پاورپوینت کامل ناله در گودال آتش ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ناله در گودال آتش ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ناله در گودال آتش ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ناله در گودال آتش ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۴۳

«قتل اصحاب الأخدود.النار ذات الوقود.اذ هم علیها قعود.و هم علی ما یفعلون
بالمؤمنین شهود.و ما نقموا منهم الاّ ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید؛ نفرین بر
کسانی که آن خندق را برای سوزاندن مؤمنان حفر کردند؛همانان که آتشی شعله ور،با هیزم
فراوان برافروختند.آن گاه که در کنار خندق آتش نشسته بودند و آنچه را بر سر مؤمنان
می آوردند،تماشا می کردند و چیزی را از آنان ناخوشایند نمی دانستند،جز این که آنها
به خدا،آن مقتدر شکست ناپذیر ایمان آورده بودند».(سوره بروج، ایه ۸ـ۴)

نزدیک غروب بود و خورشید خود را به پای ابرها کشانیده بود.نور ملایمی بر چادر رنگ و
رو رفته آسمان می تابید.از آن جلو که نگاه می کردی، دیواره های قصر، همچون
ستون های آسمان می نمود؛ ممتدّ و سر به فلک کشیده، اما از دور، شبیه اسباب بازی
بچه ها بود؛کوچک و بچگانه.

خود را به میان باغ رسانید و در جایگاه همیشگی اش نشست.نامش «ذونواس» بود؛آخرین
پادشاه «حمیری».

در روزهایی که همه جا نجوا و زمزمه آئین جدید بود و سخن از اعجاز دم مسیحایی،
همچنان سر در تاج حماقت خود فرو برده بود و تکیه بر تخت، فریاد می زد:فقط
یهودیت!گویی همه را غلامان خود می پنداشت.

پیش خدمت مخصوص نزدیک آمد و گفت:«امروز مردی از نجران آمده و تقاضای ملاقات با شما
دارد.ادعا می کند که اطلاعات مهمی در مورد آئین جدید دارد».

انگار همه تنش «مور، مور» شد، فریاد کشید:«دین جدید! فوراً او را حاضر کنید»

مرد نجرانی را آوردند، خود را بر زمین انداخت و در حالی که همچون ماری به دور پاهای
تنومند شاه می خزید،پیوسته تاج و تخت او را «به به و چه چه» می گفت.

ذونواس که با شنیدن نام دین جدید،نفس هایش به شماره افتاده بود و آب دهان در گلویش
گیر کرده بود، از تملّق گویی ها و حاشیه رفتن های آن مرد به تنگ آمد و فریاد
زد:«حرفت را بزن!»

مرد نجرانی،اندکی ساکت شد و سپس ادامه داد:«آمده ام تا اعلام خطر کنم.من از پی
حادثه ای که در «نجران» اتفاق افتاده است،خود را سراسیمه تا بدین جا رسانیده ام،
بلکه پادشاه پیش از آنکه کار به جاهای باریک بکشد و خطر بیش از این در دین و سرزمین
ما رخنه کند، راه چاره ای در نظر گیرد».

چندی است که نصرانیت به نجران راه یافته و می گویند که آورنده آن عیسای مسیح
است.سخنان و آئینش،بیش از همه از سوی بت پرستان مورد استقبال واقع شده است، به طوری
که گروه گروه، بدان می گروند.

اگر چه یهودیان،جز عده کمی بر دین خود استوارند، اما در اقلیت واقع شده اند و ترسم
از آن است که اگر بر همین منوال پیش رود، دیری نپاید که فاتحه یهود خوانده شود و
از آن جز نامی برجای نماند».

این سخنان بر وجود ذونواس سنگینی زیادی می کرد،به طوری که احساس می کرد،به جای تاج
یک بشکه پر از آب بر روی سرش قرار گرفته است!

از تخت به زیر آمد و دو زانو، روی زمین نشست.با صدایی لرزان پرسید:«چه شد که این
اتفاق افتاد و این آئین دو روزه، این چنین در دلها رخنه کرد و ساحرانه، همه را
مسخّر خود نمود؟!!»

مرد نجرانی از شخصی مسیحی به نام «فیمیون» و اعمال و رفتار مجذوب کننده او گفت و
اینکه جاذبه سخنان و رفتار او توانسته است،عده بسیاری از یهودیان را متمایل به
نصرانیت کند.

ذونواس دیگر تاب شنیدن نداشت.مثل شیری خروشید و با عصبانیت از جایش برخاست.

این خبر،چنان ذونواس را غضبناک و ناراحت نمود