بالا،شهر،در نظرم،نقشه ای بود که
در کاغذ طبیعت رسم کرده اند.همین طور که نظاره می کردم، یک محل پر رفت و آمد را
دیدم که ساختمان بزرگی،در آن،گنجانده شده بود.ماشین های سفید،آژیرکشان،وارد و خارج
می شدند و با نظم خاصی،کار می کردند.ناگهان،حس کردم که یک نفر، دستهایم را گرفته و
مرا،به سمت پایین،می کشد.
نفسم بند آمده بود،به اصرار آن کشش قلبی،پائین آمدم و لب پنجره ی یک اتاق نشستم.تا
به حال،به چنین جایی،نیامده بودم.نگاهم را از،پشت پنجره،به نگاهی دوختم،که بی حال و
مرده و سرد، مرا نظاره می کرد،اما خوب که در چشمانش نگاه کردم، گرمای محسوسی را حس
کردم که هیچ گاه،حس نکرده بودم برایم عجیب بود.
استخوان هایش از پوست بیرون زده بود، حدود ۳۶ سال،سن داشت،ریش بلندی داشت که صورتش
را پوشانده بود.چشمان سیاه نمناکی داشت، انگار منتظر بود که یک نفر به او
بگوید:ببار!تا ببارد.
دقیق تر نگاه کردم،تمام بدنم،گرم شده بود و نگاه مرده ی او،هر لحظه،گرم تر و پر
فروغ تر می شد،گیرایی اش،آن قدر زیاد بود که مرا جذب خود کرده بود.لبانش خشک و
تکیده بود و مدام سرفه می کرد.سرفه های مکرر، سکوت بین من و او را می شکست، اما
می خواست،با سرفه هایش،با من حرف بزند و همین کار را هم کرد.به من گفت:
«نمی دانم چرا دلم می خواهد حرف های ناگفته ی دلم را،به تو،بگویم.تو یک پرنده ی
جوانی،اما من فکر می کنم،تو،فقط یک پرنده نیستی، می توانی،حرف مرا به خیلی از
جوان های مثل خودت برسانی.
عشق بود که من و خیلی های دیگر مثل من را،به جبهه کشاند، جبهه،برای ما کربلای دیگری
بود.عشق،به امام حسین(ع)،باعث شده بود که یک بار دیگر،واقعه ی کربلا اتفاق بیفتد،آن
هم،در ایران، در سرزمین پر افتخار ما.انگار،خدا می خواست،خاک ما هم،متبرک شود،ولی
نه با خون حسین(ع)،بلکه با خون یارانش،سعادتش را نداشتیم که در رکاب امام حسین(ع)
باشیم،ولی با فرزندان و هم خون های امام حسین(ع)،داستان ها داشتیم.با کسانی سرو کار
داشتیم که امام حسین(ع) را به تصویر می کشیدند،کسانی که شهادت،برایشان،فقط یک واژه
نبود، شهادت،برایشان،هدف بود،زندگی بود،اصلا،برای این آمده بودند که در این
جبهه ها،امام حسین(ع) را ببینند.من هم،یکی از آن کسانی بودم که خواستم،پا توی
کفش«حسینی ها» کنم و چهره ی امام حسین(ع) را،در کربلای خودمان ببینم.آخر،از خیلی از
بچه ها شنیده بودم که امام حسین(ع) را،همین جا هم،می توان دید ولی باورم
نمی شد!آنها طوری حرف می زدند که انگار،واقعاً ، امام را دیده اند و بارگاهش را
زیارت کرده اند،آنها واقعاً عاشق بودند.در یکی از عملیات ها بود که
عراقی ها،شیمیایی زدند، همه داشتیم،به سویی می دویدیم.دور تا دورمان،محاصره بود.
قلبم،تاپ تاپ،صدا می کرد، گرمای وحشتناکی بود.
ماسک هایمان را به صورت زدیم،ولی یک مجروح همراه ما بود که ماسک نداشت.ماسکم را در
آوردم و به او دادم و دستمالی،جلو دهانم گرفتم،گیج شده بودم و به سمت نامعلومی
می دویدم و فریاد می زدم.درغبار عجیبی،گم شدم،هیچ کس را نمی دیدم.کمی جلوتر
رفتم،ناگهان،تلنگری به ذهنم خورد،با خودم گفتم:مگر می شود؟امکان ندارد! پرسیدم:آهای
کسی اینجا نیست، اینجا کجاست؟خدا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 