پاورپوینت کامل شکوه خورشید ۳۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شکوه خورشید ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکوه خورشید ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شکوه خورشید ۳۹ اسلاید در PowerPoint :
۲۲
در آن «شب وصل»۱ که از هزاران شب برتر است، آرام آرام،همچون فطرت زلال اشکهای
بهار،بر قلب امین محمد(ص) فرود آمدم و روان او را با لمعات درخشان خود.روشن
ساختم.در آن شب، محمد(ص) در خلوت حرا، فرمان «اقرأ» را پذیرا و درس نخوانده و بی
معلم،«به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد».ایه های سبز من همچون برگهای بهاری،در پروازی
ابدی،بر اقلیم خزان زده و خشک شما فرود آمد،فرش زمردین بگسترد،شکوفایی را به ارمغان
آورد و پاکی و معنویت بر بلندای شهر شما خیمه زد.
«در آن مبارک سحر و فرخنده شب» زهاتف غیب، مژده ای رسید و چراغ ایمان و امید را در
تاریک سرای دلهای شما روشن ساخت.
در روزگاری که جهان،گرفتار بلاها؛رشته دین،سست و نا استوار؛پایه های ایمان،نا
پایدار؛پندار با حقیقت، آمیخته؛همه کارها؛در هم ریخته؛ چراغ هدایت، بی نور؛دیده
حقیقت بینی،کور؛همگی به خدا،نافرمان؛فرمانبر و یاور شیطان، شریعت،بی نام و نشان و
راههایش،پوشیده و نا آبادان بود،دیو را فرمان می بردید، به راه او می رفتید و چون
گله به آبشخور رود، پی او می گرفتید،تخم دوستی اش در دل می کاشتید و بیرق او را
برمی افراشتید.
در آن روزگار جاهلیت، شما در ظلمتی جانکاه و «ضلال مبین» دست و پا می زدید و «جز
خدا،چیزی را می خواندید که نه سودی به شما می رساند و نه زیانی»
ایا از یاد برده اید،آن زمانی را که مردان عرب، شبی را صبح نمی کردند،مگر آنکه به
دختر درخت انگور پناه می بردند، هوای می و مطرب در سرشان بود و جام های شراب بر
فراز دستهاشان. ایا در تاریک و روشن ذهنتان، روزگاران دهشتناک و سیاهی را تداعی
می کنید که دخترکان بی گناه، به پندار آنکه افتخار قبیله به شمار نمی ایند توان
حمایت اقتصادی خانواده را ندارند،باری بر دوش خانواده اند و در جنگها به اسارت در
می ایند؛زنده به گور می شدند؟ ایا خاطره آن روزگاران را فراموش کرده اید که
یکسر،سیاهی بود و جهل و آشفتگی و گناه؟ خداوند،رسول خود را در چنین فضایی بر شما
فرستاد، بر شما منت نهاد و با الفت، شما را به یکدیگر پیوند داد.ایا با نزول ایات
آسمانی من،فطرت به خواب رفته درونتان بیدار نشده،ایا در شب تیره زندگیتان، همچون
نوری فروزان ندرخشیدم؟ نوری که در روان آدمی افتد وقلب را جلا دهد،او را از زمین
خاکیان فرا برد و در فضای معنویتی بیکرانه پرواز دهد.ایا با نزول باران
آموزه هایم،دروغ را به راستی،گناه را به عفت،جهل مداری را به علم اندوزی، تفاخر و
قبیله گرایی را به تقوا و جنگ و غارت را به صلح و برادری تبدیل نکردم؟ ایا چشمه
جوشان معارف و مفاهیم من،جهل سوزنده درون شما را زایل نساخت؟ ایا برای شما یک آغاز
نبودم؟ آغاز شکفتن؟ آغاز رستن؟ آغاز رفتن؟ آغاز…؟
پس از آن فرخنده شب قدر،خورشید فروزان ایاتم، آن ابرها را که حجاب قلب شما بود،کنار
برد و آن پرده ها را که بر گوشهایتان افکنده شده بود،برداشت.از آن پس،سرزمین
شما،حیاتی دگر یافت و شکوفه های شوق و امید روییدن آغاز کرد. علم های کفر و گناه
سرنگون گردید و لات و هبل و عزی در هم شکسته و پیکره های سنگی و چوبی بتها از
خانه ها بیرون شد،تا در کوی و گذر،بازیچه پای رهگذران شود.
ایا در آن عصر افسانه ای سیاه،کوکب فروزان هدایت نبودم که بر سرزمین وجود شما
درخشیدم؟ ایا از بارگاه انس،پرتو صفا و نجاتی نبودم که فرود آمدم؟ ایا نهال مهر و
الفت را در دلها ننشاندم؟
رنگهای قومیت را زدودم و سنتها و باورهای خرافیتان را دگرگون ساختم و خسوفهای تیره
زندگی شما را زایل کردم.و از گزند داس دروگر دزدی و غارت نجاتتان دادم.پس،ایا من
شور زادن ها و جوش شکفتن ها نیستم؟
کلمات و عبارت های آسمانی من بانوای آهنگین خواننده،در کوی و برزن شما طنین
می افکند و گوش جانها را نوازش می داد.گلهای امید و ایمان را به باغ خاطر شما هدیه
می کرد.ریشه های نفاق، دو رویی، کینه و شرک را بر می کند و تا ژرفای دلها رسوخ می
کرد.ایات نورانی من به دختران و زنان،بردگان،کنیزان،ضعیفان و درماندگان،عزت و بزرگی
بخشید.
از پگاه نزول، ایات آسمانگونم، مخاطبان را مسحور خود ساخت،چه آنان که خداوند
سینه هایشان را برای پذیرش اسلام گشود و چه آنان که بردیده هاشان پرده های غفلت
افکنده بودند.عده ای از شنوندگان ایات الهی،می گرویدند و عده ای دیگر می
گریختند.کافران قریش، کتاب نور را دروغی بر بافته از سوی رسول(ص) می دانستند و آن
را افسانه های پیشینیان قلمداد می کردند که صبح و شام،بر پیامبر(ص) املا
می شد.ناباوران آن را خوابهای آشفته و بربافته و شعر می پنداشتند و به سجع کاهنان و
سخن قافیه پردازان مانند می کردند.
اما گروهی از ایمان آورندگان،بر بلاغت و فصاحت بی نظیر ایات و گیرندگی تعابیر و
معانی آن اعتراف داشتند.با شنیدن سخن خدا، سجده کنان، خود را به روی زمین
می افکندند یا بر اثر آن حقیقتی که می شناختند،اشک از دیدگانشان سرازیز می شد.
به راستی،این مؤمنان پاکدل و روشن بین،در ایات آسمانی من چه می دیدند و از کتاب خدا
چه درک و برداشتی داشتند؟کتاب خدا برای آنان،کتاب زندگی و برنامه هدایت بود.هرکدام
از آنان،خود را مخاطب ایات من می دانستند.
«شب هنگام، راست برپا و قرآن را،جزء به جزء،با تأمل و درنگ بر زبان داشتند و در آن
خواندن، داروی شفابخشی را جستجو می کردند.اگر به ایه ای می رسیدند که تشویق و وعده
پاداشی چنان در آن بود،چنان جانهاشان لبریز از شوق می شد که گویی همه آن پاداش ها
را در برابر دیدگانشان می یافتند و اگر ایه بیم دهنده ای را می خواندند که در آن
بیم دادنی بود، چنان گوش دلهای خویش،بدان می نهادند که پنداری آنان، بانگ برآمدن و
فرو شدن آتش دوزخ را می شنوند».
اما شما ای نسلهای پی هم وای مخاطبان امروزی! ایا شرح حال این نو مسلمانان صاحبدل
را از یاد برده اید؛ همانان که ده ایه از ایات مرا می خواندند و تا مفاهیم و معانی
آن را درک نمی کردند و نمی آموختند، به سراغ ده ایه بعد نمی رفتند؛همان مؤمنانی که
معانی بلند کتاب خدا در قلب آنان جای گرفته بود؟
شما مرا کتابی زنده و پویا و برنامه زندگی تان نمی پندارید؟
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 